انهار
انهار
مطالب خواندنی

فراموشى و جهل پزشك

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 2047 :با توجه به گستردگى بسيار زياد علوم پزشكى كه واقعاً امكان فراگيرى و بخاطر سپردن تمام بيماريها و تمامى داروهايى كه بر همه بيماريها مؤثرند، و نيز عوارض آنها وجود ندارد، اگر پزشك بخاطر فراموشى، بنا به حدس خود، چه در موارد اورژانس و چه غير اورژانس، جهت نجات جان و يا تسكين آلات بيمار، سهواً اقدام به تجويز دارويى غير مؤثر بر بيمارى كند، كه بيمار را متحمّل هزينه بيهوده و يا عوارض جانبى كند، در اين صورت آيا پزشك مسؤول و مديون است؟ (در صورتى كه امكان ارجاع به متخصص ديگرى هم نباشد).

جواب:در صورتى كه به حدس و گمان تجويز دارو كرده و احتمال عقلايى و قوى بر مفيد بودن دارو نمى داده، مسؤول است. خصوصاً اگر شرط برائت نكرده باشد، و اگر تجويز داروى مضر بر اثر سهو و نسيان باشد، با شرط عدم ضمان، مسؤول نيست.

 

سؤال 2048 :اگر پزشك بخاطر فراموشى انواع و علايم بيماريها (بخاطر گستردگى موضوع)، بيمارىِ شخص را تشخيص ندهد، و لذا نداند داروى مناسب چيست; و در نتيجه اصلا دارويى تجويز نكند; در صورتى كه بيمارى تشديد و يا منجر به مرگ گردد، اين پزشك در چه حدى مسؤول است؟ (در صورتى كه امكان ارجاع به متخصص ديگرى هم نباشد).

جواب:اگر پزشك علايم بيمارى، يا داروها را فراموش كرده و نمى تواند تشخيص دهد، حق معالجه ندارد و مسؤوليتى هم ندارد. ولى اگر علايم مرض مشترك بين چند مرض است و مرض قابل تشخيص نيست و نياز به مصرف چند نوع دارو دارد; تا يكى مؤثر واقع شود; (بدون اينكه داروها و علايم بيمارى را فراموش كرده باشد) در اين صورت كه دسترسى به پزشك متخصص نيست، مى تواند با شرط عدم ضمان، مداوا كند، و با احتمال نجات جان بيمار، با شرط برائت، لازم به اقدام است. و اگر عارضه اى رخ داد، مسؤول نيست.

 

سؤال 2049 :اگر بخاطر كمبود امكانات تشخيصى كافى، تشخيص ممكن نگردد و مداواى لازم صورت نگيرد و بيمارى تشديد يا منجر به مرگ شود، آيا پزشك معالج مسؤول است؟

جواب:در مرحله اول لازم است بيمار را به پزشك ديگرى ارجاع و راهنمايى كند. و در صورت عدم متخصّص، اگر احساس كرد كه تأخير معالجه براى بيمار خطر دارد و احتمال قوى بر تأثير مداوا بدهد; لازم است مداوا كند; و با شرط عدم ضمان، مسؤول نيست.

 

سؤال 2050 :اگر تشخيصِ بيمارى به درستى صورت گيرد; ولى داروى مؤثر در دسترس نباشد و يا بسيار گران باشد و بيمار قادر به تهيه آن نباشد، آيا پزشك معالج ملزم به تهيه آن دارو به هرطريق ممكن براى بيمار مى باشد؟

جواب:در فرض مذكور، اگر جان بيمار در معرض خطر باشد، پزشك و ديگران ملزم هستند، به نحو واجب كفايى، داروى مورد نياز را به هرطريق ممكن تهيه كنند و بيمار را نجات دهند.

 

سؤال 2051 :با توجه به اينكه اگر بخواهيم طبابت پزشك را با توجه به مشكلات فوق، و در صورت مواجهه، با اين مشكلات، تنها در صورتى مجاز بدانيم كه وى در اين زمينه ها داراى تخصص و تجربه كافى باشد; عملا مسائل درمان با اختلال كامل روبرو خواهد شد. زيرا اولا: هر پزشكى تا رسيدن به اين تخصص و تجربه كافى; بايد همان مراحل اوليه را طى كند (كه همان دوران بدون تجربه و تخصص است) و ثانياً: به علت جمعيت زياد، امكانات كم، فرصتهاى ناكافى و دهها علل ديگر (حداقل در كشور ايران) نمى توان انتظار داشت; پزشكانى ـ كه از ابتدا كاملا مسلط باشند ـ به طبابت بپردازند. با توجه به مقدمه فوق و موضوعات مطرح شده در كليه سؤالهاى قبل، مسائل مهم ذيل مطرح مى شود:

الف ـ در مواردى كه پزشك داروى مؤثر بر بيمارى يا عوارض خطرناك آن را فراموش كرده، و فرصت و امكانات كافى جهت دسترسى به اطلاعات كافى يا پزشك متخصص ديگرى نيز ندارد.

ب ـ مطمئن است كه داروى خاصى براى بيمارى مفيد است، و همچنين مطمئن است و يا احتمال مى دهد كه در صورت تجويز آن دارو عوارضى خفيف و يا شديدتر از خود بيمارى و حتى مرگ در اثر اين دارو، گريبانگير اين بيمار خواهد شد. (كه البته موارد الف و ب شامل مسائل تشخيصى نيز مى باشد).

آيا پزشك در اين حالات مى تواند مريض را به حال خود بگذارد و چنين فرض كند كه: گويا پزشكى موجود نبوده و قضا و قدر الهى هرچه باشد بر او جارى خواهد شد. و بدين ترتيب خود را در معرض خطر مؤاخذه مادى و معنوى حاصل از عوارض احتمالى و هزينه هاى نابجاى آن قرار ندهد، و كار وى را به خداوند واگذارد كه يا خود بهبودى نسبى يابد و فرصت تحقيقات بعدى فراهم گردد، و يا به تدريج دچار عوارض شديد و مرگ گردد؟

اصولا در چنين مواردى كه پزشك واقعاً نمى داند كه براى نجات جان يا رفع و تسكين آلام يك بيمار چه كارى انجام دهد; وظيفه او چيست؟ درمانهاى بدون اطمينان و غير قابل اعتماد؟ (كه ممكن است خود آنها باعث مرگ يا عوارض شديدتر شوند) و يا عدم هرگونه اقدام درمانى؟

آيا اگر پزشك با اقدام به درمان نامطمئن، موجب خسارت و مرگ مريض گردد; مسؤول است؟

آيا اگر اقدام به هيچ درمانى نكند (با توجه به علل و توضيحات فوق)، مسؤوليتى متوجه اوست؟

اين موضوع با توجه به اين نكته كه گاهى، فرصت هيچ گونه مشورت يا ارجاع بيمار به پزشكان متخصص و آگاه ديگرى وجود ندارد، مطرح است.

(در خاتمه جهت روشن شدن موضوع، مثالى ذكر مى شود: گاهى پزشكى كه داراى تجربه كافى نيست با بيمارى در حالت بيهوشى، مواجه مى شود كه نمى داند اين بيمار در اثر كمبود يا ازدياد قند بدنش، دچار بيهوشى شده است، در اين حالت طبيعى است كه درمان كاملا متناقض است و باعث اشتباه پزشك مى شود.

جواب:پزشكى، مانند ساير فنون و دانشها مراتب متعدّد دارد; و اگر طبابت و مداوا پيش از رسيدن به حد تخصّص جايز نباشد ـ همانگونه كه در سؤال اشاره شده ـ مسائل درمان با اختلال و كندى روبرو مى شود. و پزشك متخصص هم پيدا نخواهد شد، با صرف نظر از لوازم مذكوره، هر پزشكى در حد معلوماتى كه دارد، مى تواند بيمار را با دقت معاينه و داروى مورد اطمينان و مفيد را تجويز كند و براى رفع مسؤوليت، شرط عدم ضمان كند. پاسخ فروع مورد سؤال به شرح ذيل است:

الف ـ فراموشى دارو و عوارض بيمارى دو قسم است: 1 ـ پزشك مى داند نام و خصوصيات داروها را و عوارض بيماريها را فراموش كرده است. 2 ـ متوجه فراموشى خود نيست و خصوصيات داروها و عوارض بيماريها را در ذهنش مخلوط كرده، كه جواب اين دو فرض در جواب سؤال 2047 و 2048 گذشت ملاحظه شود.

ب ـ اگر پزشك اطمينان دارد كه داروى خاصى براى مريض مفيد است و احتمال مى دهد كه عوارض جنبى دارد; و يا مى داند عوارض سبك جنبى دارد; بايد مريض را مداوا كند، و شرط عدم ضمان كند. و اگر احتمال مى دهد كه دارو مفيد است و احتمال عوارض نيز مى دهد; ولى عوارض جبران پذير است، با شرط عدم ضمان مى تواند بيمار را درمان كند و مسؤول نيست. و در اين دو صورت اگر امكان ارجاع به پزشك ديگر نيست و مداوا نكردن براى بيمار خطر دارد، بر پزشك واجب است مداوا كند; و شرعاً نمى تواند او را به حال خود واگذارد، و جهت رفع مسؤوليت، شرط عدم ضمان كند و اگر اطمينان دارد كه عوارض جنبى دارو شديد و خطرناك است، حق مداوا ندارد و اگر مداوا كند مسؤول است. و در اين صورت، شرط عدم ضمان هم رفع مسؤوليت و ضمان نمى كند.

اما راجع به قسمت آخر سؤال، بايد گفت: در هر موردى كه پزشك ديگرى نيست، و پزشك اطمينان دارد كه اگر مريض را به حال خود واگذارد مى ميرد، و از سويى مرض و بيمارى را، يا دارو را صددرصد تشخيص نمى دهد، بايد بيمار را با داروهايى كه احتمال مى دهد مفيد است مداوا كند و براى رفع مسؤوليت، شرط عدم ضمان كند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -