انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرحی دردناک

بزرگ نمایی کوچک نمایی

اردن با مساحتى معادل 89206 كيلومتر مربع ، در جنوب غربى آسيا واقع شده است كه در واقع بخشى از دشتهاى وسيع گوشه شمال غربى شبه جزيره عربستان محسوب مى شود. نواحى مجاور درياى مرده (بحر الميت ) در غرب كشور كه 400 متر از سطح دريا پايين تر است ، گودترين ناحيه جهان مى باشد. مرزهاى اين كشور با سوريه ، عراق و عربستان سعودى هيچ گونه حد فاصل طبيعى ندارد. تنها راه اين كشور به دريا از طريق بندر عقبه در خليج عقبه است .
مهمترين رود اين كشور با 300 كيلومتر طول ، رود اردن يا ((نهر الاردن )) است كه از كوههاى شرقى سرچشمه گرفته و از بهم پيوستن سه رود الحاصبانى (لبنان ) واللدان و بانياس (سوريه ) تشكيل و پس از عبور از فلسطين اشغالى به طرف جنوب روانه شده و به بحر الميت مى ريزد.
اردن داراى آب و هواى معتدل مديترانه اى است . تابستانهاى خشك و سوزان و زمستانهاى سرد و مرطوب دارد.
طبق آخرين سرشمارى رسمى در سال 1994 ميلادى جمعيت اين كشور به 000،250،4 نفر بالغ مى گردد. قريب نيمى از جمعيت اين كشور را آوارگان فلسطينى تشكيل مى دهند. اين مهاجر پذيرى قابل ملاحظه ، از طريق مهاجرت مردم اردن به ساير كشورهاى عربى ثروتمند توليد كننده نفت جبران و يا تعديل مى شود. مردم امير نشين اوليه ماوراء اردن را، اكثرا گروههاى قبايل اعراب بدوى تشكيل مى دادند. در پى تشكيل دولت اسرائيل و تملك غاصبانه سرزمين فلسطين توسط صهيونيستها در سال 1948، بسيارى از گروههاى فلسطينى كه از موطن اصلى خود رانده شده و يا حاضر به تبعيت از حاكميت دولت اسرائيل غاصب نبودند، به اردن مهاجرت كردند؛ اما نفوذ اقتصادى و فرهنگى مهاجران فلسطينى در اين ملت همواره بسيار فراتر از عده شان بوده است .
زبان رسمى اردن ، عربى است و همچون اسلام يكى از عوامل وحدت بخش اين ملت به حساب مى آيد. تا قبل از انتخابات سال 1989 نقش ‍ مذهب در زندگى سياسى - اجتماعى مردم و نظام حكومتى كشور چندان محسوس نبوده لكن اغتشاشات داخلى سال 1989 كه بر اثر فشار اقتصادى مردم و وضع نه چندان خوب دولت بروز كرده بود، رفته رفته رنگ اسلامى به خود گرفت و دولت را مجبور به دادن امتيازاتى از جمله برخوردارى از آزاديهاى نسبى و پذيرش انتخابات آزاد كشور كرد. از آن تاريخ به بعد مذهب در اردن به عنوان يك عامل قدرتمند همواره در عرصه هاى سياسى - اجتماعى خودنمايى كرده است ، تا جايى كه در انتخابات سال 1989 گروههاى اسلامى به نيمى از كرسيهاى مجلس دست يافتند و امروز نيز به عنوان وزنه اى كه قادر است در سرنوشت حكومت نقش داشته باشد به حساب مى آيد.
((شاه حسين )) كه خود را هاشمى و منتسب به خاندان پيامبر ((ص )) مى داند، اعتقادى به دخالت دين در سياست ندارد و طى نطقى در مراسم پنجاهمين سالگرد تولدش ، گروههاى اسلامى فعال در كشور را از هرگونه دخالت در امور سياسى برحذر داشت و آنها را به عنوان بزرگترين مانع بر سر راه سياستهاى صلح آميز در خاور ميانه خواند. شاه حسين معتقد است مشكل بيت المقدس حل نخواهد شد، مگر اين كه مسائل سياسى از مذهب جدا شوند. بر اين مبنا دولت اردن براى جلوگيرى از فعاليت گروههاى اسلامى در اردن ، قانون جديدى را به تصويب رساند كه براساس ‍ آن خطبه هاى نماز جمعه منحصر به امور عبادى گرديده و ائمه جمعه و سخنرانان از پرداختن به مسائل سياسى و اجتماعى منع شده اند. اردن به خاطر وجود مليتهاى مختلف ، داراى فرهنگهاى متفاوت و در نتيجه آداب و رسوم خاص خود مى باشد.
اصطلاح سپتامبر سياه به سلسله حوادثى اطلاق مى شود كه به كشتار بى رحمانه فلسطينى ها و اخراج آنها از اردن انجاميد. پس ز پيروزى فلسطينى ها در نبرد كرامه (مارس 1986) و رونق كار مقاومت فلسطين ، از پاييز همان سال شهر عمان پايتخت مملكت اردن بتدريج شكل فلسطينى به خود مى گرفت . در اين شهر نيم ميليون نفر كه اكثريت آن را اردنى هاى فلسطينى الاصل تشكيل مى دادند، متجاوز از 6000 چريك فلسطينى سازمان فتح با اسلحه و تجهيزات نظامى در رفت و آمد بودند و بيش از 15000 جوان عرب در زمينه هاى تبليغاتى و جمع آورى اعانات با سازمانهاى مزبور همكارى داشتند.
آزادى عمل چريكها در نقل و انتقالات نظامى و رفتار با مقامات دولت اردن ، بويژه با ماموران امنيتى اين كشور، بتدريج اين احساس را به وجود آورد كه دولتى در داخل دولت اردن تشكيل شده كه حاضر به هماهنگى با آن نيست .
از طرفى ديگر روابط دوستانه چريكهاى فلسطينى با سليمان نابلسى نخست وزير پيشين اردن كه در راس يك گروه ترقى خواه خواستار آزاديهاى سياسى بيشترى در كشور اردن شده بود، بيش از پيش رژيم سلطنتى اردن را نگران آينده خود كرده بود.
ملك حسين ، با توجه به اين كه فلسطينى ها بيش از نصف جمعيت اردن را تشكيل مى دهند، همواره نگران اين بوده است كه مبادا به وسيله فلسطينى ها و يا به خاطر آنها تاج و تخت خود را از دست بدهد يا اين كه وحدت كشورش مخدوش شود؛ به همين سبب طى سخنان در تاريخ 10 آوريل 1969 در باشگاه ملى روزنامه نگارى در واشنگتن اعلام كرد كه دولت وى تابعيت اردن را به پناهندگان فلسطينى اعطاء نموده اما بيش از يك ميليون نفر از فلسطينى هها مايلند كه به موجب قطعنامه هاى پى در پى مجمع عمومى سازمان ملل متحد سرنوشت خويش را شخصا تعيين كنند و بر اين اساس همه كشورهاى عرب وظيفه دارند كه پناهندگان فلسطينى را يارى دهند.
از گفته هاى شاه اردن چنين استنباط شد كه وى مايل به دادن تابعيت اردن به همه پناهندگان فلسطينى نيست و تعيين سرنوشت فلسطينى ها را وظيفه همه كشورهاى عرب مى داند و استمرار اقامت فلسطينى ها در اردن و پيوستن نهايى آنان به اتباع اردن مى تواند به طور جدى بقاى سلطنت او را تهديد كند.
سال 1969 شاهد گسترش بى سابقه عمليات چريكى سازمانهاى مقاومت فلسطين عليه افراد و موسسات رژيم صهيونيستى بود. بيشتر اين عمليات نظامى كه گاهى به شش اقدام در روز كه معمولا از داخل خاك اردن شروع مى شد و بنابراين عمليات انتقامى رژيم صهيونيستى نيز متوجه اردن بود، تا آنجا كه مرز غربى اردن از خليج عقبه در جنوب تا شمالى ترين نقطه مرزى در همسايگى خاك سوريه در معرض تاخت و تاز نيروهاى صهيونيستى قرار داشت و در بعضى از اين عمليات انتقامى كه از زمين و هوا صورت مى گرفت ، صهيونيستها از بمب هاى ((ناپالم )) استفاده مى كردند.
در چار چوب فعاليتهاى سياسى كه پس از جنگ شش روزه سال 1967 اعراب و اسرائيل براى حل مسالمت آميز بحران خاور ميانه صورت گرفت ، ملك حسين همانند برخى ديگر از روساى كشورهاى عرب ، از جمله جمال عبدالناصر رهبر مصر، به سوى پديرش قطعنامه 242 شوراى امنيت متمايل شد.
اين قطعنامه به مصوبه اى از شوراى امنيت سازمان ملل اطلاق مى شود كه در تاريخ 22 نوامبر 1967 به تصويب رسيد. براساس قطعنامه مذكور، شورا اشغال سرزمينهاى عربى از طريق جنگ را نپذيرفت و خواستار برقرارى صلحى عادلانه و پايدار در منطقه شد كه در آن كليه كشورها داراى حق حيات در يك محيط امن باشند. براى تحقق چنين اصلى ، شوراى امنيت از ((اسرائيل )) خواست تا نسبت به خروج نيروهايش از سرزمينهاى اشغالى كه در جنگ شش روزه به تصرف در آورده بود، اقدام نمايد و از طرفين متحارب نيز خواست كه به حالت جنگ ميان يكديگر پايان بخشند.
اين قطعنامه همچنين به لزوم زندگى در داخل مرزهاى امن و شناخته شده بدور از هرگونه زور و تهديد تاكيد ورزيده و حق كشتيرانى در آبراهه هاى بين المللى را محترم شمرده است .
بنابه تمايل ملك حسين در پذيرش قطعنامه ، كه باعتقاد او راه حلهاى مسالمت آميز مى توانست مسائل و مشكلات اعراب بويژه فلسطينيان را با اسرائيل چاره انديشى كند؛ اما چريكهاى فلسطينى معتقد بودند كه راه حل مسالمت آميز به جايى نخواهد رسيد و اين تضاد موجود بين دنياى عرب و موجوديت صهيونيستى دير با زود به صورت نبرد مسلحانه بروز خواهد كرد.
در اين ميان ، شاه حسين در سخنرانى 10 آوريل 1969، طرح 10 ماده اى خود را كه در واقع شكل گسترش يافته قطعنامه 242 شوراى امنيت بود، ارائه داد. اين طرح كه در زمينه كشتيرانى خليج عقبه و كانال سوئز امتيازى بيشتر از قطعنامه 242 شوراى امنيت به اسرائيل داده بود، با عكس العمل شديد فلسطينى ها مواجه شد. بعلاوه در اين طرح از حل ((مشكل پناهندگان )) صحبت شده بود كه فلسطينى ها همواره نسبت به آن حساسيت نشان داده و مى دهند و مى گويند كه اگر قرار باشد روزى قطعنامه 242 شوراى امنيت را بپذيرند بايد اين ((اصطلاح )) از آن حذف و ((به ملت فلسطين )) مبدل شود.
با توجه به جهات فوق ، طرح شاه حسين از سوى فلسطينى ها رد شد و كليه فعاليتهاى بين المللى براى به اجرا در آوردن قطعنامه 242 شوراى امنيت پيرامون تاسيس دولت فلسطين در ساحل غربى رود اردن و نوار غزه محكوم گرديد.
در اول سپتامبر 1970، شاه حسين از كاخ سلطنتى حمر در عمان راهى فرودگاه عمان بود تا از همسرش  استقبال كند، كه خود روى وى گلوله باران شد، ولى وى از معركه جان سالم بدر برد. و اين سوء قصد هنگامى صورت گرفت كه خيابانهاى عمان ، شاهد برخوردهاى روزانه چريكهاى فلسطينى با ارتش اردن بود.
در تاريخ 4 سپتامبر، توپخانه ارتش اردن ، مقر كميته مركزى سازمان آزادى بخش فلسطين را در حالى كه جلسه رهبران فلسطينى در آن منعقد بود، به آتش بست .
در تاريخ 6 سپتامبر، گروهى از عناصر جبهه خلق براى آزادى فلسطين تحت فرماندهى ((وديع حداد)) به ربودن چهار هواپيماى مسافرى اقدام كرد.
در روز 9سپتامبر نيز يك هواپيماى دى . سى . 10 متعلق به شركت انگليسى بى . او. اى . سى . كه از بحرين برخاسته بود به صحراى زرقاء  برده شد.
در روز 14 سپتامبر شهرهاى شمالى اردن يعنى اربد، لسلط، زرقاء و جرش ‍ عملا توسط چريكهاى فلسطينى اداره مى شد و جبهه خلق براى آزادى فلسطين در شهر اربد شوراهايى را به سبك كشورهاى سوسياليستى دائر كرده بود.
در روز 15 سپتامبر موافقت نامه اى پيرامون چگونگى روابط سازمان آزادى بخش فلسطين با دولت اردن توسط ياسر عرفات وصفى التل نخست وزير وقت اردن امضاء شد، ولى اين موافقت نامه شاه حسين را متقاعد نكرده و نسبت به اجراى عملى آن اطمينان چندانى نداشت . وى در همان روز تصميم خطر ناك خود را پيرامون حل مساله از طريق زور و در نتيجه نابودى انقلاب فلسطين در خاك اردن ، اتخاذ كرد. و در بعد از ظهر همان روز با مشاوران بلند پايه خود مذاكره و آنان نظر دادند كه بايد قبل از فرو رفتن اردن در مسائل حادتر دست به كار شد و تاكيد نمودند كه عمليات از چند ساعت يا احيانا يك روز تجاوز نخواهد كرد.
شاه حسين ، سپهبد عمر داود، يكى از از ژانرالهاى فلسطينى الاصل ارتش ‍ اردن را با وى در ميان گذاشت ، تا هر گونه شك و شبهه نسبت به نيات رژيم اردن عليه انقلاب فلسطين را از بين ببرد.
در ساعت 6 بامداد روز 16 سپتامبر، راديو عمان اعلام كرد كه يك كابينه نظامى مركب از تعدادى ژنرال ، سرهنگ و سرگرد تشكيل شده و ژنرال جاس المجالى نيز به عنوان رئيس ستاد و فرماندار كل نظامى كشور تعيين شده است . اين كار از ديدگاه سازمان آزادى بخش فلسطين به عنوان اعلان جنگ از جانب دولت اردن به سازمان مزبور تلقى شد. لذا كميته مركزى سازمان در همان روز در منطقه ((جبل الحسين )) تشكيل جلسه داد و در خلال آن يك شوراى جنگى شكل گرفت و همه نيروهاى مسلح فلسطينى اعم از چريك و ميليشيا در داخل اردن (در حدود 30 تا 40 هزار نفر) تحت فرماندهى كل ياسر عرفات متحد شدند.
عرفات به نيروهاى تحت فرماندهى هود دستور داد كه آغازگر تير اندازى نباشند خود را به عمان پايتخت اردن و ديگر شهرهاى شمالى كشور (مراكز تجمع چريكهاى فلسطينى ) آغاز كرد.
ارتش اردن با پشتيبانى سيصد دستگاه تانك و با استفاده از 55 هزار نظامى آموزش ديده تصور مى كرد كه ظرف چند ساعت ، چريكهاى فلسطينى را از پاى در مى آورد، ولى على رغم امكانات ارتش اردن ، اين نبرد 10 روز به دارازا كشيد، و ارتش اردن با گلوله باران مراكز فلسطينى از جمله اردوگاههاى آوارگان ، بى رحمانه مردم بى دفاع را در هم كوبيد.
در روز 19 سپتامبر، اخبارى به اردنى ها رسيد مبنى بر اين كه از تيپ حطين  وابسته به ارتش آزادى بخش فلسطين كه در سوريه مستقر بوده است ، تعداد 30 تا 50 دستگاه تانك از مرز مشترك سوريه و اردن گذشته و به منظور كمك به چريكهاى فلسطينى وارد خاك اردن شده است . بامداد 20 سپتامبر، مارشال جاس المجالى فرمانده نيروهاى اردن اعلام كرد كه شب پيش يك تيپ زرهى سورى وارد خاك اردن شده و تيپ 40 اردن به مقابله با آن برخاسته است ، و يك نيروى زرهى ديگر سورى نيز مركب از 200 دستگاه تانك وارد اردن شده است .
در اين هنگام شاه حسين مضطرب گرديد و سفراى كشورهاى آمريكا، فرانسه شوروى و انگلستان را به كاخ خود احضار و از آنها خواست تا براى حفظ استقلال اردن اقدام كنند.
بر خلاف پيش بينى فرماندهان ارتش اردن ، نبرد با چريكهاى فلسطينى در خيابانها و محله هاى عمان ادامه داشت و مقاومت و ايستادگى چريكهاى فلسطينى بسيار سرسختانه و غير مترقبه بود. ارتش اردن ناچار شد كه بعضى از واحدهاى خود را از پايتخت به سوى شمال كشور حركت دهد و به اين ترتيب اردنى ها در يك زمان خود را در دو جبهه درگير ديدند.
شاه اردن هم پى در پى از آمريكا كمك مى خواست و آمريكا با همكارى رژيم صهيونيستى طرحى را تهيه نمود كه هدف آن نجات رژيم سلطنتى اردن و جلوگيرى از سقوط آن بود. افشارى عمده اين طرح به قصد ارعاب طرفهاى ذى نفع و بويژه سوريه ، موجب شد كه بدون مداخله مستقيم نيروى هوايى رژيم صهيونيستى يا تحرك عملى آمريكا، موقعيت نظامى به سود شاه اردن تغيير شكل دهد و نيروى هوايى بسيار محدود اردن در غياب نيروى هوايى سوريه توانست نيروهاى زرهى سوريه را كه وارد خاك اردن شده بودند متوارى سازد، اين تحول به ارتش اردن فرصت ديگرى داد تا بدون نگرانى از تهديدهاى خارجى به سركوبى چريكهاى فلسطينى در داخل شهرهاى اردن و تصفيه نهايى با انقلاب فلسطين در اردن بپردازد.
بعد از دفع نيروهاى زرهى سوريه كه براساس برخى اخبار، با از دست دادن 103 دستگاه تانك و 170 خودرو مختلف نظامى به داخل سوريه عقب نشينى كردند، نيروهاى اردنى بر اوضاع عمومى مسلط شدند و براى يكسره كردن كار نبردهاى خيابانى عمان ، كه در آتش مى سوخت و آب و برق اغلب محله هاى آن قطع شده بود و بلدوزرها در حال كندن قبرهاى دسته جمعى براى انبوه جنازه ها در آن شهر بودند، رهسپار شدند. نبردهاى سنگين بين ارتش اردن و چريكهاى فلسطينى تا 25 سپتامبر ادامه داشت ، تا اين كه در آن تاريخ هيات آشتى عرب به رياست ((جعفر نوميرى )) رييس جمهورى وقت سودان كه بين قاهره و عمان در رفت و آمد بودت توانست موافقت ياسر عرفات و شاه حسين را با برقرارى آتش بس بين طرفين به دست آورد اما على رغم آن سربازان اردنى همچنان به شكستن آتش بس مبادرت مى ورزيدند.
رژيم سلطنتى اردن براى اغفال افكار عمومى در تاريخ 26 سپتامبر و بعد از اين كه هزاران چريك فلسطينى را قتل عام كرده بود، ظاهرا حكومت نظامى را كنار گذاشت و يك كابينه غير نظامى به رياست ((احمد طوفان )) 75 ساله فلسطينى الاصل و اهل نابلس تشكيل داد. هر چند وزيران نظامى در راس وزارتخانه هاى حساس باقى ماندند و ژنرال جاس المجالى نيز همچنان به عنوان فرماندار كل نظامى باقى ماند.
شاه اردن بعد از اطمينان از انجام نقشه هاى خود در سركوبى مقاومت فلسطين و در حالى كه موضع خود را براى شركت در اجتماع سران عرب در قاهره به اندازه كافى مستحكم ديد، دعوت جمال عبدالناصر را براى حضور در قاهره پذيرفت تا اقدامات خود را توجيه نمايد.
بعد از انحام مذاكرات مفصل شش ساعته در روز 27 سپتامپر بين ياسر عرفات و شاه حسين موافقتنامه اى در قاهره به امضاى طرفين و هشت كشور عرب شركت كننده در مذاكرات رسيد كه به موجب آن هيچ يك از طرفين در نبردهاى 10 روزه پيروز شناخته نشدند، زيرا چريكهاى فلسطينى على رعم انهدام اردوگاههاى ((وحدت )) و ((حبل عمان )) همچنان بر شهر عمان مسلط بودند و ژنرالهاى ملك حسين براى نابوددى كامل چريكها همچنان نيازمند چند روز ديگر بودند تا كار مقاومت فلسطين را به نبرد تن به تن و با اسلحه سرد بكشانند.
نكات مهم موافقت نامه ياد شده اين بود كه نيروهاى مسلح اردنى و چريكهاى فلسطينى از عمان خارج شوند. شهر اريد و ديگر شهرهاى اردنى به حالت عادى قبل از بروز حوادث باز گردانده شود و مقررات حكومت نظامى در اردن پايان پذيرد. بعلاوه يك كميته سه نفره مركب از نمايندگان اردن ، فلسطين و تونس به رياست نخست وزير تونس براى پيگيرى مسائل اجرايى موافقت نامه قاهره تشكيل شد. متعاقب آن در تاريخ 13 اكتبر 1970، موافقت نامه مفصل ترى پيرامون روابط اردن با فلسطينى ها به امضاى ملك حسين و ياسر عرفات رسيد كه به موجب آن اردن تحت فشار افكار عمومى جهان و بر اثر انزواى شديدى كه خود رابدان كشانده بود، مواقت كرد كه با تمام امكانات خود از ميارزات مردم فلسطين حمايت كند و انقلاب فلسيطن رابه عنوان نماينده ملت فلسطين بداند و چريكهاى مسلح فلسطين يا قبول اصل تمركز در پايگاههايى در غرب اردن از آزادى عمل و رفت و آمد در مناطق مزبور برخوردار باشند.
بنابراين جنگهاى خونين ارتش اردن با چريكهاى فلسطين كه در فاصله بين 17 سپتامبر تا 6 اكتبر 1970 به كشته شدن هزاران مسلح و غير نظامى فلسطينى و اردنى و زخمى شدن ده ها هزار نفر و وارد شدن خسارات سنگين مادى منجر شده بود، در ابتداى امر نتوانست به حضور مسلحانه فلسطينى ها در اردن خاتمه دهد، ولى جريان حوادث به فرماندهان ارتش ‍ اردن نشان داد كه آنچه را به سرعت و طى چند روز موفق به انجام آن شدند مى توانند بتدريج و با توجه به تجربه هايى كه از نبرد با فلسطينى ها كسب كرده اند عملى سازند.))


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -