انهار
انهار
مطالب خواندنی

شهادت آیةاللَّه «سيدعبداللَّه بهبهاني» (1289ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
ترور روحاني مجاهد آيت‏ اللَّه "سيدعبداللَّه بهبهاني" يكي از سران اصلي مشروطيت (1289ش)ترور روحاني مجاهد آيت‏ اللَّه "سيدعبداللَّه بهبهاني" يكي از سران اصلي مشروطيت (1289ش)
آيت اللَّه سيدعبداللَّه بهبهاني در اوايل قرن سيزدهم هجري شمسي در شهر نجف اشرف به دنيا آمد و تحت توجّهات پدر فاضل و مجاهدش، سيد اسماعيل مجتهد بهبهاني، تحصيل علوم ديني را آغاز كرد. آقا سيدعبداللَّه، به زودي در حلقه درس عالم و فقيه بزرگ شيعه، حاج ميرزا محمدحسن شيرازي معروف به ميرزاي بزرگ جاي گرفت و به سرعت مدارج عالي علمي را پيمود. آيت اللَّه بهبهاني قبل از انقلاب مشروطيت نيز از روحانيان و علماي مشهور ايران به شمار مي‏رفت و در امور سياسي دخالت داشت. وي با آغاز نهضت مشروطه، به صف مبارزان پيوست و با ياري و همكاري آيت اللَّه سيدمحمد طباطبايي، رهبري مشروطه‏ خواهان را به عهده گرفت. آيت اللَّه بهبهاني در رهبري نهضت مشروطه، نقش بسزايي داشت و در اين راه، زحمات فراواني را متحمل شد. وي پس از به توپ بستن مجلس و پس از ضرب و شتم و اهانت به ايشان، به دستور محمدعلي شاه قاجار به كرمانشاه تبعيد شد و پس از چند ماه راهي عتبات گرديد. آيت اللَّه بهبهاني پس از فتح تهران توسط مشروطه ‏طلبان، به پايتخت بازگشت و از آن پس نفوذ فوق‏ العاده‏اي در مجلس پيدا كرد. ميانه ‏روها كه اكثريت مجلس دوم را تشكيل مي‏دادند از بهبهاني پيروي مي‏كردند كه اين امر خشمِ تندروان را برانگيخت و تصميم به قتل آيت ‏اللَّه بهبهاني گرفتند. سرانجام با نقشه تندروها، در 24 تيرماه 1289 ش برابر با نهم رجب 1328 ق، مزدوران به خانه اين روحاني مجاهد رفته و با شليك سه گلوله، وي را به شهادت رساندند. پس از شهادت ايشان، مجلس شوراي ملي و بازار تهران تعطيل و عزاي عمومي اعلام شد. بعدها پيكر آيت اللَّه بهبهاني به شهر نجف منتقل و مدفون گرديد. گويند ترور اين عالم مجاهد به تحريك "سيدحسن تقي‏ زاده" بوده است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -