انهار
انهار
مطالب خواندنی

حسین خلیلی تهرانی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
پرونده:خلیلی تهرانی.jpg
.. .. .. .. ..
میرزاحسین خلیلی تهرانی؛ (۱۲۳۰ق ـ ۱۳۲۶ق) فقیه و مرجع تقلید امامی قرن سیزدهم و چهاردهم و از رهبران روحانی نهضت مشروطه ایران. وی در نجف ازمحضر بزرگانی همچون محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) و شیخ انصاری بهره علمی برد تا اینکه خود از مراجع بنام جهان تشیع شد وی از کسانی بود که به امور سیاسی و اجتماعی ایران با حساسیت ویژه می نگریست و در موارد زیادی نسبت به این مسایل واکنش نشان می داد از جمله در عزل امین السلطان (صدراعظم وقت ایران) و در جریان نهضت مشروطه تلاش های فراوانی انجام داد.
ولادت و تحصیلات
وی در سال ۱۲۳۰ق در نجف متولد شد.[۱] ابتدا نزد پدرش حاج میرزا خلیل، و برادرش حاج ملاعلی، درس خواند و پس از اتمام مرحله سطح ، در محضر محمد حسن نجفی (صاحب جواهر، متوفی ۱۲۶۶) و بعد از وفات او در محضر شیخ انصاری (متوفی ۱۲۸۱) تحصیل کرد و از آنان و برخی دیگر از علما، از جمله مولی زین العابدین گلپایگانی، اجازه روایت گرفت. [۲] سپس در نجف به تدریس فقه پرداخت. احاطه او بر فروع فقهی و تسلطش را در تدریس ستوده و گفته اند که از آرای بلند و قدرت بیان فوق العاده برخوردار بود.[۳]
مرجعیت
وی پس از وفات شیخ محمدحسین کاظمی (۱۳۰۸)، یکی از مراجع تقلید شد و در پی رحلت میرزای شیرازی (۱۳۱۲)، از بزرگترین مراجع تقلید به شمار آمد و مقلدان فراوانی در ایران و هند و عراق و دیگر بلاد اسلامی یافت. [۴]
شاگردان
در حلقه درس او فقهای نامداری شرکت می کردند. وی شاگردان فراوانی تربیت کرد که از آن جمله اند:
آقاضیاءالدین عراقی
آقاحسین نجم آبادی
سید میرزاآقا دولت آبادی
سید محمد لواسانی
شیخ مرتضی آشتیانی [۵]
همچنین آقابزرگ تهرانی،[۶] میرزا علی اکبر همدانی[۷]، شیخ محمد طالقانی[۸]و شیخ محمد حسین کاشف الغطاء[۹] از او اجازه روایت گرفتند.
توجه به امور سیاسی و اجتماعی
اعتراض به سیاست‌های امین السلطان
تهرانی به امور سیاسی و اجتماعی ایران حساس بود. وی در ۱۳۲۱، به دنبال اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی ایران و نارضایتی مردم از کارهای امین السلطان (صدراعظم وقت)، همراه با آخوند ملامحمدکاظم خراسانی (متوفی ۱۳۲۹) به علمای ایران نامه نوشت و ناخشنودی خود را از سیاستهای نادرست امین السلطان نشان داد و حتی گفته اند که او را تکفیر نمود. این اقدامات بسیار مؤثر بود و موجب عزل امین السلطان شد.[۱۰]
همراهی با نهضت مشروطه
با آغاز نهضت مشروطه، تهرانی همراه با آخوند خراسانی و ملا عبداللّه مازندرانی (متوفی ۱۳۳۱) از آن حمایت نمود. این سه روحانی، که بعد از وفات میرزای شیرازی مرجعیت شیعیان را به عهده داشتند، با نامه ها و پیام ها و ارشادهای خود، سهم مهمی در پیروزی نهضت مشروطه داشتند. هدف آنان از این حمایت، که آن را از عمده ترین عوامل پیروزی مشروطه دانسته اند، حفظ مذهب اسلام و از میان برداشتن حکومت استبداد و کوتاه کردن دست متجاوزان خارجی بود.[۱۱]
تنفیذ قانون اساسی مشروطه
پس از پیروزی نهضت مشروطه و تأسیس مجلس شورا، قانون اساسی برای تصویب نزد این سه تن فرستاده شد و آنان نیز آن را تنفیذ کردند[۱۲]و پس از آن نیز با ارسال نامه ها و تلگرامهای پی درپی، به تقویت مجلس مبادرت نمودند.[۱۳]
مبارزه با حکومت استبدادی
پس از به توپ بسته شدن مجلس اول در ۱۳۲۶، تهرانی و دیگر علمای ایرانی مقیم عراق، بر شدت مبارزه خود با حکومت استبدادی و پشتیبانی از مشروطه خواهان افزودند. تهرانی و خراسانی و مازندرانی طردنمودن محمدعلی شاه را از «اوجب واجبات»، دادن مالیات به گماشتگان او را از «اعظم محرّمات» و کوشش در راه استقرار مشروطه را به منزله جهاد در رکاب امام زمان دانستند.[۱۴] در زمان استبداد صغیر، یکی از مدارسی که تهرانی در نجف بنا نهاده بود، محل گردهمایی ایرانیان شد.[۱۵] گفته اند که پس از بروز پاره ای انحرافات در نهضت مشروطه، تهرانی از حمایت آن اظهار پشیمانی می کرد.[۱۶]
ویژگی‌های اخلاقی و عبادی
تهرانی فردی متقی و به قرائت ادعیه و زیارات مداومت و مراقبت داشت. بیشتر اوقات خود را در مسجد کوفه و مسجد سهله به عبادت می گذراند و پیاده به زیارت کربلا می رفت. خوش اخلاق و خوش سخن و بسیار رئوف بود.
وی یک زائرسرا و دو مدرسه علمیه و قنات در نجف، برای عموم وقت نمود. [۱۷]
درگذشت
تهرانی در شوال ۱۳۲۶ق در مسجد سهله وفات یافت و پیکرش تا نجف تشییع و در آنجا، کنار مدرسه ای که بنا نهاده بود، دفن شد.
در ایران و هند و عراق برای او مراسم سوکواری برگزار کردند و بازار تهران چند روز تعطیل شد. شعرای بسیاری در رثای وی شعر سروده اند.[۱۸] پس از وفات تهرانی ، شایع شد که وی با زهر مسموم شده است و حتی او را «ذبیح اعظم» و «شهید اکبر» خواندند. [۱۹]
آثار و تالیفات
تهرانی در فقه و اصول فقه و رجال آثار بسیاری بر جای گذاشت. گفته شده است که تمامی آنها به خط خود او نزد شاگردش، محمدتقی گرگانی، بوده است. [۲۰]
ذریعة الوداد، شرحی است بر کتاب نجاة العباد محمدحسن نجفی و ظاهراً ناتمام مانده است.[۲۱] این کتاب نخستین بار در بمبئی و سپس در ۱۳۱۲ در ایران چاپ سنگی شد و بارها در ایران به چاپ رسید. [۲۲]
حاشیه بر بعضی رسائل عملیه
کتاب غصب
کتاب اجاره
رسالاتی در باب بیع و خیارات، [۲۳]
برخی فتواهای تهرانی، همراه با فتواهای بعضی علمای دیگر، در کتاب مجمع الرسائل در ۱۳۳۱ در تهران چاپ شده است.[۲۴] همچنین تقریراتی از دروس او را شاگردانش نوشته اند.[۲۵] وی بر کتابهای بسیاری نیز تقریظ نوشته است [۲۶]
فرزندان
تهرانی شش پسر داشت که همگی در علوم دینی تحصیل کردند.[۲۷]
معروفترین آنها، محمد، در نجف متولد شد و سطوح عالی فقه و اصول را نزد آخوند خراسانی و پدرش فراگرفت و از مشاهیر نجف گواهی اجتهاد دریافت کرد.[۲۸] محمد از کودکی شعر می سرود، بیشتر اشعار او در مدح و رثای اهل بیت (ع) است. وی در برخی اشعارش مسلمانان را به بیداری فراخوانده است.[۲۹] در عین حال، اوقات زندگی را بیشتر به عبادت و ذکر و اعتکاف در حرم امیرمؤمنان (ع) سپری کرد.[۳۰]
وفات
او در ۱۳۵۵ق در نجف وفات یافت و در مقبره پدرش دفن شد. از تألیفات اوست: کتاب فی الطهاره، کتاب فی الخمس، قاموس غریب القرآن و چند رساله فقهی.[۳۱]
پانویس
  1. آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۳
  2.  رجوع کنید به حرزالدین، ج ۱، ص ۲۷۹ـ ۲۸۰؛ آل محبوبه، ج ۲، ص ۲۲۶ـ۲۲۷؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۸۳، ج ۱۹، ص ۶۰
  3. آل محبوبه، ج ۲، ص ۲۲۶؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۳ ـ۵۷۴.
  4. حرزالدین، ج ۱، ص ۲۷۷؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۴.
  5.  برای اسامی دیگر شاگردان اورجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۴؛آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۲، ص ۹۹، ۴۱۴، ج ۶، ص ۱۷۰، ج ۱۰، ص ۴۵؛ حسن امین، ج۱، ص ۵۲، ج ۶، ص ۱۸۲، ۵۷۴.
  6.  ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۴
  7. آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۱۷، ص ۲۳۲
  8.  حسینی، ج ۱، ص ۵۳۶
  9. حرزالدین، ج ۱، ص ۲۸۱؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۸۳.
  10.  رجوع کنید به کسروی، ص ۳۱ـ۳۲.
  11.  رجوع کنید به حائری، ص ۱۲۳ـ۱۲۴، ۱۳۳ـ۱۳۴.
  12.  رجوع کنید به نجفی قوچانی، ص ۳۶۶
  13.  رجوع کنید به فضل اللّه نوری، ج ۲، ص ۱۱۱ـ۱۱۲، ۱۲۶ـ۱۲۷، ۱۴۸ و جاهای دیگر.
  14.  رجوع کنید به ناظم الاسلام کرمانی، بخش ۲، ج ۵، ص ۳۵۳؛ حائری، ص ۱۱۰
  15. آل محبوبه، ج ۱، ص ۱۳۵؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۵
  16. رجوع کنید به حرزالدین، ج ۱، ص ۲۷۷ـ۲۷۹.
  17. رجوع کنید به آل محبوبه، ج ۲، ص ۲۲۶ـ ۲۲۸؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۵ ـ ۵۷۷.
  18.  رجوع کنید به ناظم الاسلام کرمانی ، بخش ۲، ج ۴، ص ۲۳۸ـ۲۳۹؛ آل محبوبه، ج ۲، ص ۲۲۸ـ۲۲۹؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴ق، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۶
  19.  ناظم الاسلام کرمانی، بخش ۲، ج ۴، ص ۲۴۶؛ حبیب آبادی، ج ۳، ص ۸۹۸.
  20.  آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۵.
  21. رجوع کنید به حرزالدین، ج ۱، ص ۲۸۰؛ آل محبوبه، ج ۲، ص ۲۲۷
  22. رجوع کنید به مشار، ستون ۳۹۳؛ عوّاد، ج ۱، ص ۳۴۳؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۱۰، ص ۳۳.
  23.  رجوع کنید به حرزالدین ، ج ۱، ص ۲۸۰؛ آل محبوبه ، ج ۲، ص ۲۲۷؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۱۹، ص ۵۹، ج ۲۲، ص ۲۷۳.
  24. آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۲۰، ص ۳۰
  25.  رجوع کنید به محسن امین، ج ۸، ص ۱۵۱؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۴، ص ۳۷۲
  26.  برای نمونه رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۱۵، ص ۳۲۰، ج ۱۸، ص ۸۹، ج ۱۹، ص ۶۸.
  27.  رجوع کنید به حرزالدین، ج ۱، ص ۲۸۲؛ آل محبوبه، ج ۲، ص ۲۲۸
  28. خاقانی، ج ۱۰، ص ۴۵۳؛ آل محبوبه ، ج ۲، ص۲۴۵.
  29.  رجوع کنید به خاقانی، ج ۱۰، ص ۴۵۴ـ۴۶۰، ۴۶۱ـ۴۶۲
  30.  خاقانی، ج ۱۰، ص ۴۵۳
  31. خاقانی، ج ۱۰، ص ۴۵۴؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۵، ص ۲۴۵، ج ۱۵، ص ۱۸۷، ج ۱۸، ص ۲۹۵، ج ۲۳، ص ۱۸.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -