انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات محمدباقر الفت اصفهانی فقیه، شاعر و نویسنده (۱۳۴۳ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
وفات محمدباقر الفت اصفهانی فقیه، شاعر و نویسنده (۱۳۴۳ش) (۲۶ ربیع‌الاول ۱۳۸۴ق)
ولادت
علامه شيخ محمدباقر الفت اصفهاني در حدود سال ۱۲۶۱ ش (۱۳۰۱ ق) در خاندان علم و تقوا در اصفهان به دنيا آمد. وي فرزند شيخ محمدتقي نجفي معروف به آقا نجفي اصفهاني، روحاني معروف اصفهاني در عصر قاجار بود.
دوران تحصیل
وي در ابتدا در زادگاه خود به كسب علوم اسلامي همت گماشت و در جواني راهي حوزه علميه نجف گرديد.
اساتید
شيخ محمدباقر در نجف از محضر استادان ناموري همچون ميرزاي بزرگ شيرازي، آقا ضياء الدين عراقي، شيخ باقر اصطهباناتي، آخوند خراساني و شيخ الشريعه اصفهاني استفاده ‏هاي شاياني برد و در انواع معارف اسلامي از قبيل فقه، اصول، فلسفه، حديث، عرفان و ادب استادي يافت. وي پس از دريافت اجتهاد، در علم تاريخ از سرآمدان عهد خويش گرديد و علاوه بر فراگيري رياضيات قديم و جديد، در فلسفه، علوم اجتماعي، رجال و فرقه‏ شناسي و به ويژه فلسفه تاريخ مهارتي تام پيدا كرد. علامه الفت به زبان و ادب فرانسه تسلط كامل داشت و متون مشكل و كتاب‏هاي علمي آن زبان را به آساني به فارسي ترجمه مي‏كرد.
اهل سیاست
علامه الفت اصفهاني در اوايل جنبش آزادي‏خواهي به جمع مشروطه خواهان پيوست ولي با بروز نشانه‏ هاي انحراف و بي‏ صداقتي متوليان امور، با استقرار مشروطه، خود را كنار كشيد. با اين حال بعدها از طرف اهالي اصفهان به نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب شد. ايشان دو دوره در مجلس حضور داشت و پس از مدتي كه عهده ‏دار مستشاري ديوان عالي كشور بود، از امور دولتي كناره‏ گيري كرد.
فروتنی اش
الفت اصفهاني علي‏رغم دارا بودن مقام رفيع علمي و استعداد و حافظه ‏اي شگرف، مردي فروتن و وارسته بود و خانه او در اصفهان مجمع فضلاي شهر بوده است.
مقام علمی و تألیفاتش
از اين دانشمند گرانمايه آثار متعددي بر جاي مانده كه ابواب الرُّوضات، پرورش استقلال، سفرنامه در ۲ جلد و مجمع الاجازات در ۲ جلد از آن جمله ‏اند.
درگذشت و محل آرامگاهش
علامه الفت اصفهاني سرانجام در ۱۴ مرداد ۱۳۴۳ ش برابر با ۲۶ ربيع الاول ۱۳۸۴ ق در ۸۲ سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و در بقعه پدرش در نزديكي امامزاده احمد بن علي اصفهان به خاك سپرده شد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -