انهار
انهار
مطالب خواندنی

«اورل هريمن» ميانجي ايران و انگلستان (1330 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
ورود "اورل هريمن" براي ميانجيگري بين ايران و شركت نفت انگلستان (1330 ش)ورود "اورل هريمن" براي ميانجيگري بين ايران و شركت نفت انگلستان (1330 ش)
پس از تصويب لايحه ملي شدن صنعت نفت ايران در 29 اسفند 1329 ش در مجلس سنا، دكتر مصدق به عنوان نخست‏وزير ايران درصدد اجراي اين قانون برآمد. دولت ايران در اين زمان، آمادگي داشت كه خود مستقيماً نفت را صادر نمايد. از آن طرف با خلع‏يد از شركت نفت انگلستان كه از سال‏ها قبل بر چاه‏هاي نفت ايران خيمه زده بود، دولت اين كشور را به عكس العمل واداشت و كشتي جنگي به خليج فارس اعزام نمود. در نتيجه صادرات نفت ايران نيز متوقف شد. در ادامه، شركت نفت انگليس به ديوان بين المللي دادگستري شكايت برد ولي دولت ايران رسيدگي به اختلاف يك شركت با يك دولت را در صلاحيت ديوان نمي‏دانست. چون كار اختلاف بالا گرفت، در بيست و سوم تير ماه 1330ش، اورل هريمن مشاور مخصوص هاري ترومن رييس‏ جمهور وقت آمريكا براي ميانجيگري بين شركت نفت انگليس و دولت ايران وارد تهران شد. به دعوت هريمن هيئتي از انگلستان به ايران آمد و مذاكراتي طولاني به مدت سه هفته بين دو طرف انجام گرفت. انگليسي‏ها در حقيقت خواهان سهمي برابر با ايران و به مدت 25 سال بودند كه بيش از پيش نفت كشور را به قيمت ارزان به يغما برند. اما هيئت ايراني مذاكره‏كننده با انگليسي‏ها اين مساله را نپذيرفت و مذاكرات دو جانبه با ميانجيگري نماينده آمريكا بي‏نتيجه ماند. در نهايت اورل هريمن پس از شكست در ماموريتش، در اول شهريور آن سال بدون دستيابي به نتيجه‏اي به كشورش بازگشت. مداخله آمريكا در اين مسأله هر چند به عنوان نقش ميانجي صورت گرفت ولي زمينه‏اي براي حضور بيشتر آمريكائيان در ايران گرديد. به طوري كه پس از كودتاي 28 مرداد 1332 در دو سال بعد از آن، آمريكائيان بر تمامي منابع حياتي كشور دست يافتند و تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357ش، به مدت 25 سال به چپاول ثروت‏هاي خدادادي اين مرز و بوم مشغول بودند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -