انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات آیةالله «هادي روحاني» (۱۳۷۸ ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
رحلت عالم مجاهد آيت ‏اللَّه "هادي روحاني" نماينده ولي فقيه در استان مازندران (1378ش)رحلت عالم مجاهد آيةاللَّه «هادي روحاني» نماينده ولي فقيه در استان مازندران (۱۳۷۸ ش)
آيةاللَّه شيخ هادي روحاني در سال ۱۳۰۲ ش (۱۳۴۲ ق) در يكي از روستاهاي توابع بابلسر به دنيا آمد و در ابتدا به دليل درگذشت پدرش به كشاورزي پرداخت. وي پس از سقوط رضاخان پهلوي و رونق دوباره حوزه ‏هاي علميه، به تحصيل علوم ديني روي آورد. آيةاللَّه روحاني پس از چندي راهي حوزه علميه قم و مشهد شد و پس از طي سطوح عاليه، در درس خارج و فلسفه حضرات آيات: سيد حسين بروجردي، امام خميني، سيد شهاب الدين مرعشي نجفي و علامه طباطبايي حاضر گرديد. وي در سال ۱۳۴۳، به زادگاهش بازگشت و به تأليف و تدريس سطوح عاليه و اقامه جماعت اشتغال جست و همزمان به مبارزه عليه رژيم ستمشاهي و هدايت افكار مردم و پشتيباني از نهضت امام خميني (ره) پرداخت. فعاليت‏هاي ضدطاغوتي آيةاللَّه روحاني باعث شد كه در سال ۱۳۵۷ توسط ساواك دستگير و به تهران منتقل شود ولي با تحصن و اعتراض علما و مردم بابل، به زودي آزاد گرديد. آيةاللَّه روحاني پس از پيروزي انقلاب اسلامي به نمايندگي امام خميني و امامت جمعه بابل منصوب و براي سه دوره پياپي، به نمايندگي مجلس خبرگان رهبري از سوي مردم استان مازندران برگزيده شد. آيةاللَّه پس از ارتحال امام خميني نيز به نمايندگي ولي فقيه در استان مازندران و امامت جمعه بابل برگزيده شد و در اين سنگر، منشأ خدمات فراواني گرديد. اين عالم مجاهد در سال‏هاي سخت جنگ تحميلي، بارها به جبهه ‏ها رفت و مدت‏هاي بسيار دركنار رزمندگان اسلام به سر برد و بازسازي شهر سوسنگرد را بر عهده گرفت. اين فقيه فرزانه در كنار فعاليت‏هاي سياسي و اجتماعي، از امور علمي غافل نماند و آثار متعددي به يادگار گذاشت. برخي از آثار وي عبارتند از: نگاهي به مسأله ولايت، قطره در تفسير سوره حمد و معاد در اسلام. وي سرانجام پس از عمري خدمت به اسلام و انقلاب اسلامي در ۲۱ مهر ۱۳۷۸ ش برابر با سوم رجب ۱۴۲۰ ق در ۷۶ سالگي بدرود حيات گفت و در بابل در مدرسه خاتم الانبياء كه خود از نو، بنياد نهاده بود، به خاك سپرده شد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -