انهار
انهار
مطالب خواندنی

سوء قصد به جان آية‏اللَّه «امام خامنه ‏اي» (1360ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوء قصد به جان حضرت آيت ‏اللَّه "خامنه‏اي" امام جمعه تهران در مسجد ابوذر (1360ش)سوء قصد به جان حضرت آيت ‏اللَّه «خامنه‏ اي» امام جمعه تهران در مسجد ابوذر (1360ش)
بعد از تشكيل نظام جمهوري اسلامي در ايران، توطئه ‏هاي استكبار جهاني عليه حكومت نوپاي اسلامي فزوني گرفت و باتجهيز و تقويت گروهك‏ها و جريانات ضد انقلاب، درصدد نابودي نظام اسلامي برآمد. در همين راستا، عوامل ضد انقلاب كه تا چندي قبل، با حيله و تزوير، خود را انقلابي معرفي مي‏كردند، نقاب از چهره برداشتند و با سوء استفاده از موقعيت به وجود آمده، به سلب آسايش و امنيت مردم مشغول شدند. يكي از اين گروه‏ها، سازمان منافقين خلق (مجاهدين خلق) بود كه با ترور شخصيت‏هاي اسلامي و انقلابي، سعي داشت به اهداف پليد و شومِ خود دست يابد. مقام معظم رهبري كه در آن وقت، نماينده امام خميني(ره) در شوراي عالي دفاع و نيز امام جمعه تهران بودند، با روشنگري‏هاي خويش، مردم را نسبت به ماهيت پليد اين گروهك‏ها آشنا و نظرات آنان را در سخنراني‏ها مطرح مي‏ساختند. همين امر، موجب گرديد كه گروهك منافقين، از ميان بردنِ معظمٌ له را در برنامه كار خود قرار دهد. در نهايت در ششم تيرماه 1360، حضرت آيت ‏اللَّه خامنه‏ اي كه به منظور ايراد سخنراني در مسجد ابوذر واقع در ميدان ابوذر در شرق تهران حضور داشتند، در حين پاسخگويي به پرسش‏هاي حاضرين، بر اثر انفجار بمبي كه توسط منافقين در يك دستگاه ضبط صوت كار گذاشته شده بود، از ناحيه كتف، گردن و دست به شدت زخمي شدند و به بيمارستان منتقل گرديدند. اما ايشان به طور معجزه‏ آسايي زنده ماندند و اين از الطاف الهي بود كه اين گنجينه گرانمايه و عزيز براي رهبري امت اسلام بعد از حضرت امام، حفظ شود تا سكاندار شايسته و لايقي جهت هدايت كشتي انقلاب اسلامي در اقيانوس متلاطم تحولات جهاني باشند. كينه‏ توزي‏هاي منافقين همچنان ادامه يافت و فرداي آن روز با منفجر كردن دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي، جنايتي ديگر را ورق زدند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -