شیخ عباس قمی معروف به محدث قمی از محدثان شیعی پرکار قرن چهاردهم هجری است. در سال 1294 ق. شهر قم شاهد تولد کودکی سعادتمند بود. پدر او حاج محمدرضا قمی نام آن طفل سپید بخت را عباس گذاشت و او را آن گونه که شایسته بود تعلیم و پرورش داد.
حاج محمدرضا قمی مردی کاسب بود که مردم او را نیک مردی با تقوا و آشنا به مسائل دینی میشناختند و برای یادگیری احکام دین به نزد وی میرفتند. و این باعث گردیده بود که فرزند عزیزش در فضایی اینچنین تنفس کند. فضایی که در آن عطر قرآن و اخلاص با نفسهای گرم خانواده در هم ریخته بود.
وی دوران کودکی و نوجوانی را در زادگاهش شهر قم گذراند[تاریخ قم، ناصرالشریعه، ص 274؛ عاماس معاصرین، واعظ خیابانی تبریزی، ص 181] و دروس مقدماتی را نزد استادانی بزرگ فرا گرفت. استادانی که معرفت الهی در روح آنان تجسم یافته بود. او از خرمن دانش این بزرگان خوشهها چید ولی بیشترین بهره را از محضر عالم آگاه آیه الله حاج میرزا محمد ارباب قمی (متوفی 1341 ق) برد. عالم فرزانه و پرهیزگاری که در هیچ حال امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمیکرد و در هر محفل و مجلسی این دو فریضه را متذکر میشد استاد بسیار دقیق و پرمایه عصر خود بود.
او که در دوران نوجوانی مراحل آغازین تحصیلات حوزوی را به پایان برده بود سرانجام نتوانست خود را به اندوختههای محدود حوزه آن وقت قم قانع سازد از این رو تصمیم به هجرت گرفت. در سال 1316 ق. کولهبار سفر بست و به دنبال فراگیری دانش عازم نجف اشرف گردید.[علمای معاصرین، ص 181، تاریخ قم، ص 274] طلبه جوان در بدو ورود به زیارت بارگاه منور پیشوای شهیدان و نخستین مظلوم تاریخ شتافت و در کنار تربت پاکش با چهرهای غریبانه و دل گرفته بر غریبی آن مظلوم گریست.
او آرزوهای دل را به مقتدایش عرضه داشت و عنایت و توجه بیشتر آن حضرت را از عمق جان درخواست نمود. گویی امام به این جوان قمی که عصاره اخلاص قمیان بود و اینک زائر قبرش و طالب علوم علوی محسوب میشد، چنین خطاب کرد: «ای دلباخته چشمه زلال معرفت، آرام بگیر و نویدت باد که در آینده نزدیک یکی از ناقلان اخبار و راویان احادیث ماخواهی بود.»
شیفتۀ حاج میرزا حسین نوری
از آنجا که شیخ عباس اشتیاق وصف ناپذیری به شناخت راویان و محدثان راستگو و نقل اخبار اهل بیت (علیهم السلام) داشت استادی را برگزید که از کوثر حدیث سیرابش سازد. از این رو از همان ابتدای ورود به نجف اشرف شیفته عالم آگاه، محدث و محقق بزرگ، حاج میرزا حسین نوری (متوفای 1320 ق.) گشت و در درس او شرکت جست.[علمای معاصرین ، ص 181] شیخ عباس قمی بر آن بود تا آنچه را از استاد فرار میگیرد بیکم و کاست بنویسد و همانند استاد بازگویش کند.
به همین سبب طولی نکشید که به کمک حافظه قوی و تلاش پیگیر به مقام و منزلت والایی در نزد استاد دلسوز و پرتلاش خود دست یافت. تا آنجا که در همان ایام استنساج کتاب با ارزش استادش، مستدرک الوسائل را در اختیار گرفت و به خوبی از عهده این کار بزرگ برآمد. همچنین وی در تألیفات دیگر استاد از کمک شایسته وی دریغ نداشت. محدث قمی درک محضر این استاد بزرگ را صفت خداوند میداند و مینویسد:
«... پس خداوند متعال به من منت گذارد به ملازمت شیخنا الاجل الاعظم تقه الاسلام النوری الطبرسی انار الله برهانه. مستدرک الوسائل را برای او استنساج میکردم که بفرستد برای طبع به ایران و در خدمت او بودم تا سنه 1318 ق.»[علمای معاصرین، ص 182] وی چهار سال در محضر محدث نوری بود و در این چهار سال تلاش و کوشش او به حدی رسید که جزو شاگردان طراز اول استاد به شمار رفت.
آن زندهدار حدیث در سال 1322 ق. به قم بازگشت و مشغول تألیف و تدریس و وعظ و ارشاد مردم شد و تا سال 1329 ق. در این شهر مذهبی اقامت داشت. در این ایام عازم بیت الله الحرام شد و پس از مراجعت از زیارت خانه خدا همچنان در قم سکونت داشت. در سال 1332 ق. بنا به عللی و مخصوصاً به موجب تنگدستی به مشهد مقدس مهاجرت کرد و در آنجا سکونت گزید.[نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج 3، ص 999]
تدریس در حوزه علمیه قم
در سال ۱۳۴۰ ه.ق (۱۳۰۰ ه.ش) یعنی یک سال پس از تصرف تهران توسط رضاخان پهلوی، مرحوم شیخ عباس قمی به دعوت آیه الله شیخ عبدالکریم حایری یزدی – که به خواهش علمای عصر خویش برای تجدید مرکزیت حوزه علمیه قم، در این شهر ماندگار شده بود – برای تدریس به حوزه علمیه کهن قم فراخوانده شد و در همین ایام یعنی سال ۱۳۴۴ ه.ق، مهمترین کتاب حدیثی ایشان یعنی سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار – که فهرست موضوعی تفصیلی برای احادیث کتاب عظیم و بیش از صد جلدی بحار الانوار تالیف علامه مجلسی است – پس از سالها تلاش شبانه روزی مولف در دسترس علاقمندان قرار گرفت و به این ترتیب می توان گفت او به کتاب عظیم بحار الانوار حیات مجدد بخشید و مبلغان را در دفاع از اسلام به سلاحی کاری مجهز نمود.
شیخ عباس قمی در این کتاب علاوه بر فهرست احادیث و آیات قرآن، گاه به بیان مطالب مهم و تحقیقات ژرفی نیز اهتمام ورزیده و علاوه بر این شرح حال مختصری از مشاهیر و بزرگان علمای شیعه و سنی و حتی برخی از شعرا و ادیبان را نیز ضمیمه کرده است. اما البته مزیت اساسی این کتاب آن است که مولف، همه آداب ظاهری و باطنی نقل حدیث را از قبیل پاکیزیگی ظاهر و باطن و خلوص نیت و پرهیز از اغراض مادی رعایت نموده است. او زندگیاش را وقف اسلام کرد؛ تا آن جا که روزانه افزون از 17 ساعت مطالعه میکرد و مینوشت وی حماسهای در عرصهی احیای اندیشة شیعی آفرید. وی با رجوع به منابع و مأخذ معتبر اسلامی که در صلاحیت و توانمندی علمی و عملی او بود، به تدوین تاریخ اسلام با نام «منتهیالآمال» همت گماشت که یک دوره تاریخ تحلیلی و مستند است. دیگر کتاب ارزنده وی «پیرامون نهضت امام حسین (علیه السلام) و وقایع کربلا» نام دارد.
محدث قمی و انقلاب مشروطه
محدث قمی، سرانجام در سال ۱۳۲۲ ه.ق (۳-۱۲۸۲ ه.ش) یعنی یکسال پیش از آغاز انقلاب مشروطه ۱۳۲۷-۱۳۲۳ ه.ق و در دوره روی کار آمدن علی اصغر خان امین السلطان صدر اعظم مظفر الدین شاه - که از فاسدترین رجال دولت قاجار به شمار می آمد - به وطن بازگشت. در این دوران افکار بویژه فلسفه سیاسی غرب در ایران رسوخ کرده بود و این افکار گرچه موجب اعتراض به حکومت استبدادی قاجار می شد، اما گروهی نیز به جهت خودباختگی در برابر تمدن غربی، فرهنگ اصیل اسلامی را از یاد برده بودند. ماموریت محدث قمی نیز از همین جا آغاز می شد .
از این رو، وی خود را موظف می دید که برای دفاع از اسلام بر تلاش علمی خویش بیش از پیش بیفزارید. پس از سقوط حکام مستبد قاجار و روی کارآمدن حکومت دیکتاتوری پهلوی، وظیفه محدث قمی در تبلیغ رسالت های الهی سنگینتر شد، زیرا سیاستهای فرهنگی انحطاط آفرین در عصر پهلوی و قتل و تهدید علمای مخالف رژیم شدت یافت. حاج شیخ عباس در سال ۱۳۳۱ ه.ق در شهر مقدس مشهد سکونت گزید و در طی همین سالها سخنرانیهای جذاب و عالمانه ایشان و نیز کلاسهای درس اخلاق وی که در هر پنج شنبه و جمعه در مدرسه میرزا جعفر مشهد که اکنون جزء دانشگاه علوم اسلامی رضوی واقع شده است - پذیرای توده انبوه مردم و علما و مجتهدان بزرگ بود.
مفاتیح الجنان
شیخ عباس قمی در دورانی که معنویت و حقیقت دین مورد هجوم بود به تدوین، تنظیم و ارایه کتاب دعایی با نام «مفاتیحالجنان» شامل یکدوره اعمال واجب و مستحب در طول سال، همت گماشت. پس از رسالات سید بن طاوس و .. علامه مجلسی، کاری بدین عظمت و کامل در عالم شیعه نبود. این کتاب در تمام خانهها و اماکن مقدسه به عنوان رسالهای در باب «سیر و سلوک» علمی و عملی برای مشتاقان عرفان عملی در آمد که هر روز بر اهمیت و ضرورت آن افزوده میشود.
شیخ عباس قمی 8 جلد کتاب با عنوان "مستدرک بحارالانوار” برای متخصصان حدیث تدوین کرد که در حوزههای علمیه دستمایهای برای عالمان دینی است. از دیگر آثار شیخ عباس قمی میتوان به تخلیص "معراجالسعاده” اثر ملا احمد نراقی، تدوین یکصد کلام از سخنان امام علی (علیه السلام)، نگارش "منازل الآخرت” به عنوان توشهی راهیان ابدیت و شناخت منازل موت، قبر، سئوال و جواب و عالم برزخ، اشاره کرد.
آنچه در اعمال شیخ مهم است این است که وی بدون آن که وارد جدال مکتبی، درگیری و یا رویارویی با مهاجمان و معاندان دینی شود، با تبیین و تدوین معارف اسلامی، سدی، محکم در برابر سیل بنیان کن بیدینی در ذیل عناوین مختلف شد.
ویژگی های شیخ
شاید بتوان سه مشخصه برای شیخ عباس قمی بر شمرد:
1ـ عارف و اهل معرفت؛
2ـ زاهد و بدور از مقام، شهرت و ثروت؛
3ـ عالم و عامل، محقق و پژوهشگر و در نهایت مترجم و مؤلف.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی پس از ورود به حوزه علمیه نجف، در حلقه اساتید و بزرگان آن دوره شرکت جست. اما علاقه وی به علم حدیث باعث شد که به محدث عالی مقام و علامه بزرگوار محضر پر فیض آن عالم ربانی را برگزیند. شیخ عباس قمی، معروف به محدث قمی، تحت تأثیر ملکات فاضله و صفات برجسته و علم سرشار استادش حاجی نوری، و نیز شایستگی ذاتی و آمادگی بالای خود، به مقامات چشمگیری از علم و عمل رسید. شیخ به مدت چهار سال از محضر این استاد عالی قدر بهره گرفت.
عظمت حضرت معصومه (سلام الله علیها)
مرحوم محدّث قمی، روزی در بالای منبر فرمود:«در عالم رؤیا مرحوم میرزای قمی رحمه الله را دیدم و از ایشان سؤال کردم: آیا اهل قم را حضرت معصومه (علیها السلام) شفاعت خواهد کرد؟ دیدم میرزا متوجّه من شده، با تندی به من گفت: چه گفتی؟ من سؤالم را تکرار کردم، باز با تندی فرمود: چه گفتی؟ مرتبه سوم که سخنم را تکرار کردم، عرض نمودم: آیا اهل قم را حضرت معصومه (علیها السلام) شفاعت خواهد کرد؟ فرمود: ای شیخ! تو چرا چنین سؤالی می کنی؟
شفاعت اهل قم، با من است. حضرت معصومه (علیها السلام) تمام شیعیان عالم را شفاعت خواهد کرد»
خصوصیات اخلاقی و روحی
محدث قمی درس خواند و عمل کرد و پیش رفت و به جایگاهی که سالها در پی آن بود رسید؛ جایگاهی در ملکوت نه در خاک. مقامی در آستان قرب الهی نه منصبی در دربار دنیازدگان. محدث قمی در زمان خود یکی از مربیان بزرگ و معلمان اخلاق اسلامی در میان مردم و حوزههای علمیه شناخته میشد و از شهرت ویژهای برخوردار بود و خصوصیات اخلاقی فراوانی داشت که در این فصل به پارهای از آنها اشاره میکنیم:
الف - انس با کتاب
یکی از ویژگیهای محدث قمی علاقه فراوان به نوشتن و مطالعهکتاب بود به بطوری که میتوان گفت او در کتاب و قلم خلاصه شده بود. محدث یا در کتابخانه بود یا با کتاب. کمتر دیده میشد که او مشغول مطالعه و بررسی کتابی نباشد. عشق محدث به کتاب آن هم کتب حدیثی نورانیّت خاصی به او بخشیده بود.
فرزند بزرگ ایشان در این باره میگوید: «در اول کودکی با مرحوم پدرم هر وقت از شهر بیرون میرفتم او از اول صبح تا به شام مرتب به نوشتن و مطالعه مشغول بود.»[خاتمه ترجمه نفس المهموم] زمانی که برای زیارت به کشورهای دور مسافرت میکرد اوقات فراغت خود را با کتاب سپری میکرد. «او با عدهای از تجّار به سوریه مسافرت کرد. آنان میگفتند هر وقت ما به سیاحت میرفتیم ایشان مینشست و مشغول مطالعه و تألیف میشد و هر چه اصرار میکردیم که با ما بیرون بیاید امتناع میورزید و شبها هم که ما به خواب میرفتیم او مشغول مطالعه و تألیف میشد.»
[پندهایی از رفتار علمای اسلام، ص 17]
عشق و علاقه محدث قمی به کتاب به اندازهای بود که وقتی کمترین پولی به دست میآورد آن را در خرید کتاب صرف میکرد و گاه پیاده از قم به تهران به استقبال آن میرفت. او خود میگوید: «زمانی که در قم تحصیل میکردم، خیلی تنگدست بودم تا جایی که یک قِران و دو قِران جمع میکردم تا اینکه مثلاً سه تومان میشد. آن را برداشته، از قم تا تهران پیاده میرفتم و با آن کتاب خریده، به قم برمیگشتم و به تحصیل ادامه میدادم.»
[شیخ عباس قمی مرد تقوی و فضیلت، ص 18]
ب - تواضع و اخلاص
از دیگر ویژگیهای ایشان تواضع بسیار و همه جانبهای بود که از خود نشان میداد. در خانه، مدرسه و خیابان هر کسی را که میدید - چه کوچک و چه بزرگ - احترام میکرد. در نزد علما و از بین آنان بویژه در حضور کسانی که با حدیث و اخبار اهل بیت علیهم السلام سر و کار داشتند، اوج فروتنی و تواضع را به نمایش میگذارد. هیچ گاه در مجالسی که وارد میشد در صدر نمیشست و هرگز خود را بر دیگران مقدم نمیداشت.
وی از خودستایی و خودپسندی بشدت احتراز میکرد و به هیچ وجه غرور نداشت. محدث قمی حدیث اخلاص بود و آیه زهد. مسیری که میرفت اگر کوچکترین شبههای در دلش رخنه میکرد که قدمش برای خدا نیست یا وسوسهای قلبش را میلرزاند بدون هیچ تأمل، از آنجا باز میگشت. نقل است «در یکی از سالها مرد نیکوکاری از محدث قمی خواهش میکند که قبول کند بانی مجلس محدث شود و تعهد میکند که مبلغ پنجاه دینار عراقی به ایشان تقدیم کند. در آن موقع هزینه محدث در هر ماه سه دینار بوده است. محدث قمی میگوید: «من برای امام حسین ـ علیه السلام ـ منبر میروم نه برای دیگری و بدین گونه آن وجه را نپذیرفت». امر به معروف و نهی از منکر دیگر ویژگی حدیث اخلاص بود. او خود هرگز گرد گناه نمیگشت و در ذهنش هم فکر گناه را جای نمیداد.
از منکرات ناراحت میشد و دیگران را از ارتکاب آن باز میداشت. کسی جرأت غیبت در محضر او نداشت و از دروغ گفتن ناراحت میشد.
[محدث قمی حدیث اخلاص، ص 41 – 46]
در یک کلام محدث قمی آنچه میگفت با آنچه عمل میکرد و آنچه مردم از رفتار و کردارش درک میکردند یکی بود. از این رو سخنش در دل شنوندگان اثر شگرف داشت. آنانی که در درس اخلاق و نصایح او شرکت میجستند و گوش و جان به این سروش اخلاص فرا میدادند نقل میکنند.
که سخنان نافذ او چنان بود که آدمی را از گناهان و پندارهای بد دور میساخت و متوجه خدا و عبادت میکرد.
ج - زهد
زندگی محدث قمی بسیار ساده بود به طوری که از حد زندگی یک طلبه عادی هم پایین تر بود. لباسش عبارت بود از یک قبای کرباسی بسیار نظیف و معطر و تمیز. چند سال زمستان و تابستان را با آن قبای کرباسی میگذرانید. هیچ گاه در فکر لباس و تجمل نبود. فرش خانهاش گلیم بود.
از سهم امام استفاده نمیکرد و میگفت: من اهلیت ندارم از آن استفاده کنم! روزی در نجف اشرف دو زن محترم که در بمبئی سکونت داشتند و از بستگان آقا کوچک (از محترمین نجف) بودند حضور ایشان میرسند و تقاضا میکنند هر ماه مبلغ 75 روپیه به ایشان تقدیم کنند که از لحاظ زندگی در رفاه باشد. در آن ایام مخارج ماهانه خانواده وی از ماهی 50 روپیه تجاوز نمیکرد. حاج شیخ عباس از پذیرفتن آن خودداری میکند. میرزا محسن محدث زاده فرزند کوچک آن مرحوم اصرار میکند تا قبول نماید ولی قبول نمیکند تا اینکه زنان محترم ناامید میشوند و میروند.
پس از رفتن آنها فرزند به پدر میگوید: من هم دیگر از کسبه بازار برای مخارج روزانه قرض نمیکنم! حاج شیخ عباس میگوید: ساکت باش! من همین مقدار هم الان خرج میکنم، نمیدانم فردای قیامت چگونه جواب خدا و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را بدهم. در جواب این مقدار معطل هستم، چگونه بارم را سنگینتر کنم؟! نظر آنان که نکردند بدین مشتی خاک الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند.
[حاج شیخ عباس قمی مرد تقوا و فضیلت، ص 42 - 45، به نقل از سیمای فرزانگان، رضا مختاری]
شیخ عباس قمی در نگاه بزرگان
1- مرحوم آیتاللّه مرعشی نجفی، در مورد شخصیت حاج شیخ عباس قمی و کتاب مفاتیح الجنان مینویسد:
علامه نقّاد، نویسنده کتابهای فراوان، عالم بلند مرتبه، راهنمای دانا در دانش حدیث، مرحوم مَبرور، حاج شیخ عباس قمی، فرزند محمدرضا قمی، از بزرگانِ اساتید ما، در فن روایت میباشد. مفاتیح او را بهترین کتابی یافتم که در باب ادعیه و زیارات و آداب و سنن و مناجات نوشته شده است.
2- شیخ آقا بزرگ تهرانی، هم درس و هم حجره مرحوم حاج شیخ عباس قمی، در مورد شخصیت ایشان میفرماید:
رابطه من با شیخ حاج عباس قمی محکمتر از دیگران بود؛ زیرا ما دو نفر اتاق در یکی از مدارس نجف با هم زندگی میکردیم. حتی دو سال بعد از فوت استادمان محدث نوری رحمهالله باهم بودیم و نزد سایر اساتید درس میخواندیم. من همان موقع به خوبی او را شناختم. انسانی کامل و دانشمندی فاضل، آراسته به اخلاقی ستودنی و صفاتی پسندیده بود. مدتها به هم نشینی او انس گرفتم و جانم با جان او در آمیخت... او پیوسته سرگرم کار بود، عشقی شدید به نوشتن و تألیف و بحث و تحقیق داشت. هیچ چیز او را از این شوق و عشق منصرف نمیکرد و مانعی در این راه نمیشناخت.
داستان عجیب شیخ عباس قمی و پدرش
مرحوم شیخ عباس قمى نویسنده کتاب مفاتیح الجنان در خاطرات خود برای پسرش آورده است که:
وقتى کتاب منازل الاخرة را نوشته و به چاپ رساندم، در قم شخصى بود به نام «عبدالرزاق مسأله گو» که همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه احکام شرعی را برای مردم مى گفت.
مرحوم پدرم «کربلائى محمد رضا» از علاقه مندان منبر شیخ عبدالرزاق بود به حدى که هر روز در مجلس او حاضر مى شد و شیخ هم بعد از مسأله گفتن، کتاب منازل الاخرٍة مرا مى گشود و از آن براى شنوندگان و حاضران از روایات و احادیث آن مى خواند.
روزى پدرم به خانه آمد و مرا صدا زد و گفت شیخ عباس! کاش مثل عبدالرزاقِ مسئله گو مى شدى و مى توانستى منبر بروى و از این کتاب که او براى ما مى خواند، تو هم مى خواندى.
چند بار خواستم بگویم پدرجان! این کتاب از آثار و تألیفات من است اما هر بار خوددارى کردم و چیزى نگفتم و فقط عرض کردم دعا بفرمائید خداوند توفیقى مرحمت نماید.
آثار جاودان شیخ
از محدث قمی کتابهای بسیاری – که در مجموع به ۶۳ جلد میرسد – در رشتههای رجال، اخلاق، فقه، کلام، لغت، ادعیه و تاریخ و به ویژه حدیث باقی مانده است که برخی از آنها عبارتند از:
1. منتهی الآمال، درباره تاریخ چهارده معصوم نگاشته شده است.
2. نفس المهموم، درباره وقایع کربلا.
3. الانوار البهیه، درباره تاریخ چهارده معصوم نگاشته شده است.
4. تتمهة المنتهی، در تاریخ خلفای راشدین، اموی و برخی از خلفای عباس.
5. تحفةالاحباب، در علم رجال.
6. شرح الوجیزه، درعلم حدیث.
7. الکنی و الاقاب، که زندگینامه بسیاری از علمای شیعه و سنی و برخی شاعران، ادیبان، عارفان و امیران است.
8. مفاتیح الجنان، مجموعهای از ادعیهٔ منتخب چهارده معصوم.(مشهورترین کتاب وی نیز میباشد).
9. ترجمه مصباح المتهجد، مجموعهای از ادعیهٔ منتخب چهارده معصوم.
10. سبیل الرشاد، در عقاید شیعه به ویژه مبدأ و معاد.
11. ذخیرة الابرار، که تلخیص کتاب انیس التجار، تألیف مولی مهدی نراقی و در موضوع فقه است.
رحلت محدث کبیر شیعه
شیخ عباس قمی غروب روز 22 ذی الحجه سال 1359 ه. ق، حالش منقلب گردید و پی در پی نام ائمه اطهار علیهالسلام را بر زبان جاری میساخت. آن شب به علت کسالت فراوان نمازهایش را نشسته خواند و نیمه شب دعوت حق را لبیک گفت و در سن شصت و پنج سالگی به لقاءاللّه پیوست. مرحوم آیتاللّه سیدابوالحسن اصفهانی بر جنازه مطهرش نماز خواند و بعد از تشییعی باشکوه، توسط بزرگان و مراجع و عموم مردم، در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، کنار مرقد استادش محدث نوری، به خاک سپرده شد .
منبع