انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرحی مفید

بزرگ نمایی کوچک نمایی

((يا ايها الذين امنوا اذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا الى ذكر الله و ذروا البيع ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون ))
((بايد ائمه جماعات و ائمه جمعات همه شان توجه كنند به اين كه تكليفشان اين است كه مسائل را به ملت بگويند، توجه بدهند مردم را به مسايل سياسى ، به مسايل اجتماعى نماز جمعه يك اجتماع سياسى (است ) در عين حالى كه عبادت است . در خطبه نماز جمعه بايد مسايل سياسى روز طرح شود. گرفتاريهاى مسلمانان طرح بشود. اجتماع كنيد، نمازهاى جمعه را با شكوه بجا بياوريد و نمازهاى غير جمعه را هم كه شيطانها از نماز مى ترسند. نماز جمعه كه نمايشى از قدرت سياسى و اجتماعى اسلام است بايد هر چه شكوهمندتر و پرمحتواتر اقامه شود...))
امام خمينى ((ره ))
قرآن كتاب آسمانى ، مردم را همواره به دو چيز مهم دعوت مى كند، يكى ((كلمه توحيد)) و ديگرى ((توحيد كلمه ))، يعنى اين كتاب الهى از مردم مى خواهد كه به جاى اين كه دنبال هدفهاى گوناگون و مقاصد مختلف حركت كنند، هدف خود را فقط و فقط در يك تصل قرار دهند و آن كلمه مباركه ((لا اله الا الله )) است . از طرف ديگر قرآن مجيد از مردم مى خواهد كه همگى در خواستن و رسيدن به اين هدف بزرگ متحد و همراه باشند و از تفرقه پرهيز نمايند. چنانكه مى فرمايد:
واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا و اذروا نعمت الله عليكم اذ كنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا
چرا كه فرقه فرقه شدن و گروه گروه شدن از آثار شرك و چند هدف خواهى است و موجب جنگ و ستيز در ميان گروه ها خواهد شد. در اين رابطه قرآن كريم ، به قبل از بعثت پيامبر اكرم (ص ) نيز اشاره مى كند: اى مومنين ياد آوريد نعمت خدا را بر شما، در آن هنگام كه شما قبل از نزول وحى و قبل از ايمان به كلمه توحيد، همگى دشمن يكديگر بوديد، و هر كدام به راهى مى رفتيد تا آن كه خداوند بر شما منت گذارد و پيامبرى به سوى شما فرستاد و همه شما را به سوى يك كلمه واحده دعوت كرد و همگى در سايه ايمان و توحيد آرام گرفتيد.
به هر حال شكى نيست كه اسلام مردم را به ((كلمه توحيد)) و ((توحيد كلمه )) دعوت كرده است و شريعت اسلام براى تحقق اين معنى مردم را به تشكيل اجتماعات تشويق كرده و ((روز جمعه )) وسيله اى براى تحقق اين مطلوب مقرر شده است . به همين علت ، از آغاز ورود پيامبر اكرم (ص ) به مدينه و از آغاز هجرت همواره ، ((روز جمعه ))، از اهميت خاصى برخوردار بوده است و از اولين روزهاى تشكيل حكومت در مدينه ، نماز جمعه توسط پيامبر اكرم (ص ) برگزار مى شد و پيامبر خدا(ص ) مردم را پيوسته به اين وسيله در جريان مسايل و رويدادهاى سياسى و اجتماعى و دينى قرار مى دادند و توده هاى
مردم را با مسائل مربوط به آنان آشنا مى ساختند.
شريعت مقدس اسلام ، براى آگاهى مردم از مسائل جهان اسلام ، دو مرحله پيش بينى كرده است . نخست ، اجتماع هفتگى در نمازهاى جمعه و ديگرى اجتماع بزرگ و سراسرى ((حج )) مى باشد و بنا بر اهميتى كه اسلام براى اين دو فريضه قائل بوده ، در قرآن كريم دو سوره به نامهاى حج و جمعه نازل شده است .

نخستين نماز جمعه در اسلام
شرع مقدس اسلام مقرر داشته همه مردمى كه در مساحت دو فرسخ در دو فرسخ ساكن هستند در روزهاى جمعه در يك اجتماع عمومى حضور يابند تا از نزديك با رهبران و پيشوايان
رسول اكرم اول ماه ربيع الاول از مكه به سوى مدينه هجرت كردند و دوازدهم آن ماه به دهكده قبا نزديك مدينه نزول اجلال فرمودند. حدود هفت روز در آنجا نزد عمروبن عوف به انتظار آمدن اميرالمؤ منين (ع ) توقف كردند.
رسول خدا به اتفاق حضرت على (ع ) در روز جمعه بر طايفه بنى سالم بن عوف وارد شند و در آنجا محلى را براى مسجد انتخاب فرمودند و پس از تعيين قبله نخستين نماز جمعه را اقامه كردند.
اين اولين نماز جمعه اى بود كه توسط بزرگترين پيامبران الهى ، خاتم النبيين رسول الله (ص ) در مركز طايفه بنى سالم بن عوف اقامه شد. رسول اكرم (ص ) خطبه بليغى ايراد فرمودند كه در اعماق قلوب آنان اثر بديعى گذاشت . متن خطبه را ابن هشام در سيره ، جلد 1، صفحه 500 آورده است . ترجمه متن خطبه حضرت رسول به شرح زير مى باشد:
سپاس و حمد مخصوص خدايى است كه حمد او را به جاى آوريم . يارى از او مى طلبم و آمرزش و هدايت از او مى خواهم و ايمان به او دارم و (هرگز) كافر به او نشدم ، دشمنى مى كنم با كسى كه به او كافر شده ، شهادت مى دهم به اين كه خدايى نيست جز خداى يكتا كه همتايى براى او نيست و شهادت مى دهم محمد(ص ) بنده (شايسته ) و رسول (گرامى ) اوست .
او را با هدايت و نور و موعظه فرستاد در حالى كه از زمان انبياء تا بعثت پيامبر خيلى فاصله شده بود و مردم با گمراهى و كمى دانش و بريدگى از زمان و نزديكى و فرا رسيدن اجل روبرو بودند. كسى كه از خدا و پيامبرش ‍ پيروى كند. التحقيق به هدايت و پيروزى راه يافته است و كسى كه از آنها نافرمانى كند گمراه گشته و بيراهه رفته است و به گمراهى ژرف افتاده ، شما را به تقوى و خويشتن دارى سفارش مى كنم . همانا تقوى چيزى است كه مسلمان ، برادر اسلاميش را به آن توصيه و امر مى كند و او را به آخرت برمى انگيزاند. پس شما بايد از كيفر الهى بترسيد. به تحقيق كسى كه داراى تقواى الهى باشد و عمل به آن كند (تنها) خوفش از خداست ، تقوى ياور صادقى است براى آنچه از آخرت بخواهيد. كسى كه مابين خود خدا را در امر نهان و آشكارش اصلاح كند و قصدى جز رضاى خدا نداشته باشد (اين كار) باعث سعادت دنياى او و ذخيره براى بعد از مرگش مى باشد، در آن هنگام كه به آنچه از پيش فرستاد نياز (شديد) دارد، و اگر جز اين باشد دوست دارد بين او و كارهايى كه مرتكب شده فاصله بسيار باشد. خداوند شما را از كيفرش برحذر مى دارد، از آنجا كه به بندگاش مهربان است ، سوگند به خدايى كه گفته اش را به صدق مقرون ساخته و به وعده اش وفا كرده است اين گفتار دروغ نيست . همانا خدا مى فرمايد: ((ما يبدل القول لدى و ماانا بظلام للعبيد)) وعده عذاب من مبدل نخواهد شد و هيچ ستمى به بندگان نخواهم كرد. (سوره ق آيه 29)
پس در امر دنيا و آخرت چه در پنهان و چه آشكار، با تقوى شويد. زيرا هر كس از محرمات الهى اجتناب ورزد، موجب كفاره گناهانش گردد، و پاداش ‍ خوبى براى او خواهد بود. و هر كه با تقوى شود، تحقيقا به رستگارى بزرگى دست يافته است تقوى جلوى خشم و عقوبت الهى را مى گيرد و چهره ها را نورانى و پروردگار را خوشنود مى كند و موجب ترفيع درجه مى شود، بهره خود را از آن برگيريد. در جوار خداوند غفلت نكنيد. (از رحمتش محروم مى شويد) خدا احكام قرآن را به شما ياد داد و راهش را براى شما روشن ساخت تا آنان را كه راست گويند و دروغ گويند معلوم گرداند. پس نيكى كنيد همچنان كه خداوند به شما نيكى كرده است . دشمن داريد دشمنانش ‍ را، در راهش آن طور كه بايد جهاد كنيد او شما را برگزيد و (افتخار) مسلمانى را روى شما گذاشت تا هر كه نابود شدنى است بعد از اتمام حجت به زندگى ابد رسد. هيچ قوه و نيرويى نيست جز از جانب خداوند. (پيوسته ) ياد خدا زياد كنيد و براى آنچه بعد از مرگ است ، كار كنيد، پس هر كس اصلاح كند، بين خود و خدايش را خواهم ، بين او و مردم را كفايت كند. همانا، كه خداوند حاكم بر مردم است و مردم بر او حاكم نيستند. او مالك انسان است و انسانها مالك خداوند نيستند ((الله اكبر ولاحول ولا قوة الا بالله العلى العظيم ))

خطبه دوم حضرت رسول در اولين نماز جمعه
همانا، حمد و ستايش مخصوصى خداست ، سپاسگزار اويم ، و از وى يارى مى طلبم . از بدآموزيهاى اعمال نفسانى و گناهانمان به خدا پناه مى بريم . هر كسى را خدا هدايت كند گمراه كننده براى او نيست و هر كه را او گمراه كند، پس راهنمايى براى او نيست . گواهى مى دهم به اين كه خدايى نيست جز خداى يكتا كه همتايى براى او نمى باشد. به تحقيق بهترين گفتار، كتاب خداى تبارك و تعالى است . به تحقيق رستگار شد كسى كه خدا و قرآن را در قلبش زيور قرار داده است و او را در اسلام وارد ساخته بعد از كفر، خدا برگزيد قرآن را بر ما سواى آن . از سخنان مردمان همانا قرآن نيكوتر و رساترين حديث است و دوست داريد چيزى را كه خدا آن را دوست مى دارد. خدا را از ته قلب دوست داريد، و از كلام خدا و ياد آن خسته نشويد. بينش خود را مقياس قرآن قرار ندهيد (بلكه قران را مقياس قرار دهيد.) زيرا خدا قرآن را از ميان تمام چيزهايى كه آفريده و برگزيده ، اختيار كرده است به تحقيق خدا بهترين اعمال و برگزيده از مردم و صالح ترين گفتار و آنچه مردمان از حلال و حرام مى آورند، اختيار فرموده است . پس خدا را عبادت كنيد و هيچ به او شرك نياوريد و آن طور با تقوا باشدى كه شايسته آن است و با بهترين عبارت ، كه با آن سخن مى گوييد، خدا را تصديق كنيد و با رحمت و مهربانى خدا با يكديگر محبت كنيد. همانا خدا خشمناك مى شود از شكستن عهد و پيمانش . والسلام عليكم .

نماز جمعه از ديدگاه روايات و اخبار و كلمات بزرگان
پيرامون نماز جمعه روايات زيادى وارده شده است كه جهت نشان دادن اهميت اين فريضه الهى به بعضى از آنها اشاره مى شود:
1 - پيامبر اسلام (ص ) فرمودند:
خداوند، نماز جمعه را تا قيام قيامت بر شما فريضه واجبه قرار داده است .
همچنين در حديث ديگرى فرموده اند كه :
راه افتادن و حركت كردن به سوى نماز جمعه ، حج توده هاى محروم اين امت است .
2 - اميرالمؤ منين على عليه السلام فرمودند:
در حالى كه امام (جمعه ) خطبه مى خواند، كلامى نبايد گفت و روى خود را به اين سوى و آن سوى نبايد كرد، مگر همان مقدار كه در نماز فريضه جايز است .
3 - حضرت امام جعفر صادق (ع ) به نقل از پدر بزرگوارشان فرمودند:
هر مسافرى كه به نماز جمعه حاضر شود و به جهت رغبت در امر نماز آن را بر پاى دارد خداوند اجر و پاداش صد جمعه مقيم را به او مى دهد.
4 - امام صادق عليه السلام فرمودند:
در روز جمعه ، سوره جمعه و منافقون را بخوان ، زيرا كه قرائت سوره هاى جمعه و منافقون در روز جمعه در نماز صبح و ظهر و عصر سنت و روش ‍ رسول الله (ص ) است و سزاوار نيست كه در روز جمعه ، سوره اى غير از اين دو سوره در نماز خوانده شود.
5 - از امام صادق عليه السلام روايت است كه فرمودند:
خداوند مومنين را به وسيله سوره جمعه مورد اكرام و احترام قرار داد و بنابراين پيامبر خدا(ص ) ايت سوره را در ركعت اول نماز جمعه مقرر داشت تا موجب بشارت و مژده مومنين باشد و همچنين پيامبر خدا سوره منافقون را در ركعت دوم نماز جمعه قرار داد تا مزيد بر توبيخ و ملامت و سرزنش ‍ منافقان باشد و بنابراين ترك اين دو سوره در نماز جمعه سزاوار نيست و هر كسى عمدا آن را ترك كند، نماز او نماز نيست ، ((يعنى نماز كامل نيست )).
6 - از امام رضا عليه السلام منقول است كه فرمودند:
اگر كسى بگويد كه چرا در نماز جمعه خطبه ، مقرر شده است ، در پاسخ گفته مى شود: براى اين كه جمعه محل اجتماع عموم مردم است و خداوند متعال خواسته است كه بدين وسيله امام جمعه ، سبب موعظه مردم شود و آنان را به اطاعت پروردگار تشويق كند و از معصيت بترساند و آنان را از خير و ضررشان و از صلاح و فسادشان آگاه نمايد.

اقامه اولين نماز جمعه بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ايران
روز جمعه ، پنجم مرداد ماه سال 1358 (سوم مبارك رمضان 1399 قمرى ) اولين نماز جمعه در تهران بعد از پيروزى انقلاب اسلامى به امامت مرحوم آيت الله سيد محمود طالقانى در دانشگاه تهران برگزار شد.
امام خمينى ((ره )) چند روز پيش از اين تاريخ ، اين وظيفه را به ايشان تكليف كردند و دستور برپايى و اقامه نماز جمعه را صادر فرمودند. واگذارى اين تكليف عظيم و سنگين توسط رهبر فرزانه انقلاب در حساس ترين برهه از زمان انقلاب بر عهده آيت الله طالقانى كه همچون ابوذر، زبان گويايى براى بازگويى حقايق و رسوا نمودن دشمنان انقلاب داشت ، امر خطيرى بود. جالب اين است كه مكان اقامه نماز را يك مكان علمى يعنى دانشگاه تهران تعيين كردند كه اين نشان دهنده پيوند عميق علم با عبادت و سياست با ديانت است .
جمعيت انبوه و ميليونى كه از نخستين ساعات بامداد از نقاط مختلف شهر تهران به دانشگاه و خيابانهاى اطراف هجوم آورده بودند با مشاهده امام جمعه ، تكبيرگويان به استقبال ايشان رفتند و لحظاتى بعد شعارها به اوج خود رسيد و جمعيت با سردادن شعارهاى انقلابى ، حمايت خويش را از رهبرى امام خمينى ((ره )) و نهضت الهى ايشان اعلام داشتند.
مرحوم آيت الله طالقانى ، بمحض ورود به جايگاه ، شروع به ايراد خطبه كردند و در خطبه اول ، فلسفه اقامه نماز جمعه را تشريح نمودند و در خطبه دوم به بحث درباره مسايل سياسى روز پرداختند.
آيت الله طالقانى در رابطه با نماز جمعه و تاريخچه آن گفتند:
((نماز جمعه مظهر كاملى است از وحدت توحيدى ملت مسلمان و در عين حال آگاهى و افشا كردن دسايس دشمنان و مطلع كردن همه مسلمانان به وظايفى كه در مدت يك هفته در پيش دارند. نماز جمعه با توجه به آيه كريمه ((فاذا نودى الصلوة من يوم الجمعة فاسعوا الى ذكر الله ...)) آغاز شد. وقتى حضرت محمد(ص ) از مكه به مدينه هجرت فرمودند، در جنوب شهر يثرب كه هنوز به نام مدينة الرسول نامگذارى نشده بود در روبروى مسجد قبا در رور جمعه نماز گزاردند. در اولين جمعه بعد از اين نماز، حضرت محمد(ص ) بين راه مسجد قبا و مدينه ، اولين نمزا جمعه را به شكلى كه بعدها در اسلام مرسوم شد به جاى آوردند. اين اولين شكل صف توحيدى ، صف اقامه و قسط، صف جهاد، و صف نماز جمعه و مظهر كاملى از صف توحيدى ملت اسلام و در عين حال آگاهى ، تفسير، هشيارى ، افشاء كردن دسايس دشمن و مطلع كردن همه مسلمانها به وظايف و مسئوليتهايى - كه لااقل در مدت يك هفته در پيش ‍ دارند - بود.))
((نماز جمعه صف عبادت و صف حق پرستى ، صف قنوت ، و وجدانهاى بيدار خداپرستان در عين حال صف فرماندهى ، صف جنگ و فرمانبرى است.))
((آن صف مختصرى كه در ابتداى هجرت و در آغاز تاسيس مجتمع قسط و عدل اسلامى در بيابانهاى مدينه تاسيس شد، گسترش پيدا كرد؛ ادامه يافت و شرق و غرب دنيا را فرا گرفت ....
فلسفه تعطيل شدن يا نيمه تعطيل شدن نماز جمعه در ميان مسلمانها بين ما شيعيان همين است كه صف نماز، صف جمعه يك صف سياست و عبادت و اجتماع اسلامى است و بايد با رهبرى رهبريهايى كه از مردم و خدا انتخاب شده اند اين صفها تشكيل بشود و نماينده چنين رهبريهاى الهى باشند. ولى بعد از آن كه اسلام و موازين و احكام اسلام به صورت انحرافى در آمد، صف جمعه هم وابسته شد، به صف طاغوتها؛ شيعه در اقامه اين جماعت و اين اجتماع توقف كرد ولى امروز كه طاغوتها و طاغوتيان سرنگون شده اند و رهبرى ، رهبرى الهى است ، امامت است ، عدل است ، قسط است بايد ما و همه برادران در شهرها و قصبات و اطراف كشور همان طورى كه امام خواسته اند اين صف را تشكيل بدهند...))
ايشان در خطبه دوم به مهمترين مسئله سياسى روز كه انتخابات مجلس ‍ خبرگان  جهت تدوين قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران بود، پرداختند و راهنماييها و تذكراتى را در اين جهت ارائه فرمودند.
با آغاز اقامه نماز جمعه ، گروهكهاى مغرور و منافق كه براى فريفتن مردم و براى واژگون نشان دادن مسائل و به انحراف كشيدن انقلاب ، دست به تبليغات بسيار عظيم و خطرناك و حساب شده زده بودند و سرمايه هاى عظيمى را در اين مسير به كار گرفته بودند تا با پخش شايعات و رواج اكاذيب در بين مردم ، انقلاب اسلامى را به انحراف بكشانند و نابود نمايند، ناگهان با يك معجزه بزرگ الهى و اسلامى روبرو شدند و با برپايى نماز دشمن شكن جمعه تمامى نقشه هاى منافقان نقش بر اب شد و اينان كه سالها چهره خود را در پوششى از صلاح و سداد مخفى كرده بودند، نتوانستند اين امت را به گمراهى بياندازند و اتحاد و اجتماع صفوف نماز گزاران نماز جمعه بود كه سرانجام توطئه هاى حساب شده و ترتيب يافته منافقان را خنثى ساخت و حيله و تزوير آنان را در هم شكست . شياطين و منافقان در همه جا راه يافتند اما در صفوف نماز جمعه هرگز راه نيافتند و در هر كجا عالمى آگاه و نماز جمعه اى با شكوه بود منافقان از آنجا رانده شدند و سرانجام از صفوف همين نماز جمعه ها بود كه مشتهاى گره كرده به سوى منافقان و احزاب و گروهكهاى مغرور و مستكبر و از خدا بى خبر نشانه رفت و آنان را پراكنده ، متوارى و نابود ساخت و از همين سنگر الهى نماز جمعه بود كه توده هاى آگاه حزب الله ضد انقلاب را مجبور به شكست كردند و نفرت و خشم و غضب خود را بر سر منافقان و معاندان باراندند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -