انهار
انهار
مطالب خواندنی

وسواس فکری و اعتقادی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – وسواس اعتقادی

سؤال: وسواس در امور اعتقادی چگونه است و راه درمان آن چیست؟

جواب: گاهی افراد تصور می کنند به دلیل بعضی حالات دچار ارتداد و از دین خارج شده اند، در پاسخ به آنها می گوییم: «نگرانی از ارتداد، نشان دهنده وجود ایمان است. توصیه می کنیم ذکر «لاحول ولا قوة الا بالله» را بسیار تکرار کنند. علاوه بر آن به این افکار اعتنایی نکنند».

٢ – راهکاری برای درمان وسواس

سؤال: آیا وسواس، درمانی به جز دارو دارد؟

جواب: سرچشمه وسواس در عبادات عدم آگاهی از مسائل شرعی به خصوص دو مساله است و نیازی به دارو ندارد.

اول باید بدانیم شک فرد وسواسی اعتباری ندارد یعنی اگر شک پیدا کرد عبادتش باطل شده یا نه، نباید به شک خود اعتنا کند و عباداتش صحیح است.

دوم علم او هم معتبر نیست یعنی لازم نیست علم پیدا کند وضو یا غسل او صحیح انجام شده، بلکه باید به همان صورت که دیگران انجام می دهند عمل نماید و عملش صحیح است و بارها گفته ایم ما در قیامت مسئولیت اعمال آنها را می پذیریم.

همچنین عدم اطلاع از احکام جزئی شرع؛ مثلا نمی داند آبی که از لوله کشی خارج می شود هرچند به عین نجاست برخورد کند، اگر در ترشحاتش نجاست نباشد پاک است و اگر شک به وجود نجاست هم داشته باشد پاک خواهد بود.

راه درمان وسواس بعد از آنچه گفته شد، بی اعتنایی است. همان طور که در روایات آمده که هرگاه شیطان به سراغ شما آمد او را دور کنید والا عادت می کند.

راه حل دیگر، زمان بندی است. مثلا برای وضو سه دقیقه کافی است و نباید بیشتر شود و برای غسل ده دقیقه کافی است و نباید بیش از این طولانی شود و عمل صحیح است.

٣ – افکاری که سبب تحریک جنسی می شود

سؤال: سلام علیکم، اینجانب روانپزشک هستم و در شیراز طبابت می کنم خانمی به من مراجعه کرده و می گوید گاهی اوقات افکار مزاحمی دارد که سبب تحریک جنسی او می گردد (فقط تحریک) گویا با دفتر حضرتعالی تماس تلفنی برقرار کرده و به او گفته اند که با تحریک شدن غسل بر ایشان واجب می گردد آیا صحیح است؟

جواب: چنانچه همزمان با رسیدن به اوج لذت جنسی رطوبتی از وی خارج شود حکم منی را دارد و غسل واجب می شود و اگر خدا نکرده با خود کاری کند که چنین حالتی ایجاد شود استمناء است و حرام است.

ولی اینگونه افراد ممکن است گرفتار وسوسه باشند، افراد وسواسی، نه علم آنها معتبر است و نه شک آنها، یعنی نباید اعتنا به علم و شک خود کنند.

٤ – راههای مقابله با افسردگی و افکار وسواسی

سؤال: مدت چند سال است که دچار ا فسردگی و افکار وسواسی می باشم می خواستم بدانم از منظر قرآن و احادیث راه علاجی برای این درد آمده است؟

جواب: در مورد افسردگی مطالعه و عمل کردن به دستورالعمل های کتاب (راه غلبه بر نگرانیها) را به شما توصیه می کنیم و در مورد وسواس عامل اصلی آن عدم آگاهی به مسائل و احکام شرعی است وظیفه شما آن است که همانند مردم عادی متدین عمل کنید و بیش از آن وظیفه ای ندارید هر چند به نظر خودتان صحیح نباشد.

٥ – راههای درمان وسواس

سؤال: فردی هستم که مدت بسار زیادی است که مبتلا به وسواس در وضو، نماز، غسل و... می باشم بطوری که انجام هر کدام از این اعمال مستلزم صرف وقت زیادی برایم می باشد که باعث عقب ماندن از سایر امور و همچنین ایجاد فشار عصبی زیادی برایم می شود با توجه به اینکه در زمینه روانشناسی دارای تحصیلات عالیه می باشم راههای ممکن را حتی المقدور امتحان کرده ام و نتیجه ای برایم نداشته اند لطفا خواهشمندم حضرت آیت ا.. (که بنده از مقلدان ایشان می باشم) مرا راهنمایی فرمایند.

جواب: مشکل شما مشکل روانی نیست بلکه مشکل ندانستن مسائل شرعی است اگر حکم شرعی خود را بدانید وسواس برچیده می شود ما وظیفه شرعی شما را بیان می کنیم اگر با دقت به آن عمل کنید حتماً نجات پیدا می کنید وظیفه الهی و شرعی شما این است که در مسائلی که مبتلا به وسواس هستید مطابق افراد عادی متدین عمل کنید و به علم و یقین خود اصلاً توجّهی نکنید.

و مسئولیت شرعی آن را ما بر عهده می گیریم و هرگاه عمل دلچسب شما نبود و حتی خیال می کردید باطل است اعتنا نکنید وظیفه شرعی شما همین است و بس مثلاً ما در سه دقیقه وضو می گیریم، شما بیش از این معطل نشوید هر چند دلچسبتان نباشد و با عمل کردن به این دستور العمل ظرف یک هفته ان شاء الله وسواس شما برطرف می شود.

٦ – رهایی از گرفتاریهای وسواس

سؤال: منزل ما از نظر طهارت مشکل دارد؛ فرشها، دربها، دیوارهاى اطاقها، پنجره ها، پرده ها، بخارى زمینى، بخارى دیوارى، جاروبرقى، کمدها، بعضى از کتاب ها، بالشت ها، رختخواب و تشک ها، قاب عکس ها و خلاصه تمام زندگى ما نجس است، گفتم نامه اى براى شما بنویسم تا بلکه در مورد من فتواى خاص (اجازه مخصوص) بدهید و اینجانب را از معافیّت مخصوصى در مورد چیزهایى که تا به حال نجس شده برخوردار سازید، تا همه چیز و همه کس براى من طاهر باشد.

جواب: شما گرفتار وسواس هستید و تنها درمان آن بى اعتنایى است. فتواى ما براى شما این است که ببینید مؤمنان دیگر چه اندازه به این امور اعتنا مى کنند، به همان اندازه اعتنا کنید; بقیّه براى شما پاک است.

٧ – درمان وسواس

سؤال: این جانب مبتلا به بیمارى وسواس هستم و متأسّفانه بسیار شدید و غیر قابل تحمّل است مثلا در مورد تطهیر و غسل وسواس من خیلى شدید است به گونه اى که گاهى اوقات وقتى شب به حمّام مى روم نزدیک طلوع آفتاب موفق به تطهیر مى شوم و از حمّام بیرون مى آیم. باور کنید در طول این چند سال به اندازه بیست سال آب مصرف کرده ام، براى درمان به نزد بعضى از علماى شهرمان و یکى از مراجع قم رفتم و اذکارى را به من گفتند ولى مؤثّر واقع نشد. به خدمت حضرت على بن موسى الرّضا(علیه السلام) در مشهد رفتم با چه گرفتاریهایى که در سفر و هنگام تشرف داشتم و دعا و تضرّع بسیار کردم ولى متأسّفانه شفا نیافتم. این بیمارى نزدیک است مرا از پاى درآورد نه تنها خود که خانواده را نیز نگران و در زحمت انداخته ام بلکه باعث شده است عبادتهایم را نتوانم انجام دهم و براى این جهت ماه رمضان را سفر مى کنم تا مشکل روزه گرفتن نداشته باشم اگر چه در سفر هم هیچ چیز نمى خورم. لطفاً مرا راهنمایى کنید تا از این وضع غمبار نجات یابم و از زخم زبانهاى اطرافیان آسوده گردم؟

جواب: مشکل شما در واقع از خود شماست و مقصّر اصلى خودتان هستید و به همین دلیل دعاى شما هم مستجاب نمى شود و علّت اصلى آن ندانستن مسأله است. مسأله اصلى این است که بر شما واجب نیست یقین به طهارت و غسل و مانند آن پیدا کنید، آنچه بر شما به عنوان یک وظیفه شرعى لازم است این که به مقدار سایر مردم آب بریزید و به همان قناعت کنید هرچند شک در غسل و طهارت داشته باشید و ما مسؤولیت شرعى این کار را مى پذیریم. شما از امروز فقط به مقدار مردم آب بریزید و قناعت کنید و با بدن نجس و حال جنابت (به گمان خودتان) نماز بخوانید و هیچ اشکالى هم ندارد و نماز و روزه شما کاملا صحیح است و ما به این وسیله بر شما و تمام افراد وسواسى اتمام حجّت مى کنیم و مخالفت با آن گناه است. ما از خداوند مى خواهیم که به شما توفیق توجّه به این مسأله را عنایت کند و از دام شیطانى نجات پیدا کنید.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -