انهار
انهار
مطالب خواندنی

تشريح و كالبد شكافى

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 2143 :لطفاً نظر شريف خود را پيرامون كالبد شكافى و تشريح جنازه ميّت، بيان فرماييد؟

جواب:تشريح مرده غير مسلمان و قطع و پيوند اعضاى او مطلقاً جايز است; مگر اين كه اولياى او مخالفت كنند و فتنه و فسادى به دنبال داشته باشد. امّا تشريح جسد مسلمان جايز نيست; هرچند كه خود وصيت و اجازه داده باشد. يا اولياى او رضايت بدهند بلى در صورتى كه فراگيرى مسائل پزشكى در حدّى باشد كه حفظ جان يا سلامتى و مداواى بيماران مسلمان، ولو در آينده متوقف، بر آن باشد و تهيه مرده غير مسلمان گرچه با خريد آن مقدور نباشد; در اين صورت تشريح ميّت مسلمان، بقدر ضرورت جايز است. ولى بنابر احتياط ديه آن را طبق مسأله 1946 بپردازند كه براى خود ميّت به مصرف حج يا صدقات و خيرات برسد و چيزى از آن به ورثه نمى رسد.

 

سؤال 2144 :در صورت جايز بودن كالبد شكافى، حكم عورتين و نگاه نامحرم به بدن ميت و مس ميّت موقع كالبد شكافى را بيان فرماييد؟

جواب:در موردى كه تشريح جايز باشد، اگر نگاه ضرورت داشته باشد و بدون نگاه مستقيم غرض حاصل نشود، به قدر ضرورت جايز است. و اگر جسد ميت مسلمان باشد و او را غسل ميت داده باشند، غسل مس ميت لازم نيست. و در غير اين صورت واجب است.

 

سؤال 2145 :آيا مجازيم مسلمانى را كه وصيت كرده بعد از وفاتش، وى را تشريح كنند، تشريح كنيم؟

جواب:در فرض سؤال كه وصيت كرده است، و به عملى وصيت كرده كه فايده عقلايى بر آن مترتب مى شود; تشريح وى بى اشكال است، بلكه على الظاهر واجب مى باشد.

 

سؤال 2146 :اگر ندانيم جسدى كه در اختيار ماست، جسد مسلمان است يا كافر يا اهل كتاب، آيا مجازيم آن را تشريح كنيم؟

جواب:مانعى ندارد.

 

سؤال 2147 :آيا تفاوتى بين اهل تسنن و اهل تشيّع، در عدم جواز تشريح جسد، وجود دارد؟

جواب:خير.

 

سؤال 2148 :آيا مى توان جسد افراد به ظاهر مسلمان (مسلمان شناسنامه اى) را كه به خاطر ارتداد، فساد اخلاقى، قاچاق مواد مخدر، مسائل سياسى و... اعدام شده اند، تشريح كرد؟

جواب:خير، مگر اين كه ارتداد و كفرشان ثابت شود. و بر فرض ثبوت در صورتى تشريح جايز است كه مفسده اى نداشته باشد.

 

سؤال 2149 :آيا مى توان براى تشريح، جهت آموزش، به علّت كمبود جسد و استخوان (كه بدون آنها آموزش امكان پذير نيست) اقدام به نبش قبر غير مسلمانان كرد؟

جواب:نبش قبر كافر، اشكال شرعى ندارد.

 

سؤال 2150 :در فرض فوق، اگر ندانيم اين قبر متعلق به مسلمان يا غير مسلمان است، آيا مجازيم نبش قبر كنيم؟

جواب:در بلاد اسلامى خير.

 

سؤال 2151 :در صورت كمبود جسد و استخوان، آيا مى توانيم استخوانهايى را كه در بيابانها و قبرستانها مى يابيم و يا به وسيله عمليات حفارى شهرداريها، در سطح خاك ظاهر مى شوند (چه متعلق به مسلمانان و چه غير مسلمانان) مدتى جهت آموزش استفاده كرده، و بعد از اتمام كار، به يك مركز آموزشى هديه كنيم و يا دفن كنيم؟

جواب:استفاده از استخوانهايى كه بدانيد متعلق به كفّار است، مانعى ندارد. ولى استخوان مسلمان را بايد دفن كرد.

 

سؤال 2152 :اگر دانشجو نداند جنازه مسلمان است كه تشريح مى كند يا كافر، تكليف چيست؟

جواب:تحقيق لازم نيست.

 

سؤال 2153 :آيا تشريح جنازه افرادى كه از نظر جمهورى اسلامى مجرم بوده و اعدام شده اند جايز است؟

جواب:در عدم جواز، فرقى بين اعدامى و غير اعدامى نيست.

 

سؤال 2154 :در دانشگاههاى علوم پزشكى، از اجساد افرادى كه صاحب ندارند، براى تشريح و يادگيرى دانشجويان استفاده مى شود و يا اعضاء آنها را مثل قلب، كبد، و كليه، اغلب بدون اجازه صاحبان ميّت در شيشه ها نگهدارى مى كنند; لطفاً نظرتان را در اين مورد بيان فرماييد؟

جواب:چنانچه راه يادگيرى منحصر به همين باشد، مانعى ندارد.

 

سؤال 2155 :اگر شخصى وصيت كند كه بعد از مرگش جنازه او را جهت تعليم به دانشكده پزشكى هديه كنند; آيا وصيت او صحيح است؟ در صورت صحيح بودن، آيا ديه به خاطر كالبد شكافى تعلق مى گيرد؟

جواب:با عدم ضرورت و امكان استفاده از جسد كافر، گرچه به خريدن آن، به اين وصيت عمل نكنند. ولى اگر ضرورت بود و جسد كافر نبود، وصيت صحيح و نافذ است و چون فايده عقلايى بر آن مترتب مى شود، عمل به آن در اين فرض جايز است. و ديه آن را بنابر احتياط براى خود ميت در خيرات مصرف كنند.

 

سؤال 2156 :اگر شخصى وصيت نكند، اما ورّاث يا اولياى ميت بخواهند جنازه او را به دانشكده پزشكى، جهت تعليم علم طب، هديه كنند آيا صحيح است؟ اگر جنازه را بفروشند; آيا جايز است؟ آيا ولى فقيه يا حاكم شرع بدون رضايت صاحب ميت، مى تواند حكم به آن بكند؟

جواب:اگر حفظ نفس مسلمانى متوقف بر آن باشد، و از غير مسلمان جايگزين نباشد، مانعى ندارد. و فروش ميّت جايز و صحيح نيست. و در مواردى كه حاكم شرع لازم دانست مى تواند به آن حكم كند.

 

سؤال 2157 :براى آموزش دانشجويان پزشكى، از استخوان ميّت كه غالباً از قبرستانها، جمع آورى مى شود استفاده مى شود، آيا جمع آورى و فروش آنها براى اين منظور جايز است؟

جواب:خريد و فروش آنها جايز و صحيح نيست و بايد استخوانها بعد از استفاده دفن شوند.

 

سؤال 2158 :ديه قطع اعضاى ميت و جراحات وارده بر او چه مقدار است؟

جواب:اگر سر ميت را ببرند يا شكم او را پاره كنند يا با او كارى كنند كه اگر زنده بود، در اثر آن مى مرد، بايد صد مثقال شرعى (18 نخود) طلاى سكه دار، بدهند و ديه قطع اعضاى و ساير جنايات وارده بر او به نسبت ديه قطع سر است. يعنى ديه قطع يك دست 50 مثقال، و دو دست 100 مثقال، و يك انگشت 10 مثقال طلا است و همينطور است نسبت به جراحات وارده بر سر و صورت و بدن و موارد ثبوت ارش. پيعنى يك دهم ديه انسان زنده و در اين مسأله فرقى بين زن و مرد و كوچك و بزرگ نيست. ولى اين ديه به وارث نمى رسد و بايد براى خود ميت در امور خيريه مصرف شود و اگر ميت، مديون است و مال ندارد، يا ورثه از دادن آن امتناع مى كنند; ظاهراً اداى آن از اين ديه مشروع است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -