انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «احمد پایانی اردبیلی» (1417 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
== == == == ==
تولد و دوران‌ كودكي‌
 آيت‌الله‌ شيخ‌ احمد پاياني‌ در سال‌ 1306 هجري‌ شمسي‌ در شهر اردبيل‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. خانواده‌ او خانواده‌اي‌ متدين‌ بود و پدرش‌، داراي‌ قلبي‌ پاك‌ و باطني‌ با صفا بوده‌، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ نيايش‌ او با پروردگار به‌ گفته‌ بسياري‌ سوزناك‌ و از صميم‌ دل‌ بوده‌ است‌. اين‌ پدر، هنگامي‌ كه‌ طبق‌ عهدنامه‌ گلستان‌، بخشي‌ از خاكِ ايران‌ به‌ روسيه‌ واگذار شد، در آن‌ مناطق‌ زندگي‌ مي‌كرد و چون‌ روسيه‌ كمونيستي‌ با مظاهر دين‌، به‌ هر وجه‌ كه‌ مي‌بود، مبارزه‌ مي‌كرد، از آنجا به‌ اردبيل‌ نقل‌ مكان‌ كرد. آيت‌الله‌ پاياني‌ يگانه‌ فرزند باقي‌ مانده‌ خانواده‌ و بسيار مورد علاقه‌ و عطوفت‌ پدر و مادر بود. والدين‌ ايشان‌ با هم‌ خويشاوند بوده‌ هر دو از جانب‌ مادر به‌ يكي‌ از سادات‌ صحيح‌النسب‌ و جليل‌القدر منتسب‌ مي‌شوند كه‌ همواره‌ از جهت‌ علم‌ و عمل‌ سرآمد منطقه‌ بوده‌اند.
دوران‌ تحصيل‌
استاد پاياني‌ تحصيلات‌ خود را از پنج‌ سالگي‌ و در مكتب‌ خانه‌ آغاز كرد. در آنجا تجويد و قرائت‌ قرآن‌، گلستان‌، نصاب‌ الصبيان‌ را فرا گرفت‌ و پس‌ از آن‌ در مدارس‌ دولتي‌، تحصيلات‌ ابتدايي‌ را آموخت‌. در چهارده‌ سالگي‌ و در فضاي‌ بسيار تاريك‌ آن‌ زمان‌ كه‌ به‌ تعبير استاد ورود به‌ سلك‌ روحانيت‌ استقبال‌ از مرگ‌ و مخالف‌ با مصالح‌ دنيوي‌ و مادي‌ به‌ شمار مي‌رفت‌ و در زماني‌ كه‌ بسياري‌ از طلاب‌ از حوزه‌ علميه‌ خارج‌ و بصورت‌ گمنام‌ به‌ كاري‌ ديگر مشغول‌ مي‌شدند ايشان‌ با ميل‌ و علاقه‌ شخصي‌ و با تشويق‌ و عنايت‌ نزديكان‌، به‌ مدرسه‌ علميه‌ ملا ابراهيم‌ شتافت‌ و دروس‌ مقدمات‌ را آغاز كرد. دروس‌ مقدمات‌ را با وجود كمي‌ استاد و زحمات‌ فراوان‌ فرا گرفت‌. روزگار نوجواني‌ او با سيطره‌ حزب‌ توده‌ در آذربايجان‌ همراه‌ بود واز اين‌ رو، هتاكي‌ فراوان‌ به‌ روحانيت‌ توسط‌ اين‌ حزب‌، رو به‌ افزوني‌ بود. اينها خللي‌ در عزم‌ طلبه‌ جوان‌ ايجاد نكرد و در همان‌ سالها به‌ لباس‌ مقدس‌ روحانيت‌ ملبس‌ بود.
با اتمام‌ دروس‌ مقدمات‌ براي‌ بهره‌مندي‌ از محضر استادان‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌، راهي‌ شهر قم‌ شد. در قم‌ نيز دروس‌ دوره‌ سطح‌ را نزد استادان‌ برجسته‌ آن‌ زمان‌ در مدتي‌ اندك‌ فرا گرفت‌ و سپس‌ در دروس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ علماي‌ بزرگي‌ همچون‌ آيت‌الله‌ العظمي‌ سيد محمد حجّت‌ كوه‌ كمري‌ (ره‌) و آيت‌الله‌ العظمي‌ سيد محمد حسين‌ بروجردي‌(ره‌) شركت‌ كرد و پايه‌هاي‌ علمي‌ و اجتهادي‌ خويش‌ را استوار ساخت‌. او داراي‌ اجازه‌ نقل‌ روايت‌ از استادش‌ آيت‌الله‌ العظمي‌ حجّت‌ بود. او در طي‌ سالها از تدريس‌ نيز باز نماند و همواره‌ در دروس‌ اخلاق‌ شركت‌ جدي‌ داشت‌ تا در كنار علم‌، عمل‌ خويش‌ را با اهداف‌ الهي‌ و ديني‌ منطبق‌ سازد.
استادان‌ و دوستان‌
آيت‌الله‌ پاياني‌ در سالهاي‌ تحصيل‌ خود، محضر علماي‌ بسياري‌ را درك‌ كرد. او كه‌ مقدمات‌ حوزه‌ را در اردبيل‌ طي‌ كرده‌ بود، براي‌ تحصيل‌ دوره‌ سطح‌ به‌ قم‌ آمد. او رسائل‌ را نزد آيت‌الله‌ سلطاني‌ طباطبايي‌(ره‌) و مكاسب‌ را نزد آيت‌الله‌ مجاهدي‌ (ره‌) فرا گرفت‌. براي‌ فراگيري‌ كفايه‌ نيز به‌ درس‌ آيت‌الله‌ العظمي‌ مرعشي‌ نجفي‌ (ره‌) رفت‌. سپس‌ به‌ درس‌ خارج‌ فقه‌ آيت‌الله‌ حاج‌ سيد محمد كوه‌كمري‌(ره‌) رفت‌ و پس‌ از آن‌ در درس‌ خارج‌ فقه‌ آيت‌الله‌ العظمي‌ سيد محمد حسين‌ بروجردي‌(ره‌) حضور يافت‌. بعد از آن‌ در درس‌ فقه‌ و اصول‌ آيت‌الله‌ سيد محمد محقق‌ داماد(ره‌) كه‌ از درسهاي‌ مهم‌ و فنّي‌ آن‌ روزگار به‌ شمار مي‌آمد، شركت‌ جست‌ و مدتي‌ نيز در درس‌ امام‌ خميني‌(ره‌) و آيت‌الله‌ العظمي‌ گلپايگاني‌(ره‌) و آيت‌الله‌ العظمي‌ شريعتمداري‌ حاضر شد.
استاد پاياني‌ در طي‌ اين‌ سالها از نصايح‌ و اندرزهاي‌ استادان‌ خود نيز بهره‌مند بود و بسياري‌ از آنها را، بعدها براي‌ شاگردان‌ خود در سطوح‌ گوناگون‌ باز مي‌گفت‌.
آيت‌الله‌ پاياني‌ در سالهاي‌ تحصيل‌ خود با بسياري‌ از طلاب‌ فاضل‌ آن‌ روزگار رابطه‌ دوستي‌ داشت‌ كه‌ از جمله‌ آنها مي‌توان‌ از آيت‌الله‌ مشكيني‌، آيت‌الله‌ اردبيلي‌، آيت‌الله‌ احمدي‌ ميانجي‌(ره‌)، آيت‌الله‌ جعفر سبحاني‌ و آيت‌الله‌ مكارم‌ شيرازي‌ نام‌ برد.
فعاليتهاي‌ علمي‌ و فرهنگي‌
آيت‌الله‌ شيخ‌ احمد پاياني‌ همزمان‌ با تحصيل‌ به‌ تدريس‌ اهتمام‌ ويژه‌اي‌ داشت‌ بگونه‌اي‌ كه‌ تمام‌ كتب‌ متداول‌ حوزه‌ را در سطوح‌ مختلف‌ تدريس‌ فرمودند. وي‌ ابتدا به‌ تدريس‌ كتابهاي‌ حاشيه‌ ملا عبدالله‌ و معالم‌ الاصول‌ پرداخت‌ و پس‌ از آن‌ نزديك‌ به‌ پنجاه‌ سال‌ به‌ تدريس‌ كتابهاي‌ مهم‌ فقه‌ و اصول‌ مانند قوانين‌، شرح‌ لمعه‌، رسائل‌، مكاسب‌ و كفايه‌ اشتغال‌ داشت‌. درس‌ او همواره‌ مملو از جمعيت‌ بود و هزاران‌ طلبه‌ از كوثر سخنان‌ او بهره‌مند بودند؛ به‌ گونه‌اي‌ كه‌ درس‌ ايشان‌ از پررونق‌ترين‌ دروس‌ حوزه‌ به‌ شمار مي‌آمد. از ديگر فعاليتهاي‌ علمي‌ آيت‌الله‌ پاياني‌ مي‌توان‌ به‌ شركت‌ در جلسه‌ ديرپاي‌ تفسير قرآن‌ كريم‌ اشاره‌ كرد كه‌ با حضور بزرگان‌ و فضلاي‌ حوزه‌ تشكيل‌ مي‌گرديد. از ديگر اعضاي‌ اين‌ جلسه‌ مي‌توان‌ به‌ افرادي‌ همچون‌ حضرات‌ آيات‌ احمدي‌ ميانجي‌، شبيري‌ زنجاني‌، ميرمحمدي‌، سيد مهدي‌ روحاني‌ و آذري‌ قمي‌ اشاره‌ كرد.
از ويژگيهاي‌ او، صرف‌ كردن‌ اكثر اوقات‌ به‌ مطالعه‌، تحقيق‌ و مباحثه‌ و نيز دقت‌ شايان‌ تحسين‌ در برداشت‌ از آيات‌ و روايات‌ براي‌ استنباط‌ بود. وظيفه‌شناسي‌ از ديگر ويژگيهاي‌ او بود، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ بارها از او درخواست‌ كردند به‌ تدريس‌ درس‌ خارج‌ بپردازد و او هر بار از آن‌ امتناع‌ مي‌ورزيد و تدريس‌ مكاسب‌ را وظيفه‌ خود مي‌دانست‌. او به‌ خوبي‌ مي‌دانست‌ كه‌ پايه‌هاي‌ اجتهاد طلاب‌ در دوران‌ سطح‌ نهاده‌ مي‌شودو با توجه‌ به‌ كمبود استادان‌ خبره‌ در تدريس‌ كتب‌ شيخ‌ انصاري‌، وقت‌ خود را مصروف‌ آن‌ كرد و از هرگونه‌ شهرت‌طلبي‌ پرهيز داشت‌.
صبر و اخلاق‌ خوش‌ او تا آنجا بود كه‌ به‌ طلاب‌ اجازه‌ مي‌داد كه‌ در هر وقت‌ از شبانه‌ روز پرسشي‌ دارند، مطرح‌ سازند تا او به‌ خوبي‌ آن‌ را پاسخ‌ گويد. بي‌اعتنايي‌ به‌ ماديات‌ از ديگر ويژگيهاي‌ او بود و به‌ نظم‌ در كارهايش‌، به‌ ويژه‌ در ساعت‌ شروع‌ و پايان‌ درس‌ بسيار اهميت‌ مي‌داد و تعطيلي‌هاي‌ دروس‌ را موجب‌ ضايع‌ شدن‌ وقت‌ طلاب‌ مي‌دانست‌. از اين‌ رو با وجود بيماري‌اش‌ تا روزي‌ كه‌ جان‌ در بدن‌ داشت‌ به‌ تدريس‌ مي‌پرداخت‌.
امانت‌داري‌، صداقت‌، خيرخواهي‌، تعصب‌ ديني‌، زهد و بي‌ رغبتي‌ به‌ زخارف‌ دنيوي‌ از جلوه‌هاي‌ روشن‌ منش‌ ايشان‌ بود. تمام‌ عمر را در خانه‌اي‌ قديمي‌ و فاقد هر گونه‌ امكانات‌ رفاهي‌ گذراند. به‌ عبادت‌ و بندگي‌ خداوند و ارادت‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌(ع‌) مخصوصاً حضرت‌ سيد الشهداء(ع‌) پايبند بود. زيارت‌ رجبيه‌ حضرت‌ ثامن‌الحجج‌(ع‌) را تا حد توان‌ بجاي‌ مي‌آورد و همواره‌ پيش‌ از تدريس‌ به‌ زيارت‌ حرم‌ مطهر حضرت‌ معصومه‌(س‌) مشرف‌ مي‌شد.
از استاد پاياني‌ تأليفات‌ بسياري‌ بر جاي‌ مانده‌ است‌ كه‌ برخي‌ از آنها به‌ شرح‌ زير است‌:
1 ـ تقريرات‌ فقه‌ آيت‌الله‌ العظمي‌ كوه‌كمري‌ (بحث‌ بيع‌)؛ 2 ـ فهرست‌ جامع‌ الشّتات‌ مرحوم‌ ميرزاي‌ قمي‌؛ 3 ـ ارشاد الطالب‌ الي‌ حقايق‌ المكاسب‌ (شرح‌ مكاسب‌)؛ 4 ـ حاشيه‌ كفايه‌ الاصول‌؛ 5 ـ حاشيه‌ مكاسب‌؛ 6 ـ رساله‌ في‌ احكام‌ الاراضي‌ و اقسامها (در مجموعه‌ مقالات‌ كنگره‌ شيخ‌ انصاري‌)؛ 7 ـ رساله‌ في‌ بيع‌ الفضولي‌ (در مجموعه‌ مقالات‌ كنگره‌ محقق‌ اردبيلي‌).
تقريرات‌ درس‌ ايشان‌ نيز تا به‌ حال‌ در دو كتاب‌ نگاشته‌ شده‌ است‌:
1 ـ در كلاس‌ درس‌ مكاسب‌، نوشته‌ رضا محمودي‌؛ 2 ـ در محضر شيخ‌ انصاري‌، نوشته‌ جواد فخار طوسي‌.
آيت‌الله‌ پاياني‌ در غير ايام‌ درسي‌، به‌ تبليغ‌ در مناطق‌ مختلف‌ كشور از جمله‌ مناطق‌ مرزي‌ شمال‌ غربي‌ كشور كه‌ عقايد مردم‌ در معرض‌ تهديد بود مي‌پرداخت‌ و مردم‌ را با مسائل‌ ديني‌ و سياسي‌ آشنا مي‌ساخت‌ كه‌ اين‌ مسافرتها تا پايان‌ عمرش‌ ادامه‌ داشت‌.
فعاليتهاي‌ سياسي‌
استاد احمد پاياني‌ در ساليان‌ عمر شريف‌ خود از فعاليتهاي‌ سياسي‌ باز نماند و همراه‌ با سيل‌ خروشان‌ ملت‌ در براندازي‌ رژيم‌ منحوط‌ پهلوي‌ و كوتاه‌ كردن‌ دست‌ ابرقدرتها و استعمارگران‌ از ايران‌ اسلامي‌، نقش‌ بسزايي‌ را ايفا كرد. او همواره‌ در سخنرانيها و راهنمايي‌هاي‌ خود مردم‌ را به‌ برپايي‌ نظامي‌ اسلامي‌، آن‌ هم‌ با رهبري‌ مرجعيت‌ ديني‌ آن‌ زمان‌، امام‌ خميني‌(ره‌) تشويق‌ مي‌كرد.
از فعاليتهاي‌ مهم‌ او در عرصه‌ سياسي‌، شركت‌ و عضويت‌ در جامعه‌ مدرسين‌ حوزه‌ علميه‌ قم‌ بود؛ به‌ طوري‌ كه‌ نام‌ او در زير بسياري‌ از اعلاميه‌هاي‌ مبارزاتي‌ آن‌ مركز به‌ چشم‌ مي‌خورد. او پس‌ از انقلاب‌ نيز همواره‌ پشتيبان‌ ولايت‌ فقيه‌ بود و مردم‌ را به‌ اطاعت‌ از فرمانهاي‌ امام‌(ره‌) و مقام‌ معظم‌ رهبري‌ فرا مي‌خواند.
سرانجام‌ آيت‌الله‌ شيخ‌ احمد پاياني‌ پس‌ از عمري‌ تلاش‌ در راه‌ تعالي‌ اسلام‌، در 26 اسفند ماه‌ 1375 مطابق‌ با 6 ذيقعده‌ 1417 به‌ جوار رحمت‌ حق‌ شتافت‌. پس‌ از تشييع‌ كم‌ نظير پيكر پاكش‌، آيت‌الله‌ العظمي‌ زنجاني‌ بر پيكرش‌ نماز گزارد و سپس‌ او را در جوار مرقد استادش‌ آيت‌الله‌ سيد محمد محقق‌ داماد، در صحن‌ مطهر حضرت‌ معصومه‌(س‌) به‌ خاك‌ سپردند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -