سؤال 1264 ـ گاهى پزشك معالج، براى بهوش آوردن يا بكار افتادن قلب بيمار ناچار مى شود سيلى به بيمار بزند، يا ماساژ بدهد كه گاهى موجب سياه شدن صورت يا شكسته شدن استخوان سينه و پهلوى بيمار مى شود و گاهى عوارض ديگر بوجود مى آيد و چه بسا موجب تلف شدن بيمار شود، اصولاً اين اعمال تا چه حدود و با چه شرايطى جايز است؟ و در موارد جواز، آيا موجب ضمان و ديه هم مى شود؟
جواب:بطور كلى چنانچه به نظر پزشك متخصص، اين اعمال، در مقام معالجه لازم باشد و از طرف بيمار يا ولى شرعى مجاز در معالجه حتى در صورت لزوم اين قبيل اعمال، باشد ـ كه معمولاً ولو با اذن فحوى چنين است ـ و افراط و تفريط و تقصيرى هم در بين نباشد، بعلاوه قبل از اقدام به معالجه اخذ برائت نيز كرده باشد، با چنين شرايط و مقدماتى، اصل اين اعمال در حدّ ضرورت جايز و موجب ضمان و ديه هم نمى شود. همانگونه كه در عمل جراحى روى افراد، اين امور رعايت و ضمان و ديه اى هم متوجه پزشك نمى شود، اما اگر پزشك متخصص و ماهر نباشد، يا بدون اجازه و بدون اخذ برائت، اقدام كند، يا تقصير كند، اصل عمل جايز نيست و موجب ضمان و ديه نيز مى شود.
سؤال 1265 ـ آيا جايز است براى جلوگيرى از سرايت بعضى از بيمارى ها كه اگر جلوگيرى نشود، منجر به مرگ شخص يا فلج شدن وى مى شود عضوى از بدن را قطع كرد و بر فرض جواز، آيا ديه دارد؟
جواب:بطور كلى در صورت علم يا اطمينان و با رعايت اهمّ و مهمّ و با عدم احتمال عقلايى به امكان معالجه با دارو و عدم اميد به بهبودى ولو با تأخير قطع عضو، با اجازه و رضايت خود بيمار يا ولى شرعى او مانعى ندارد و در اين فرض ديه ندارد.
سؤال 1266 ـ اگر مسؤولين بيمارستان به منظور پيوند اعضاى شخص زنده به زنده نسبت به قبول مسؤوليت جوانب اين كار از فرد دهنده تعهد كتبى بگيرند و به علل گوناگون و بدون قصور از ناحيه پزشكان، وى فوت كند، آيا دادگاه حق مؤاخذه مسؤولين بيمارستان را دارد؟
جواب:در فرض سؤال با شرط برائت ذمه وجهى براى مؤاخذه و ضمان نيست.
سؤال 1267 ـ با توجه به اين كه بعد از مرگ، ديه حق وارث است، اگر فرد دهنده عضو تعهد كند كه در صورت مرگ وى پزشك مربوطه در قبال پرداخت ديه مسؤوليتى ندارد آيا چنين تعهدى كفايت مى كند؟
جواب:بلى كفايت مى كند و ورّاث حقّى ندارند.
سؤال 1268 ـ حال بيمار به گونه اى است كه پزشك فرصت گرفتن تعهد و شرط عدم ضمان را ندارد و بايد فوراً مريض را عمل كند، اگر عمل منجر به فوت شود، آيا پزشك مسؤول است؟
جواب:در فرض سؤال كه حفظ نفس محترمه مطرح است، لازم است پزشك درمان را شروع كند و شرعاً جايز نيست بيمار را رها كند و اگر تقصير نكند، ظاهراً مسؤول ديه نخواهد بود، هرچند در صورت امكان از حاكم شرع يا نماينده او اجازه بگيرد.
سؤال 1269 ـ خانمى را عمل جراحى كرده اند و در هنگام عمل، در اثر اختلال در وسائل و دستگاههاى مربوطه، يا در اثر حواس پرتى و اشتباه پزشكِ جراح و اطرافيان او، لطمه اى به خانم بيمار وارد شده و پس از مدّتى كه بيمار متحمّل خسارات روانى و جسمى و مالى شده است، متوجه شده اند كه منشأ آن اختلال در وسائل مربوطه يا در اثر بى مبالاتى و اشتباه پزشك و هم دستان او بوده است، آيا در چنين مواردى پزشك، ضامن خسارات وارده هست؟
جواب:اگر خسارات وارده مستند به پزشك و اطرافيان او باشد ضامن هستند و حتى اگر اخذ برائت هم كرده باشد ولى در اثر عدم تنظيم و مرتب كردن وسايل و دستگاههاى عمل جراحى، يا در اثر تقصير و اشتباه، سبب لطمه و خسارت شده باشند، ضامن هستند و بايد بيمار را از خود راضى كنند، همانگونه كه در جلداول جامع المسائل، ص589 به آن اشاره شده است.
سؤال 1270 ـ در همه درمانهاى دندانپزشكى كه توسط دانشجو انجام مى شود (وظايف آموزشى) چون كار عملى است، گاهى باعث خسارت و بعضى اوقات موجب از بين رفتن دندان يا عوارض ديگر مى شود، در اين صورت چه كسى ضامن مى باشد؟
جواب:در اين صورت شخص مباشر ضامن است يعنى خود فردى كه به دندان آسيب رسانده است.
سؤال 1271 ـ پزشك اشتباهاً به جاى دندان خراب دندان سالم را كشيده است، آيا بايد ديه بدهد؟
جواب:بلى لازم است ديه آن را بدهد.
سؤال 1272 ـ شخصى مقدارى پول به دندانساز داد، ولى دندانها به دهانش نخورد، آيا مى تواند پول خود را پس بگيرد؟
جواب:در فرض سؤال اگر دندانساز در شغل خود مهارت داشته و مطابق با قرارداد عمل كرده و مصالح لازمه را به كار برده، اجرت عمل و مصالح صرف شده را حق دارد; بلى اگر دندانساز متخصص در شغل خود نبوده و در صرف مصالح كوتاهى كرده، بايد تدارك و جبران كند.
سؤال 1273 ـ اگر داروفروش اشتباهى داروى ديگرى به بيمار مى دهد كه باعث تشديد بيمارى و يا مرگ بيمار گردد آيا ضامن است؟
جواب:بلى، ضامن است و بايد مريض را راضى كند يا ديه او را بپردازد.
سؤال 1274 ـ پيوند اعضا يا پوست در جراحى پلاستيك به منظور زيبايى چه حكمى دارد؟
جواب:فى نفسه مانعى ندارد و اما اگر مستلزم فعل حرامى شود، مثل اينكه پزشك نامحرم جراحى كند جايز نيست.
سؤال 1275 ـ در صورت و بدن بعضى افراد غددى وجود دارد كه گاهى موجب بدمنظر شدن آنها نيز مى شود، ولى ضررى ندارد. آيا جايز است آنها را با عمل جراحى از بدن خارج كنند؟
جواب:مانعى ندارد.
سؤال 1276 ـ آيا مى شود بيضه يك فرد را به فرد ديگر پيوند زد؟ و اگر اين عمل انجام شد اسپرم مربوط به مرد دهنده است و يا گيرنده؟ و اگر گيرنده بيضه بواسطه اين بيضه فرزنددار شد اين فرزند ملحق به چه كسى است؟
جواب:پيوند بيضه اگر مستلزم كار حرامى نباشد منع شرعى ندارد و در صورت پيوند، عرفاً بيضه شخص گيرنده محسوب مى شود و فرزند ملحق به او است، بلى اگر قبل از التيام و اتحاد با بدن گيرنده، نطفه اى از او منعقد شود، ظاهراً فرزند ملحق به دهنده بيضه است و در عين حال بايد احتياط كرد.
سؤال 1277 ـ از آنجا كه پيوند اعضاى شخص زنده به زنده موجب ضرر جزئى يا غير جزئى فرد دهنده مى شود، آيا بخاطر نجات جان ديگرى اقدام به چنين كارى مجاز است؟
جواب:در مواقع ضرورت و حفظ جان، ضرر جزئى مانع نمى شود.
سؤال 1278 ـ آيا نزديكان سببى و نسبى متوفى يا مقتول مى توانند اجازه دهند كه عضوى از اعضاى ميت به ديگرى پيوند زده شود يا در تشريح استفاده شود؟
جواب:خير، آنها چنين حقى را ندارند، ولى اگر وصيت كرده باشد در موارد ضرورى مى توان اين كار را انجام داد.
سؤال 1279 ـ پزشكى براى انجام كارهاى تحقيقاتى بايد بيماران زن را معاينه كند، آيا اين كار جايز است؟
جواب:در فرض سؤال كه معالجه بيماران حتى در آينده، منوط به معاينات فعلى باشد، اشكال ندارد، ولى لازم است به مقدار ضرورت اكتفا شود.
سؤال 1280 ـ آيا لمس و نظر به اعضاى داخل بدن نامحرم (مانند كبد و روده و...) در حكم لمس و نظر ظاهر بدن است؟
جواب:ظاهراً در عدم جواز نظر و لمس فرقى بين اعضاى ظاهر و داخل بدن نيست، ولى همانگونه كه در عروة الوثقى، مسأله 45، احكام نكاح آمده، نظر به مثل دندان آن هم بعد از جداشدن از بدن جايز است.
سؤال 1281 ـ به منظور پيشرفت علم داروسازى و اطمينان از تأثير آن در بدن نياز به آزمايش روى حيوانات و احياناً بر روى انسان است، وظيفه چيست؟ و چنانچه راه آزمايش منحصر در انسان باشد حكم چيست؟
جواب:آزمايشات را بروى حيوان انجام دهيد و در موارد ضرورى با اطمينان از عدم ضرر در موارد نهايى كار مى توانيد از انسانها نيز استفاده كنيد ولى حتماً بايد انسانها از جريان كار آگاه باشند.
سؤال 1282 ـ شخصى دو روز است در حال جان دادن است و زجر مى كشد و راحت نمى شود و شايد با همين حال احتضار و زجر، يكى دو روز ديگر زنده بماند، آيا جايز است به وسيله آمپول يا چيز كشنده اى تسريع در مرگ او كنيم تا راحت شود؟
جواب:تسريع در مرگ انسان در هيچ حالى و با هيچ وسيله اى، جايز نيست و چنانچه كسى چنين عملى را انجام دهد، بطورى كه گفته شود، بيمار را كشت، قاتل محسوب مى شود.
سؤال 1283 ـ چنانچه بيان واقع براى شخص بيمار باعث تأثير نامطلوب در روحيه او مى شود آيا مى شود خلاف واقع را به او گفت؟
جواب:نبايد دروغ گفت و مى توانيد توريه كنيد يا اصلاً موضوع را به بيمار نگوييد و در ناچارى به مقدار مصلحت و ضرورت مانعى ندارد.