انهار
انهار
مطالب خواندنی

بدهى ها

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال:مقدارى وام گرفته ام که در طول چهار سال بپردازم، آیا به این پول خمس تعلّق مى گیرد؟

پاسخ:اگر صرف مؤونه شده است خمس ندارد. ولى اگر براى سرمایه کسب و تجارت مصرف شده و بصورت سرمایه موجود است درهرسال هرمقدارى از قرض را که ادا مى کند، خمس آن را بایدبپردازد.

سؤال:شخصى به کسى بدهکار است،مقدارى پول از درآمد سال خود را براى بدهى کنار گذاشته، ولى موفق نشده تا پایان سالِ خمسى، آن را به شخص طلبکار برساند آیا به اینپول خمس تعلّق مى گیرد؟

پاسخ:خمس تعلّق مى گیرد.

سؤال:کسى بدهى اقساطى دارد و اقساط آن چند سال طول مى کشد، آیا مى تواند همه بدهى را از درآمد سال کسر کند؟

پاسخ:نمى تواند. بلکه در صورتى که بدهى مربوط به مایحتاج زندگى او بوده اقساط هرسال در صورت پرداخت جزء مؤونه سالپرداخت حساب مى شود.

سؤال:مغازه دارى هنگام حساب سال خود، مقدارى بدهى و مقدارى طلب و مقدارى پول نقد دارد تکلیف خمس اوچیست؟

پاسخ:آنچه بدهکار است از موجودى کسر مى شود و آنچه طلبکاراست در صورتى که بداند اگر از مشترى طلب کند وصول مى شود، باید خمس آن را حساب کند. ولى اگر با مطالبه او مشترى پول را نمى دهد هروقت نقد شد، باید بلافاصله خمس آن رابپردازد.

سؤال:شخصى در اثناى سال مهریه همسر خود را مى پردازد و سپس از او قرض مى کند تا با آن کسب و کار کند آیا باید خمس مبلغ مذکور را بپردازد؟

پاسخ:در فرض سؤال خمس ندارد.

سؤال:سال خمسى شخصى فرا رسیده، آیامى تواند مهریه همسر خود را ـ که عندالمطالبه باید بپردازد ـ جزء قرض حساب کرده واز موجودى کسر کند؟

پاسخ:نمى تواند.

سؤال:مغازه دارى مقدارى جنس به صورت نسیه خریدارى کرده و هنوزپول آن را نپرداخته و سال خمسى او فرارسیده است، حساب خمس او چگونه است؟

پاسخ:مقدارى از اجناس که به فروش رفته است، لازم است خمس سود حاصل از آنرا در صورتى که از مؤونه او زیاد بیاید بپردازد و مقدارى که به فروش نرفته، درصورتى که قیمت سوقیه بالا رفته باشد مقدار ترقى قیمت سوقیه متعلّق خمس است.

سؤال:به وام دانشجویى که به افراد به عنوان کمک هزینه تحصیلى داده مى شود و بعد از فارغ التحصیل شدن پس گرفته مى شود،آیا خمس تعلّق مى گیرد؟

پاسخ:خمس ندارد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -