انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «قطب‌الدین رازی» (776ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
وفات قطب‌الدین رازی، فیلسوف و عالم بزرگ مسلمان  (776ق)وفات قطب‌الدین رازی، فیلسوف و عالم بزرگ مسلمان (776ق)
ابوجعفر محمد بن محمد رازی معروف به قطب‌الدین رازی یکی از دانشمندان قرن هشتم هجری است. او عالمی محقق و حکیمی دانشمند بود. قطب‌الدین در فقه اسلامی و ادبیات عرب مهارت داشت. او در حکمت و کلام و منطق اسلامی تبحر و مهارت بیش‌تری پیدا نمود. قطب‌الدین اصلاً از مردم ورامین و شهر ری بود و نسبش به این بابویه قمی منتهی می‌شود.
وی پس از تحصیلات در ایران ضمن مسافرت‌های متعدد، سرانجام گمشده خویش را در حله یافت. سپس به محضر علامه حلی شتافت و چند سالی از کرسی درس او استفاده نمود. قطب‌الدین مدتی در مدرسه نظامیه بغداد در طبقه پائین مدرسه دانشجو بود و‌ گاه به او قطب تحتانی - در مقابل قطب‌الدین شیرازی فوقانی؛ متوفای ۷۱۰ق - نیز می‌گفتند. شیخ محمد مکی معروف به شهید اول، شریف جرجانی و سعدالدین تفتازانی از محضر قطب مدت‌ها بهره‌مند بودند. شیخ شهید در اربعین می‌نویسد: «اتفاق افتاد ملاقات من در دمشق با شیخ قطب‌الدین شعبان ۷۷۶ق او در تمام علوم معقول و منقول متبحر بود ضمن استفاده از محضر او پس از مذاکرات و مباحثاتی دانستم که او دریائی است که کناره ندارد.» شیخ شهید اضافه می‌کند که از او اجازه (اجتهاد و روایت) خواستم برایم نوشت. صاحب روضات، محدث نوری و محدث قمی در ترجمه قطب‌الدین رازی مطالبی دارند که ذکر آن‌ها به طول می‌انجامد و شسته مطالب در ترجمه قطب و شخصیت علمی او آن چیزی است که شاگردش شهید اول بیان می‌کند؛ جمله زیبایی نیز قاضی شهید در مجالس دارد که ما را با تصنیفات او نیز آشنا می‌سازد، می‌فرماید: «خورشید فضیلتش از مطلع شرح مطالع طالع و محکمات حکمتش از افق کتاب محکمات ساطع است.» در نوشته‌های علامه به قطب‌الدین، او را با عناوینی مانند شیخ فقیه عالم فاضل محقق، مدقق زبده علما و افاضل قطب المله و الدین توصیفش نموده است. قطب‌الدین غیر از تربیت و تدریس فضلا، آثاری در علوم عقلی و نقلی به‌نام شرح اشارات، شرح شمسیه یا لوامع‌الاسرار در شرح انوار علامه محکمات (محاکمات) در شرح قواعد علامه، مفتاح، بحرالاصداف، و تحفةالاشراف را در فقه و حکمت به رشته تحریر برد (کتب مذکور هر یک در چند جلد است). ولادت اين حكيم الهى و دانشمند گران‌مايه را به سال ۶۴۷ق نوشته‌اند. ابوجعفر محمد بن محمد رازی معروف به قطب‌الدین رازی بعد از عمرى تعليم و تعلم و خدمت به فرهنگ غنى اسلام، سرانجام در تاریخ دوازدهم ذیقعده سال ۷۷۶ هجری قمری در دمشق از دنيا رفت و به ديدار حق شتافت. بسيارى از بزرگان شام در نماز وى شركت كرده و او را در «صالحيه» دفن كردند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -