انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرحی کوتاه

بزرگ نمایی کوچک نمایی
پس از آن كه سوره انسان نهمين سوره قرآن کریم بر پيامبر صلی الله علیه و آله نازل گرديد، آن حضرت ابوبكر بن ابي‌قحافه را به حضور طلبيد و به وي دستور داد كه آيات اول تا نهم اين سوره را براي مشركان، حاجيان و زائران مكه معظمه قرائت كند و پيمان آن حضرت با مشركان را در جمع حاجيان بخواند.
بدين منظور وي را در نخستين روز ماه ذی الحجه سال نهم هجري قمري به سوي مكه معظمه اعزام نمود. اما اندكي پس از حركت ابوبكر از مدينه به سوي مكه، جبرئيل امين بر پيامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و به وي گفت: ان الله يقرئك السلام و يقول لك: لايؤدي عنك الاّ انت اورجل منك؛ خداي سبحان بر تو درود مي‌فرستد و مي‌فرمايد: جز تو يا كسي كه به منزله تو باشد نمي‌تواند اين مأموريت را به انجام رساند.[۱]
پيامبر صلی الله علیه و آله پس از دريافت وحی، به داماد و جانشين خود اميرمؤمنان علي بن ابي‌طالب علیه‌السلام فرمود: هم اينك بر ناقه من (به نام عضبا) سوار شده و خود را به ابوبكر برسان و سوره انسان و پيمان‌نامه مرا از او بگير و به سوي مكه معظمه حركت كن و سپس آن را در ميان حاجيان و مشركان مكه قرائت كن و به ابوبكر بگو: يا با تو همراهي كرده و در ركاب تو به مكه رود و يا به نزد من در مدينه بازگردد.[۲]
حضرت علي علیه‌السلام به همراه جابر بن عبدالله انصاري از مدينه حركت كرد ودر روز سوم ذي الحجه، در مكاني به نام "الرّوحا" كه با مدينه منوره چهل مايل فاصله داشت رسيد و پيام رسول خدا صلی الله علیه و آله را به ابوبكر رسانيد.[۳]
ابوبكر كه از اين كار دلشكسته و ناراحت شده بود، سوره برائت و پيمان‌نامه رسول خدا صلی الله علیه و آله را به امام علی بن ابي‌طالب علیه‌السلام سپرد ولي از همراهي وي خودداري كرد و به ناچار به سوي مدينه منوره بازگشت. ابوبكر به محض بازگشت به مدينه، يك راست به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و به آن حضرت عرض كرد: اي رسول خدا صلی الله علیه و آله آيا درباره من آيه‌اي نازل شد؟ پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه، وليكن من از جانب پروردگار متعال مأمور شدم كه يا خودم آن را ابلاغ كنم و يا به كسي كه از اهل بيت من باشد بسپارم.[۴]
بنا به روايتي وي به پيامبر اعتراض كرد و گفت: يا رسول الله صلی الله علیه و آله! ما كنت تري انّي مؤدٍّ عنك هذه الرسالة؟ اي رسول خدا صلی الله علیه و آله! چه مي‌شد تو را كه من اين رسالت را از جانب تو به انجام مي‌رساندم؟
پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: أبي الله يوّديها الاّ علي بن ابي طالب؛ خداوند سبحان امتناع فرمودند كه غير از علي بن ابي‌طالب علیه‌السلام كسي آن را ابلاغ كند.
ابوبكر از گفتار رسول خدا قانع و ساكت نشد و با آن حضرت به مشاجره پرداخت، به طوري كه رسول خدا صلی الله علیه و آله ناچار شد در پاسـخش بفرمايد: كيف تؤديها و انت صاحبي في الغار؟ تو چگونه مي‌توانستي آن را ابلاغ كني و حال آن كه در راه هجرت به مدينه همراه من در غار ثور بودي؟[۵]
ابوبكر، در آن غار با اين كه كسي از اختفايشان باخبر نبود و از نجات پيامبر صلی الله علیه و آله يقين داشت، با اين حال از تعقيب مشركان مكه به وحشت افتاده بود و به شدت در خوف و ترس گرفتار آمد و بدنش مي‌لرزيد و در آن حال اين آيه نازل شد: فَقَد نَصَرَهُ اللهُ اِذ اَخرَجَهُ الَّذينَ كَفَرُوا ثانِي اَثنَينِِ اِذ هُما في الغارِ، اِذ يقُولُ لِصاحِبِهِ لاتَحزَن اِنَّ اللهَ مَعَنا...[۶]
پيامبر صلی الله علیه و آله به وي گوشزد كرد كه در آن غار از شدت ترس مشركان، آرامش نداشتي؟ چگونه لياقت ابلاغ اين سوره مهم و پيمان‌نامه مشركان را داري؟ به هر روي حضرت علي علیه‌السلام پس از انجام وقوف در عرفات و اعمال مني در ايام تشريق روزهاي سيزده تا پانزده به بالاي كوهي كه معروف به "شعب" است مي‌رفت. و با صداي بلند، مردم را فرامي‌خواند و آنان را به استماع پيام رسول خدا صلی الله علیه و آله دعوت مي‌كرد. هنگامي كه زائران اعم از مسلمانان و مشركان در حضورش گرد مي‌آمدند، در آغاز سوره برائت را: «بَرائَةٌ مِنَ الله وَ رَسولِهِ عاهَدتُم مِنَ المُشركينَ فَسيحُوا في الارضِ...».
قرائت مي‌كرد و به آنان تذكر مي‌داد كه از اين به بعد، هيچ كس حق ندارد وارد مسجدالحرام شود، مگر آن كه ايمان آورده باشد؛ هيچ كس نبايد به صورت عريان و برهنه، خانه خدا را طواف كند؛ از اين سال به بعد هيچ مشركي نمي‌تواند حج خانه خدا را به جاي آورد؛ هر كافري كه با خدا و رسولش پيمان داشته باشد، تا پايان مهلت آن فرصت دارد و آناني كه عهدي ندارند، چهار ماه فرصت دارند كه به توحيد گرويده و اسلام را اختيار كنند و پس از آن، اگر مسلمان نشوند جان و مالشان در هدر است.
مشركان هنگامي كه علي بن ابي‌طالب علیه‌السلام را با آن دليري و صلابت و اعتماد به نفس مشاهده مي‌كردند كه آيات وحی و پيام رسول خدا صلی الله علیه و آله را به طور مرتب در صبح، ظهر و شام و به مدت سه روز با صداي رسا مي‌خواند، تعجب كرده و شگفت زده مي‌شدند. از اين بابت، كينه و عداوت وي را در دل مي‌گرفتند و حتي برخي از آنان، آن حضرت را با شمشير و عشيره خويش تهديد مي‌كردند، ولي وي لحظه‌اي ترس و واهمه از خود نشان نداد و با شجاعت تمام، پاسـخ‌هاي آنان را مي‌داد.
پيامبر صلی الله علیه و آله منتظر بازگشت حضرت علي علیه‌السلام به مدينه بود و براي وي اظهار نگراني و ناراحتي مي‌كرد. ولي هنگامي كه از بازگشت وي باخبر شد، بسيار خوشحال گرديد و به ابوذر غفاري كه بشارت بازگشت حضرت علي علیه‌السلام را به وي داده بود، مژده بهشت داد و فرمود: لك بذلك الجنة.
آن حضرت، به استقبال علي علیه‌السلام شتافت و وي را در آغوش گرفت و بر صورتش بوسه زد و از خوشحالي، بسيار گريست. آن گاه به وي فرمود: با اين مأموريت مهم چه كردي؟ حضرت علي علیه‌السلام گزارش مأموريت خويش را به اطلاع آن حضرت رسانيد.
پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: كان الله عزوجل اعلم بك منّي حين امرني بارسالك. خداوند سبحان، هنگامي كه مرا فرمان داد كه تو را به اين مأموريت بفرستم، داناتر از من درباره تو بود. يعني تو را بهتر از من مي‌شناخت و لايق اين مهم مي‌دانست.[۷]
شيخ مفيد در مسارالشيعه، گفت: و كان ذلك عزلاً لأبي بكر من السّماء، و ولاية لاميرالمؤمنين علیه‌السلام من السّماء.[۸]

1-  الارشاد شيخ مفيد، ص 58.
2- الاقبال بالاعمال الحسنة سيد بن طاووس، ج 2، ص 36.
3- أنساب الأشراف، ترجمه اميرالمؤمنين علیه‌السلام بلاذري، ص 64.
4- أنساب الأشراف، ترجمه اميرالمؤمنين علیه‌السلام بلاذري، ص 64.
5- الاقبال بالاعمال الحسنة، ج 2، ص 38.
6- سوره توبه 9، آيه 40.
7-  الاقبال بالاعمال الحسنة، ج 2، ص 39؛ وقايع الايام شیخ عباس قمی، ص 106.
8- مسارالشيعه، ص 17.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -