انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «ميرزا محمد حسن سيفي قزويني» (1315ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
درگذشت ميرزا محمد حسن سيفي قزويني معروف به عماد الكتاب(1315ش)درگذشت ميرزا محمد حسن سيفي قزويني معروف به عماد الكتاب(1315ش)
« محمد حسین سیفی قزوینی» مشهور به « عماد الکتاب » در سال 1240 شمسی در شهر هنرخیز قزوین به دنیا آمد . پدرش « میرزا محمد قزوینی » شغل قباله نویسی داشت و مادرش از سادات سیفی قزوینی بود ، به همین خاطر نام خانوادگی خود را سیفی برگزید.در هشت سالگی به مکتب رفت و بخاطر علاقمندی به هنر خوشنویسی مدتی نزد « میرزا محمد علی خوشنویس قزوینی » به فراگیری خط پرداخت .
عماد الکتاب در حالی که در سن چهارده سالگی در بادکویه برای تاجری کاری می کرد پدرش را از دست داد و یکسال بعد که به خانه مراجعت کرد از مرگ پدر آگاه شد .
وی در سن شانزده سالگی با پای پیاده عازم عتبات عالیه شد و سه سال در کاظمین اقامت کرد .در آنجا به سختی ، معیشت خود را با نوشتن تامین می کرد و تنگدستی او بقدری بود که توان سفر به کربلا را نداشت . در این موقع با مجتهد معروف ، « سید محمد باقر حجت الاسلام » آشنا شد و به همراه وی عازم کربلا شد . مدت پنج سال در کربلا و نجف اقامت کرد .
«عماد الکتاب » در مدت اقامت هشت ساله خود در عراق ، ضمن آموختن علوم قدیمه و عربی ، به طور مداوم تمرین خط می کرد و پیوسته می نوشت . در این دوران برای علمای بزرگ کربلا و نجف مطالب فراوانی نوشت ؛ از جمله یک دوره فقه « آقا سید علی بحر العلوم » را کتابت کرد و به واسطه این کار افتخار درک ملاقات « میرزای شیرازی » ، « آیت اله مازندرانی » و « آیت اله رشتی » را یافت .
بعد از هشت سال غربت و تنگدستی به کمک یکی از محترمین تهران عازم ایران شد وپس از دوسال اقامت در تهران ازدواج کرد و به مدت چهار ماه در مشهد ، خط نسخ خود را به کمال رساند و راهی تهران شد ؛ وی در آن زمان بیست و چهار سال داشت .
« عماد الکتاب » برای گذراندن معاش و تامین هزینه زندگی در سال 1271 شمسی در خیابان ناصریه ( ناصر خسرو فعلی ) یک آموزشگاه خوشنویسی به نام « دارالکتابه » دایر کرد و به تعلیم اطفال و کتابت همت گماشت .
این سال مصادف با آخرین سال سلطنت ناصر الدین شاه قاجار بود
ترقیات مهم و پیشرفت های « عماد الکتاب » از اوایل سلطنت مظفر الدین شاه آغاز شد . او بنا به خواست شاه به مدت سه سال به کتابت شاهنامه پرداخت و پس از اتمام آن بود که از طرف شاه ملقب به « عماد الکتاب » شد.با ملقب شدن با این نام بود که در مدرسه افتتاحیه که چهار صد دانش آموز داشت به معلمی بر گزیده شد . از آنجا که علاقه ی زیادی به خط نستعلیق داشت از روی نوشته های « میرزا رضا کلهر » برجسته ترین خوشنویس زمان ، مشق و تمرین فراوان می کرد .
عماد الکتاب در سال 1282 شمسی ، توانست رسم المشقی را ترتیب دهد و آن را در یکی از شهرهای روسیه به چاپ رساند . او در سال 1275 شمسی از کاتبین وزارت انطباعات شد .
« عماد الکتاب » در هنگام انقلاب مشروطه به جرگه آزادیخواهان پیوست ومردم را با مفاسد استبداد و محاسن آزادی اشنا و آنها را به آزادیخواهی ترغیب و تشویق می کرد ؛ به همین خاطر صدمات فراوانی متحمل شد . در دوره استبداد صغیر که محمد علی شاه مجلس را به توپ بست و آزادیخواهان را به خاک و خون کشید ، « عماد الکتاب » نیز بخاطر داشتن افکار آزادیخواهی از این آسیب درآمان نماند و متواری به کوه و بیابان شد و چهار ماه پنهانی زندگی کرد .

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -