انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرح ماجرای غم انگیز

بزرگ نمایی کوچک نمایی

17 شهريور مكرر عاشورا و ميدان شهدا مكرر كربلا و شهداى ما مكرر شهداى كربلا و مخالفان ملت ما مكرر يزيد و وابستگان هستند)))
امام خمينى ((ره ))
دولت جمشيد آموزگار كه از نخستين روزهاى زمامدارى ، سياست تحقيق مردم را پيش گرفته بود و با همان سازمانهاى امنيتى موجود، بحرآنهارا پشت سر بگذارد و رژيم را حفظ كند، نتوانست در برابر امواج توفنده انقلاب اسلامى پايدارى كند.
تظاهرات مردمى و راهپيمايى هاى عظيم روز به روز گسترش مى يافت و مراكز فساد و قمارخانه ها، كاباره ها مورد هجوم مردم قرار مى گرفت و اعتراضات مردمى علنى تر مى شد. به دنبال شكست كابينه آموزگار و ناتوانى دولت در پاسخگويى به استيضاح نمايندگان مجلس فرمايشى شوراى ملى در خصوص حادثه سينما ركس آبادان و قاطعيت انقلابى مردم در پيشبرد خواسته هايشان ، پس از يكسال در چهارم شهريور 1357 مجبور به استعفا و شاه مخلوع جعفر شريف امامى را كه از رجال مشهور وابسته رژيم كه 15 سال رئيس مجلس سنا و در سال 1339 نخست وزير بود، به قصد كنترل اوضاع مامور تشكيل كابينه كرد. نقشه شاه و آمريكا اين بود كه با اين تغيير و تحول تا حدى از خشم و نفرت عمومى بكاهد. شريف امامى برنامه دولت خود را براساس ((آشتى ملى )) و ((احترام به روحانيت )) قرار داد و با آزادى 237 نفر از زندانيان سياسى و تعطيلى قمارخانه ها و كازينوها خواست چهره خود را مردمى نشان دهد ولى اين ترفندها كارساز شد و همان روز كه مصادف با شهادت مولاى متقيان على (ع ) بود، تظاهرات و برخوردهاى خونين ادامه يافت .
در پنجم شهريور تظاهرات گسترده مردم در شهرهاى قم ، تهران و... ادامه پيدا كرد و ده ها نفر نيز به شهادت رسيدند. رژيم شاه در يك عقب نشينى آشكار، تقويم شاهنشاهى را كه از چندى پيش (سال 1354) رسمى كرده بود مجددا به تقويم هجرى شمسى مبدل ساخت .
در بيست و سوم ماه مبارك رمضان (ششم شهريور 1357) امام خمينى ((ره )) خطاب به ملت مسلمان ايران پيامى منتشر كرد و نسبت به حيله هاى دشمنان اسلام و تعويض مهره ها، تغيير تقويم و... اعلام خطر نمود:
((در اين موقع حساس تاريخ ايران ، شاه به وسيله كارشناسان خود دست به توطئه خطرناكى زده است كه با اندكى سستى و تغافل ، ملت ايران بايد از به دست آوردن آزادى و استقلال و حقوق بشر مايوس شود و خود را براى همه نوع اختناق و شكنجه و قتل و غارت مهيا كند و اسلام بايد از احكام نورانى خود چشم بپوشد...))
((... ملت ايران بداند كه در لب پرتگاهى است كه با اندك غفلت سقوط مى كند و تمام زحمات و رنجهاى چندين ساله او پايمال مى شود و تا آخر روى سعادت نخواهد ديد و در نزد متعال مسئول است ...))

 

سيزدهم شهريور 1357 (عيد سعيد فطر) - برگزارى راهيپمايى بزرگ درتهران
اختناقى كه رژيم از سالها قبل ايجاد كرده بودت در يكى دو ماه اخير به اوج خود رسيده بود، اما پيگيرى ادامه نهضت از طرف امام ((ره )) و روحانيت معظم ، در روز عيد فطر آن سال تجلى نمود و مردم در شهرهاى خمين ، تهران ، قم ، كرج و ايلام و ديگر شهرها پس از برگزارى نماز عيد به حركت در آمدند و شعارهاى كوبنده بر ضد رژيم سر دادند. بزرگترين اين راهپيماييها در تهران با شركت نزديك به يك ميليون نفر برگزار شد و روزنه اميد پيروزى و نقطه عطف تاريخ سازى را در نهضت اسلامى پديد آورد. تظاهر كنندگان با مشتهاى گره كرده و فريادهاى كوبنده خواستار الغاى رژيم شاهنشاهى و تاسيس حكومت اسلامى شدند.
راهپيمايان در تهران با ابراز محبت به سربازان ارتشى و بوسيدن آنها خواستار پيوستن ارتش به ملت شدند. امام خمينى ((ره )) به مناسبت عيد سعيد فطر اعلاميه اى منتشر و در آن خطاب به ملت ايران فرمودند:
((مردم مسلمان ايران به دنبال برگزارى نماز عيد دست به عبادت ارزنده ديگرى زدند كه آن فريادهاى كوبنده عليه دستگاه جبار و چپاولگر براى به پاداشتن حكومت عدل الهى است كه كوشش در اين راه اعظم عبادت است و فدايى دادن در راه آن سيره انبياء عظام خصوصا نبى اكرم اسلام و وصى بزرگ او اميرمومنان است ،....
ملت عظيم الشان ايران ! نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستى به خود راه ندهيد كه نمى دهيد. مطمئن باشيد به اميد خدا پيروزى و سرافرازى نزديك است .))
امام خمينى ((ره )) در اين اعلاميه ارتشيان را برادران خود خوانده و خواستار احترام بيشتر به آنان شدند و فرمودند:
((... اى سربازان غيور كه براى وطن و كشور خود فداكار مى كنيد، به پاخيزيد، ذلت و اسارت بس است ، پيوند خود را با ملت عزيز استوارتر كنيد...)))
تظاهرات روز عيد فطر زمينه اى براى تظاهرات 16 شهريور گرديد. در اين روز راهپيمايى بزرگ تهران انجام شد. ابتدا ماموران كوشش كردند كه جلوى راهپيمايى را بگيرند و چون توفيقى نيافتند خود نيز به دنبال جمعيت به حركت در آمدند.
راهپيمايى و تعطيل عمومى شانزدهم شهريور به خاظر حرمت خون كشته شدگان روزهاى پيشين بود. ماموران رژيم از شب قبل در ميدانهاى مهم شهر مستقر شده و آماده هرگونه درگيرى با تظاهر كنندگان بودند. حركت از مسجد قبا در قيطريه آغاز شد و به طرف ميدان ژاله ادامه يافت . در اين راهپيمايى شعارهاى ((خمينى رهبر ماست ))، ((ايران كشور ماست ))، ((برادر ارتشى چرا برادر كشى ))، ((مسلمان به پاخيز برادرت كشته شد)) شنيده مى شد و عكسهايى از امام ((ره )) بر فراز دستها مشاهده مى گرديد. و در بين مردم اعلام شد كه صبح روز بعد (جمعه 17 شهريور) در ميدان و خيابان ژاله تجمع صورت خواهد گرفت .

 

جمعه سرخ يا 17 شهريور: اعلام حكومت نظامى وقتل عام مسلمانان
در اولين ساعات جمعه 17 شهريور سال 1357، ارتشبد غلامعلى اويسى از راديوى تهران و حومه اعلام حكومت نظامى كرد و اطلاعيه شماره يك فرماندارى نظامى را بشرح زير قرائت كرد:
1 - دولت شاهنشاهى ايران به منظور ايجاد رفاه مردم و حفظ نظم از ساعت 6 صبح روز جمعه 17 شهريور 1357 مقررات حكومت نظامى را به مدت 6 ماه در شهرهاى ... كشور اعلام مى نمايد.
2 - اين جانب (ارتشبد اويسى ) به سمت فرماندار نظامى تهران و حومه منصوب گرديده ام .
3 - ساعات منع عبور و مرور از ساعت 21 تا 5 صبح روز بعد تعيين مى گردد...))
و براساس اطلاعيه شماره سه فرماندارى نظامى اجتماع بيش از دو نفر در تهران ممنوع اعلام گرديد. مردم تهران كه از حكومت نظامى اطلاع نداشتند پيش از ساعت 6 صبح و پس از اداى فريضه نماز براى چهارمين روز متوالى ، از خانه ها بيرون آمده و سيل آسا روى به خيابانها آوردند. مركز تجمع آنان ميدان ژاله (ميدان شهداى كنونى ) بود، همين كه مردم به خيابانها رسيدند، ناگهان با ديدن تانك ها و زره پوشهاى نظامى و ماموران مسلسل به دست حكومت نظامى غافلگير شدند. مردم بدون اعتنا به سربازان به حركت خود ادامه دادند. همگان در دل احساس نوعى شجاعت از جان گذشتگى مى كردند. از خيابانهاى اطراف سيل ، انبوه جمعيت با سردادن شعارهاى انقلابى به سمت ميدان ژاله در حركت بودند.
ماموران مسلح پس از اخطار از زمين و هوا جمعيت را ناجوانمردانه هدف رگبار مسلسل قرار دادند. فرياد الله اكبر و لا اله الا الله همه جا را پر كرد. جمعيت وحشت زده و هراسان به هر سمتى مى دويدند، تا مامنى براى خود پيدا نمايند و گروهى روى زمين دراز كشيده بودند و رگبار مسلسل ها اجازه حركت به ايشان نمى داد.
ضجه و ناله و فرياد با صداى گلوله در هم آميخته بود و بوى خون و دود و باورت همه جا به مشام مى رسيد. با نزديك شدن ظهر بتدريج ميدان ژاله كه اينك واقعا به ميدان شهدا تبديل گشته بود در هاله اى از سكوت مرگبار فرو رفت . در حول و حوش ميدان آنچه به چشم مى خورد جنازه شهيدانى بود كه در صحنه نبرد نابرابر همچنان باقى مانده و خونهايى كه هر گوشه اى از ميدان را گلگون كرده بود.
رژيم در حال اضمحلال ، تعداد كل شهداى 17 شهريور را 58 نفر و مجروحان اين فاجعه را 205 نفر اعلام داشت و تجمع گسترده و عظيم مردم تهران را نقشه خارجى اعلام كرد.
شمار دقيق قربانيان مظلوم حادثه 17 شهريور در ميدان شهدا هيچ گاه مشخص نگرديد، ليكن آنچه قطعى و يقين است اين رقم از چهار هزار افزون تر بود و يكى از بزرگترين فجايع تاريخ انقلاب در ميدان شهدا اتفاق افتاد.

 

پيام امام خمينى ((ره )) به مناسبت كشتار بى رحمانه مردم تهران
امام ((ره )) در ششم شوال 1398، فرداى هفدهم شهريور جمعه سياه ، با ارسال پيامى به ملت شريف و شجاع ايران ضمن ابراز همدردى با ملت ، كشتار وحشيانه را محكوم نمودند و دولت آشتى ملى را دولتى تحميلى و غير قانونى اعلام كردند.
امام ((ره )) در گوشه اى از پيام خود فرمودند: ((... چهره ايران امروز گلگون است و دلاورى و نشاط در تمام اماكن به چشم مى خورد، آرى اين چنين است راه اميرالمؤ منين على عليه السلام و سرور شهيدان امام حسين عليه السلام .
اى كاش خمينى در ميان شما بود و در كنار شما در جبهه دفاع براى خداى تعالى كشته مى شد... بايد علما و روشنفكران ملت در زير چكمه دژخيمان خرد شوند تا كسى خيال آزادى به خود راه ندهد. شما اى ملت محترم ايران كه تصميم گرفته ايد خود را از شر رژيم شاه خلاص گردانيد و در رفراندمى كه در سوم و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام داديد، به دنيا نشان داديد كه رژيم شاه جايى براى خود در ايران ندارد...))


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -