انهار
انهار
مطالب خواندنی

ولادت «نورعلی تابنده» (۱۳۰۶ ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
 
ولادت و تحصیلات
نورعلی تابنده (ملقب به مجذوب علیشاه) (زاده: ۲۱ مهر ماه ۱۳۰۶ در بیدخت گناباد)، قطب سلسله دراویش نعمت‌الهی سلطانعلیشاهی گنابادی است. او از مهرماه سال ۱۳۷۱ و پس از مرگ محبوب علیشاه قطب پیشین این سلسله با وصیت او برای جانشینی انتخاب شد. تابنده پس از انقلاب اسلامی مدتی معاون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیر سازمان حج و زیارت و معاون وزارت دادگستری بود.
جدش ملا سلطان‌محمد گنابادی (سلطان علیشاه) (۱۲۵۱–۱۳۲۷ قمری) قطب وقت سلسله نعمت اللهی بود و به سبب گسترش بسیار زیاد سلسله نعمت الهی در این زمان (در زمان قطبیت ملا سلطان محمد) این سلسله بعد از او به نام «نعمت‌اللهی سلطان علیشاهی گنابادی» مشهور شد.
تعلیم و تربیت اولیه او تحت سرپرستی پدرش محمد حسن بیچاره بیدختی ملقب به صالح علیشاه بود و در همان موطن خویش مقدمات علوم اسلامی را فرا گرفت و همچنین هیئت قدیم و نجوم را نزد پدر آموخت. سپس برای ادامه تحصیلات به تهران آمده و در سال ۱۳۲۴ شمسی از دبیرستان علمیه تهران با رتبه اول به دریافت دانشنامه دیپلم ادبی نایل شد و سال بعد از همان دبیرستان دیپلم طبیعی نیز گرفت. آنگاه در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تحصیلات دانشگاهی را ادامه داده و در سال ۱۳۲۷ در رشته حقوق قضایی به دریافت درجه لیسانس موفق شد و همزمان مطالعه و تحقیق را در معارف اسلامی خصوصاً فقه و اصول نزد اساتید فن بالاخص برادر بزرگ خود حاج سلطانحسین تابنده ملقب به رضا علیشاه ثانی آموخت و در کلاس‌های درس محمود شهابی و سید محمد مشکوة و شیخ محمد سنگلجی شرکت کرد.
ادامه تحصیل در اروپا
در این ایام ابتدا در وزارت امور خارجه مشغول به کار شد؛ و پس از مدت کوتاهی در سال ۱۳۲۹ به وزارت دادگستری منتقل شد و مدت‌ها عهده‌دار شغل ریاست اداره سرپرستی دادسرای تهران و متعاقباً مستشاری دادگاه استان تهران بود. در اوایل خدمت دادگستری که در دادگستری مشهد مشغول به کار بود، برای ادامه تحصیل به کشور فرانسه رفته و در آنجا در سال ۱۳۳۶ شمسی درجه دکتری حقوق را از دانشگاه پاریس اخذ کرد، ضمن اینکه در رشته زبان فرانسه نیز مشغول به تحصیل بود و دیپلم آن را دریافت کرد. در ایام اقامت در فرانسه با اسلام‌شناس مشهور هانری کربن که علاقه به عرفان و معارف شیعه داشت، در تماس بوده و در کلاس‌های درس وی حاضر می‌شد. کربن که با بزرگان سلسله نعمت اللهی گنابادی آشنایی داشت و اظهار علاقه می‌کرد، به او توصیه و اصرار کرد که دربارهٔ این سلسله مطلبی بنویسد و به این ترتیب رساله‌ای به زبان فرانسه با موضوع «شرح مکتب و طریقه حاج ملا سلطان محمد گنابادی و یک قرن مکتب او» در انستیتوی تحقیقات عالیه زیر نظر کربن گرفته و به ثبت رسانید و یادداشتهای تحقیق را فراهم آورد که به انجام نرسید.
بازگشت به ایران
پس از بازگشت به ایران در مشاغل مختلف قضایی در وزارت دادگستری و تدریس در دانشکده‌های حقوق مشغول شد. بار دیگر در شهریور ۱۳۴۷ با بورس دولت فرانسه جهت مطالعات حقوقی قضایی عازم پاریس شد و در مؤسسه بین‌المللی مدیریت I.I.A.P. مشغول به تحصیل و تحقیق گردید و موفق به اخذ دیپلم مدیریت قضایی از آن مؤسسه شد. پس از بازنشستگی در سال ۱۳۵۵ گاه به شغل وکالت دادگستری نیز اشتغال داشت و در دوران انقلاب ۱۳۵۷، وکالت غالب روحانیون و دانشجویان مورد تعقیب را افتخاری می‌پذیرفت. پس از انقلاب هم مدتی به سمت معاونت وزارت ارشاد و عضویت هیئت امناء و مدیریت سازمان حج و زیارت و معاونت و وزارت دادگستری منصوب گردید و مجدداً در مهر ماه ۱۳۵۹ به درخواست شخصی بازنشسته شد.
قدم در راه عرفان
وی در کنار تحصیل علوم دینی و دانشگاهی و تحقیق و تألیف، در سال ۱۳۳۱ شمسی توسط پدرش قدم به «وادی فقر و ایمان» نهاد. پس از مرگ قطب وقت سلسله، حاج علی تابنده (محبوب علیشاه) در ۲۷ دی ماه ۱۳۷۵ با فرمان وصایتی که در تاریخ ۲۸ مهر ماه ۱۳۷۱ (۲۲ ربیع‌الثانی ۱۴۱۳) توسط وی نوشته شده بود به مقام جانشینی او با لقب طریقتی «مجذوب علیشاه» نایل گردید.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -