انهار
انهار
مطالب خواندنی

زندگینامه

بزرگ نمایی کوچک نمایی
حاجی سیدرضا فیروزآبادی (زاده ۱۲۵۱ خورشیدی فیروزآباد شهر ری درگذشته ۱۴ مرداد ۱۳۴۴) سیاستمدار، روحانی و نیکوکار ایرانی بود. وی از نمایندگان مجلس شورای ملی در چهار دورهٔ مختلف و بنیانگذار بیمارستان فیروزآبادی شهر ری بود.
زندگینامه
آیت الله حاجی سید رضا فیروزآبادی، فرزند سید هاشم، در سال ۱۲۵۱ خورشیدی در فیروزآباد شهرری به دنیا آمد.[1] تحصیلات ابتدایی خویش را در زادگاهش، فیروز آباد آغاز کرد. وی بعداً در مدرسه آصفیه نزدیک مسجد جامع تهران ادامه تحصیل داد.
فیروز آبادی درسال ۱۲۵۳ هجری شمسی در حوادث مشروطه شرکت داشت. او درسال ۱۲۹۴ نماینده الیغار و فشافویه در دوره سوم بود وی در سال ۱۳۰۳ دستگیر شده و به کلات نادری در خراسان تبعید شد. فیروز آبادی درسال ۱۳۰۵ به عنوان نماینده مردم تهران وارد ششمین دوره شد و این جایگاه حتی در هفتمین دوره نیز ادامه یافت. فیروزآبادی همچنین درشکل گیری جبهه ملی دوم و تاسیس جمعیت نهضت آزادی نقش به سزایی داشت و حرکتهای سیاسی خود را از طریق دو جریان تعیین نمود.
آیت الله فیروزآبادی در غائله جمهوری‌خواهی همراه سید حسن مدرس که از رهبران مبارزه با جمهوریت بود، قرار گرفت و با هرگز حاضر به ترک رویه خود نشد. علاوه بر آن انجمنی هم از کلیه اصناف تهران تشکیل داد که در منزل وی اقداماتی علیه جمهوریت داشتند.[2]
بدین ترتیب وی در فاصله سالهای ۱۲۹۴ش. تا ۱۳۲۲ش. در دوره‌های سوم، ششم، هفتم و چهاردهم، یعنی برای چهار دوره نماینده مجلس شورای ملی بود. در دورهٔ سوم از شهر ری و در دوره‌های ۶ و ۷ و ۱۴ از تهران به نمایندگی انتخاب گردید.[3]
او حقوق دریافتی از مجلس را صرف ساختن بیمارستان بزرگی و مسجد فیروزآبادی در شهر ری کرد که به نام خودش مشهور شد. او در شروع فعالیت جبهه ملی ایران (دوم) نیز فعالیت می‌کند. وی همچنین در تاسیس جمعیت نهضت آزادی ایران حضور داشت.
احداث بیمارستان و سایر ابنیه خیریه
وی در تمام مدتی که نمایندهٔ مجلس بود، حقوقی از مجلس دریافت ننمود و تنها هنگامی که تصمیم گرفت که بیمارستانی در شهر ری و حضرت عبدالعظیم بسازد، حقوق خود را از مجلس شورای ملی گرفت و آن را به مصرف [بخشی از] مخارج و هزینه‌های بیمارستان رسانید. فیروزآبادی، باغ حرمت الدوله را که مساحتی حدود ۶۲۰۰۰ متر مربع داشت، از وُرّاث او، از قرار متری یک قران خرید و شروع به [احداث] ساختمان‌هایی برای امور خیریه نمود. ساختمان‌هایی که او احداث نمود، عبارتند از: بیمارستان صدتختخوابی، بیمارستان سیصد تختخوابی، و بالاخره [شمار تختهای] بیارستان مزبور را، به ۶۴۰ تختخواب رسانید. این بیمارستان که در روز دوم آذر ماه ۱۳۱۳ به همت سید رضا فیروز آبادی افتتاح شد، امروزه هنوز هم با نام بیمارستان فیروزآبادی دائر می‌باشد و یکی از بهترین بیمارستان‌های تهران محسوب می‌شود. [این بیمارستان در حال حاضر از بیمارستان‌های تابعهٔ دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی می‌باشد.]
فیروزآبادی بعد از إتمام بنای بیمارستان، یک زایشگاه مدرن و یک مسجد بزرگ نیز، در جنب بیمارستان خویش، احداث نمود. سپس پرورشگاه و دارالایتامی بزرگ نیز، در جنب مسجد و بیمارستان نمود.[4]
زندگی خصوصی و مرگ
فیروزآبادی دو همسر داشت که ازیکی هشت فرزند (چهار پسر و چهار دختر) و از دیگری چهار فرزند (دو پسر و دو دختر) مجموعاً دارای دوازده فرزند است. فرزندان و نواده و احفاد ایشان نیز در حال حاضر به یکصد نفر بالغ هستند. اهتمام فیروز آبادی به بنای مریض‌خانه از حقوق نمایندگی مجلس و محصول عمل او در تولید زراعی و ایجاد دارالایتام، آموزشگاه و مدرسهٔ نمونه از فعالیتهای روزمره وی بودند.
حاج سید رضای فیروزآبادی، در ۱۴ مرداد ۱۳۴۴ در سن ۹۶ سالگی در تهران درگذشت و در مقبره‌ای که در جنب بیمارستان خویش، برای خود بنا نموده بود، به خاک سپرده شد.[5]
درباره او
مهدی بامداد، نویسندهٔ کتاب شرح حال رجال ایران، در مورد وی می‌نویسد:
فیروزآبادی از روحانیون خیّری است که در قرن اخیر وجود داشته و در عالم خودش در امور خیریه، در میان روحانیون، کم نظیر و بلکه بی نظیر بوده‌است.[6]

[1] شرح حال رجال ایران، جلد پنجم، صفحه: ۹۸
[2] آیت‌الله فیروزآبادی در غائله جمهوری‌خواهی صف یاران سید حسن مدرس که قهرمان مبارزه با جمهوریت بود، قرار گرفت و با هیچ تطمیع و تهدیدی حاضر به ترک رویه خود نشد. علاوه بر آن انجمنی هم از کلیه اصناف تهران تشکیل داد که در منزلشان اقداماتی علیه جمهوریت داشتند. فرهنگ نیوز
[3] شرح حال رجال ایران، جلد پنجم، صفحه: ۹۸
[4] شرح حال رجال ایران، جلد پنجم، صفحه: ۹۸
[5] شرح حال رجال ایران، جلد پنجم، صفحه: ۹۸
[6] شرح حال رجال ایران، جلد پنجم، صفحه: ۹۸

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -