انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات آیة‏اللَّه «ميرزا احمد آشتياني» (1354ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
رحلت فقيه و فيلسوف بزرگوار آيت ‏اللَّه "ميرزا احمد آشتياني" (1354ش)رحلت فقيه و فيلسوف بزرگوار آيت ‏اللَّه «ميرزا احمد آشتياني» (1354ش)
آيت‏ اللَّه ميرزا احمد آشتياني، فقيه و فيلسوف شيعي، كوچك‏ترين فرزند ميرزا حسن مجتهد آشتياني، فقيه سرشناس روزگار ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه قاجار، در حدود سال 1261ش (1300ق) در تهران به دنيا آمد. وي پس از تحصيل علوم مقدماتي، چندي به درس فقه و اصول پدر خويش حاضر گشت و پس از رحلت او، در حوزه درس استادان ديگري چون شيخ مسيح طالقاني و سيد عبدالكريم لاهيجي حضور يافت. ايشان همچنين پس از مدتي حكمت مشاء، حكمت متعاليه، عرفان نظري، طب و رياضيات و نجوم را آموخت و به مقاطع بالاي علمي رسيد. آيت اللَّه آشتياني در چهل سالگي رهسپار نجف گشت و افزون بر كسب فيض از محضر استاداني چون ميرزاي ناييني و آقاضياءالدين عراقي، خود نيز مجلس درس فلسفه داير ساخت. ايشان پس از اقامت ده ساله در نجف، به ايران باز گشت و بقيه عمر را در تهران به تدريس فقه و اصول و علوم عقلي، تاليف كتاب و ارشاد مردم گذراند. اين عالم رباني علاوه بر احاطه بر علوم عقلي و نقلي، در طبِّ قديم و دانش رياضي نيز دست داشت و خط را به نيكويي مي‏نوشت. وي عارفي خوش خلق، متواضع، سليم النَّفس، متعبّد و پارسا بود. از ميرزا احمد آشتياني آثار متعددي به جاي مانده است كه نامه رهبران، لوامِعُ الحقايق، مقالات احمديه و كلمةُ الطيبَه و نيز بيش از سي حاشيه و شرح بر اكثر كتب مهم فقه و اصول و فلسفه و حكمت و عرفان، از آن جمله‏ اند. سرانجام اين عالم رباني در 5 تير ماه 1354 ش برابر با 15 جمادي الثاني 1395 ق در نود و پنج سالگي در تهران درگذشت و در صحن حرم حضرت عبدالعظيم (ع) در ري به خاك سپرده شد. ميرزا احمد آشتياني به هنگام وفات، متصدي مدرسه علميه مروي، بزرگ‏ترين حوزه علميه تهران بود.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -