انهار
انهار
مطالب خواندنی

تبديل عين منذوره

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 907 - گوسفندى كه براى قربانى حضرت اسماعيل عليه السلام اسم برده شده لاغر است و قابل استفاده نمىباشد اگر حالا آن را بفروشند و بجاى آن گوسفند ديگرى براى سال ديگر تعيين كنند چه صورت دارد و اگر مخارجى به آن حيوان بدهند تا فربه شود آيا مىشود بعد از كشتن از گوشت قربانى بابت مخارج برداشت يا نه.

جواب: در صورتى كه نذر صحيح با صيغه شرعى عربى يا فارسى واقع شده باشد واجب است عين همان گوسفند را قربانى كنند و گوسفند ديگر مجزى نيست و بر فرض تحمل مخارج نمىتوانند از گوشت جبران كنند.

سؤال 908 - شخصى گوسفندى را براى قربانى نذر كرده و خود شخص بدون وصيت فوت نموده و داراى دو نفر صغير است مادر صغير چون احتياج داشته گوسفند را فروخته و در احتياجات صغير به مصرف رسانيده آيا جائز بوده يا نه و اگر جائز نبوده مىتواند بجاى گوسفند فروخته شده گوسفند ديگر معين نمايد يا نه.

جواب: اگر نذر صحيح با صيغه شرعيه بوده مادر صغيرها از ملك خودش به ارزش آن گوسفند، گوسفند ديگرى بخرد و به مصرف نذر شوهر برساند و اگر عين گوسفند باقى باشد خود آن را پس بگيرد و به مصرف نذر برساند.

سؤال 909 - شخصى عينى را نذر مطلق در راه حضرت عباس عليه السلام كرده آيا مىشود قيمت آن چيزى را كه نذر كرده به سيد داد يا اين كه گوسفندى نذر حضرت عباس (ع) كرده، مىشود به سيد بدهد يا نه.

جواب: اگر نذر صحيح كرده‌اند بايد آنچه نذر كرده بدهد و قيمت آن كافى نيست بلى مىتواند آن را به سيد بدهد و بعد از او بخرد.

سؤال 910 - برنجى كه نذر مىكنند در دهه عاشوراء اطعام كنند هر گاه خشكش را به فقراء بدهند قبول است يا نه.

جواب: در صورتى كه نذر صحيح كرده و صيغه عربى يا فارسى خوانده باشدهمان نحو كه نذر كرده معمول دارد.

سؤال 911 - شخصى نذر نموده يك قطعه زيلو براى فلان مسجد بدهد اگر بجاى زيلو يك قالى بدهد به نذر خود وفا نموده يا نه و نيز اگر كسى بزغاله نذر كند و بجاى آن بره بكشد وفاء به نذر نموده يا نه.

جواب: اگر نذر صحيح شرعى باشد بايد آن را كه نذر كرده بدهد و همان را كه نذر كرده بكشد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -