آیت الله سیدمحمدتقی فقیه احمدآبادی(صاحب کتاب مکیال المکارم)
مرحوم آيتالله سيد محمد تقي موسوي اصفهاني معروف به «فقيه احمدآبادي» و "صاحب مکیال المکارم" در سال 1301 ق. در اصفهان در خانوادهاي اهل علم و فضيلت كه نسلاندرنسل از عالمان دين بودند به دنيا آمد و در سال 1348 ق. در سن 47 سالگي به توطئة يكي از سران فرقة ضالة بهاييت ویهودیان اصفهان با خوراندن سم بایشان به شهادت رسيد.
خاندان ایشان
ایشان در خاندانى که پشت اندر پشت آرم تقوى و پاکى داشته اند پرورش یافت . در این خاندان رجال و شخصیتهاى معروف و مشهورى بوده اند که پیوسته مورد احترام و مراجعه مردم قرار گرفته اند . این خط علم و تقوى هنوز هم در این فامیل اصیل امتداد دارد و علماى معروف و نامدارى در بین آنها هست که امیدهاى درخشان امت مسلمانند . پدرش سید میرزا عبدالرزاق فرزند میرزا عبدالجواد بن حاج سید محمد مهدى موسوى نایب الصدر اصفهانى خراسانى ، ملقب به افتخارالدین ، یکى از علماى معروف به اجتهاد و درستى بوده و در مسجد حرم حضرت سید اسماعیل نواده امام زین العابدین علیه السلام ( 3 ) اقامه جماعت می کرده است .
مادر او صبیه مرحوم حاج میرزا حسین نایب الصدر متوفى به سال 1326 بوده است . و پسر عمه اش ، سید میرزا اسدالله است که قسمتى از مقدمات را نزد او خوانده و دایى او سید میرمحمد صادق مدرس - از مجتهدین و مدرسین بزرگ اصفهان - که مولف بعضى از نظریات تفسیرى خود را از او نقل می کند ، بوده اند .
اساتید ایشان:
مرحوم فقیه احمدآبادی، نزد عدهاى از علما و اساتید بزرگ شاگردى کرده و بعضى از آنها را با تجلیل و احترام زیاد ضمن تالیفات خود یاد کرده ، و از برخى از آنان اجازه اجتهاد و روایت گرفته است . اینک چند تن از آنان را که به دست آورده ایم در اینجا نام می بریم :
1 - پدرش سید عبدالرزاق موسوى .
2 -عمه زاده اش سید میرزا اسدالله که صرف و نحو را نزد او خوانده است .
3 - سید محمود حسینى گلشادى اصفهانى که کتاب مغنى و غیر آن را نزد او خوانده و بعضى از نظریات ادبى او را در تالیفات خود نقل کرده است .
4 - سید ابوالقاسم دهکردى که اجازه اجتهاد و روایت از او گرفته است .
5 - شیخ عبدالکریم جزى که اجازه روایت از او گرفته است .
6 - حاج آقا منیرالدین بروجردى اصفهانى .
7 - حاج میرزا بدیع درب امامى .
8 - آقا محمد کاشانى ، [معروف به آخوند کاشى] .
تالیفات
در دوران عمر كوتاه اما پربركتش حدود هفده جلد كتاب و رساله نگاشت كه از ميان آنها چهار جلد پيرامون حضرت مهدي(ع) و غيبت و انتظار و وظايف منتظران ميباشد.
فقيه احمدآبادي در ده سالگي بر نصاب الصبيان شرح نوشت و در پانزده سالگي كتاب ايضاح الشبهات را نگاشت و در بيست و پنج سالگي كتاب ابواب الجنات في آداب الجمعات را تأليف كرد و سرانجام در سن سي سالگي به فرمان امام عصر(ع) اثر ارزشمند خود را درباره آن حضرت(ع) و وظايف منتظران و دعا براي آن وجود شريف آغاز كرد و تا پايان عمر به تحقيق و تأليف و تكميل آن اهتمام و اشتغال داشت.
آثار ارزندة اودر حدّ كمال و پختگي و ژرف نگري وريشه دار است، و اين به خاطر خلوص نيت و پاكي قصد ونظر در تحصيل علم و پيمودن مراحل تعليم مي باشد كه در عمل، تلاش خالصانه اش در توجه به سوي الله بوده، از غير بريده بود.
اضافه برآن ارادت شديدي نسبت به خاندان رسالت و ائمه هدي عليه السلام داشت، و در تمام احوال به آنها توسل مي جست ودر همة افعال و اقوالش به آنها اقتدا مي كرد واز آنها پيروي مي نمود، وازتعاليم مقدسه آنها بهره مي گرفت.
به خصوص به امام منتظر حجت بن الحسن عجل الله فرجه الشريف توجّه ويژه اي داشت، در معرفت آن حضرت و انجام وظايفي كه لازم است اهل ايمان در زمان غيبت انجام دهند به مراحل و منازل والا وشامخي نايل آمده بود، به طوري كه چند كتاب و رسالة مهم و سودمند در اين باره تأليف كرده كه مهمترين آنها كتاب مكيال المكارم است.
در زندگي اين سيد بزرگوار خصوصيات قابل تقديري وجود دارد كه لازم است به آن توجه شود وآن عبارت است از اينكه: او به شئون و زرق وبرق دنيا توجه اي نداشت، و به اندكي از امور معيشت وكمي ماديت قناعت كرده بود.
در امور مادي جامةقناعت پوشيده ، از خلق اعراض نموده و به طلب علم وكمال پرداخته بود. نه در پي جاه و جلال مي رفت و نه در جمع و مال ومنال مي كوشيد؛ دنيا وآخرت خويش را با ولاي خاندان رسول الله آباد ساخته بود.
از جمله ديگر فعاليت هاي مؤلف كه در كنار كارهاي ارزندة علمي خود انجام داده، نسخه برداشتن از روي كتابهاي گرانبها كه به مطالعه ودرس آنها نياز داشته است.
سيد بزرگوار در ساعتهاي فراغت قصايد و ابياتي مي سروده و اشعار خود را به خاندان عصمت بويژه امام مهدي (عجل الله فرجه) اختصاص دارد .
اشعار او در لابلاي تأليفات و نوشته هايش پراكنده مي باشد، و تخلص او (تقي) و احياناً شرعي زاده بوده است.
وي در مسجد مرقد مطهر سيد اسماعيل نوادة امام زين العابدين (ع) در جاي پدرش اقامة جماعت مي كرد، ودر جمع كردن اخبار وآثار وارده دربارة حضرت مهدي (ع) بسيار اهتمام داشت.
البته بايد گفت از خط خوبي نيز برخوردار بوده است.
دربارة كيفيت شهادت آن سيد بزرگوار در كتاب نگاهي به زندگاني جهانگيرخان قشقايي به نقل از شهداي روحانيت در يكصد سال اخير چنين آورده شده است:
سيد شهيد در ماه رمضان المبارك 1348 ق. به علت كسالت، در بيمارستان عیسی بن مریم اصفهان بستري شدند. شب 25 ماه مبارك، متصدي بيمارستان كه از سران فرقة ضالة بهاييت بود و «سر الله خان» نام داشت، همة بستگان و اطرافيان آن مرحوم را از اتاق بيرون كرده و سمي را كه در استكان داشته به ايشان ميخوراند، اطرافيان و دامادهايشان در آن لحظة آخر از [پشت در اتاق] شنیده اند كه آن سيد بزرگوار پيوسته صدا ميزده: حبيبي يا حسين! از داماد ايشان «مرحوم حضرت آيتالله سيد مرتضي موحد ابطحي» منقول است كه «سيد شهيد در حالي كه در بيمارستان بستري بودند، ميفرمودند: «بناست حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) تشريف بياورند.»
همچنين فرزند ايشان آِت الله سيد محمد موسوي اصفهاني ـ در مقدمة كتاب نور الأبصار در اين باره آوردهاند:
او ستارهاي درخشنده بود كه با طلوع خود دلها را مجذوب خويش نمود، ولي افسوس كه زود غروب نمود و سرانجام با توطئة دشمنان دين و نوشيدن زهر كين به وسيلة يكي از اعضاي فرقة ضالة [بهاييت] به شهادت رسيد و در ماه مهماني پروردگار به ضيافت الهي نائل گشت.
نگاهي كوتاه و گذرا بر زندگاني اين دلباخته و شيفتة حضرت بقيةالله و قضاياي تشرفات ايشان آدمي را به خوبي به اين نكته واقف ميسازد كه آن سيد شهيد و علامة فقيد مورد عنايت و كرامت حضرات معصومين(ع) به ويژه حضرت مهدي(ع) بوده و آن بزرگوار توجهي مخصوص به آن مرحوم داشته و وي نيز ارتباطي وثيق و اتصالي عميق با ساحت مقدس مهدوي(ع) داشته است.
مكيالالمكارم
مكيال المكارم في فوائد الدعاء للقائم(ع) بنا بر آنچه كه سيد محمدعلي روضاتي در مقدمة كتاب درباره آن نگاشتهاند: «كتابي است ارزنده، ابتكاري و مهم. مؤلف بسياري از مطالب مربوط به عقيدة مهدويت و موضوع حضرت حجت(ع) را تحت عنوان «دعا براي آن حضرت و تضرع به درگاه الهي براي حفظ وجود شريف امام عصر(ع) از ناملايمات و آفات» مورد بررسي قرار داده است».
اين كتاب مشتمل بر بحثهاي مختلف و بسيار با اهميت در زمينههاي فقه، حديث، كلام، رجال، تفسير و حتي فلسفه و ادبيات است كه با اسلوبي بديع و سبكي جالب و نتيجهگيريهايي درست همراه ميباشد.
در اين كتاب با دلايل عقلي و نقلي ثابت شده كه دعا براي امام عصر(ع) از مهمترين وسائل براي رسيدن به مراحل عالي كمال و نيل به درجات برجستة معنوي است و آثار دنيوي بسياري را نيز در پي دارد.
اين اثر به شهادت صاحب نظران، از نظر جامعيت و ژرفانديشي و بهرهگيري از علوم عقلي و نقلي و استنباطات دقيق و اجتهادات عميق از آيات و روايات بينظير بوده و به خوبي ميتوان دست عنايت مولا كه مؤلف را هدايت و دلالت ميكند، ديد.
آيتالله صافي گلپايگاني دربارة اين كتاب مينويسد:
اين كتاب گوياي حوصلة فراوان مؤلف و گستردگي تحقيق و تفكر و تلاش اوست و در موضوع خود بينظير است و جز اين كتاب، در موضوع مهدويت و آداب دعاي بر حضرت مهدي(ع) و فوايد آن، كتابي سراغ ندارم.