انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام قصاص

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال   2122- آیا مجازات قتل عمد فقط قصاص است یا قصاص و دیه؟

جواب: مجازات قتل عمد قصاص است بلی اولیاء دم می‌توانند با دریافت وجه یا بدون آن از قصاص صرف نظر نمایند. و اللَّه العالم.

سؤال  2123- آیا قصاص حق انحلالی است یا غیر انحلالی (بسیط) است؟

جواب: حق قصاص برای همه اولیاء دم است و اگر بعضی از آنها عفو کنند باید قصاص‌کننده به مقدار سهم عفوکننده از دیه را به ورثه قاتل بدهد و اگر بعضی از اولیاء دم راضی به دیه شوند باید قصاص‌کننده به مقدار سهم راضی شونده از دیه را، به راضی شونده بدهد. و اللَّه العالم.

سؤال  2124- آیا برای اجرای اعدام در مواردی که شارع نحوه آن را مشخص ننموده است، واجب است حکومت نوعی را انتخاب کند که حد اقل درد را برای محکوم دربرداشته باشد؟

جواب: در فرض سؤال بر حاکم شرع واجب نیست کیفیت مذکور در سؤال را انتخاب کند.و اللَّه العالم.

سؤال  2125- اگر اولیاء مقتول بعضی صغیر و بعضی کبیر باشند اولیاء کبیر می‌توانند با پرداخت حقّ اولیاء صغیر قصاص کنند؟

جواب: مانعی ندارد. و اللَّه العالم.

سؤال  2126- آیا ولیّ و یا قیم می‌تواند به نیابت از صغار مطالبه قصاص نماید؟

جواب: نمی‌تواند. و اللَّه العالم.

سؤال  2127- آیا می‌شود قاتل را در زندان نگه داشت تا اینکه صغار کبیر شوند؟

جواب: چنانچه با گرفتن کفیل و ضمان اطمینان به دسترسی به قاتل پیدا شد نگهداری او در زندان مجوز شرعی ندارد و نگهداشتن قاتل در زندان تا کبیر شدن صغیر ظلم بر قاتل است (بلکه اگر کفیل و ضمانی هم نباشد نگهداشتن قاتل در زندان جائز نیست). و اللَّه العالم.

سؤال  2128- چنانچه مجنی علیه قبل از مرگ، جانی را از قصاص نفس عفو نماید حق قصاص ساقط می‌شود و اولیای دم نمی‌توانند پس از مرگ او مطالبه قصاص نمایند نظر حضرتعالی چیست؟

جواب: بر حسب فتوای جمعی از فقهاء عظام حق قصاص ولیّ در صورت مذکوره ساقط نمی‌شود ولی به نظر حقیر جواز قصاص در غایت اشکال است. و اللَّه العالم.

سؤال  2129- شخصی دست کسی را می‌گیرد تا قدرت دفاع را از او سلب کند، ثالثی نیز نظارت و دیده‌بانی می‌دهد تا کسی مطلع نگردد و رابعی او را به قتل می‌رساند در این فرض اولًا مجازات قاتل و ممسک و دیده‌بان چیست و ثانیاً مجازات ممسک و دیده‌بان آیا حکم است تا قابل اسقاط نباشد یا حقّ است که با رضایت اولیاء دم قابل اسقاط باشد؟

جواب: مجازات قاتل قصاص است و مجازات ممسک حبس ابد است و مجازات دیده‌بان این است که چشم او را کور کنند و مجازات ممسک و دیده‌بان با رضایت ولیّ دم ساقط می‌شود. و اللَّه العالم.

سؤال  2130- در رابطه با این فتوی که «من تعلّق علیه القصاص و قتله غیر ولیّ القصاص یقتصّ منه» آیا حق قصاص از اجنبی و غیر ولیّ قصاص مختص اولیاء دم اوّلی یعنی اولیاء دم مقتول اوّل است یا این قصاص، حقّ اولیاء دم دومی یعنی اولیاء دم قاتل است که خود مقتول ثانی است؟ ضمناً این حق مختص به هر کدام باشد آیا حقّ دیگری باطل و موضوعاً منتفی می‌گردد یا تبدیل به دیه و امثال این می‌گردد؟

جواب: در فرض سؤال که مثلًا زید قاتل عمرو بوده و فرزند عمرو (ولی دم) حق قصاص داشته و بکر که اجنبی بوده زید قاتل را کشته است چون مقتول زید از جهت این که بدون اذن ولیّ دم (فرزند عمرو) واقع شده ظلماً بوده قصاص برای فرزند زید ثابت است که ولیّ دم زید است و ربطی به ولیّ دم عمرو مقتول (پسر عمرو) ندارد ولیّ دم عمرو حق دیه هم ندارد چون بعد از کشته شدن زید قاتل عمرو، محلّ قصاص باقی نیست تا زمینه برای تبدّل به دیه فراهم باشد. و اللَّه العالم.

سؤال  2131- در صورتی که شخصی بر اثر قتل عمد مهدور الدم می‌شود اما قبل از این که اولیاء دم حق القصاص خویش را استیفاء کنند شخص دیگری فضولة جانی را می‌کشد حال این شخص فضول قصاص می‌شود در مقابل کدام قاتل؟

اگر در مقابل قتل خودش باشد حق اولیاء مقتول اول چه می‌شود در مقابل کدام مقتول؟ اگر در مقابل قاتل خودش باشد حق اولیاء مقتول اول چه می‌شود؟ در صورت تبدیل به دیه چه کسی دیه را خواهد پرداخت؟

جواب: در مورد سؤال که شخص دیگر یعنی غیر ولیّ بدون دستور ولیّ دم جانی را کشته شخص مذکور به جهت قتل جانی قصاص می‌شود و چون مقتول اوّل از بین رفته زمینه قصاص برای جنایت او نیز از بین رفته است لذا تبدّل قصاص به دیه هم مورد ندارد و کسی که بی‌اجازه قاتل را کشته، فرزندان قاتل می‌توانند او را قصاص کنند و مربوط به ولیّ دم مقتول اوّل نیست. و اللَّه العالم.

سؤال  2132- پسرم با وجود اینکه مریض روانی می‌باشد و تحت نظر پزشکان متخصص اعصاب و روان بوده بعلت نزاع به قصاص محکوم و اولیاء مقتول تحت هیچ عنوانی رضایت نمی‌دهند و می‌خواهند فرزند مریض بنده را (که حتی به پزشک قانونی معرفی نکردند و ریاست دادگاه تحت عنوان اینکه از نظر بنده ایشان سلامت است) اعدام نمایند حالیه سؤال دارم که آیا با بودن مدارک و شهود و وجود خود فرد مریض روانی آیا شارع مقدس دین مبین حق اینچنین اجازت به حاکم و حاکمان خود تفویض نموده که چنین فرد روانی را اعدام نمایند یا خیر؟

جواب: بطور کلّی چنانچه به طریق شرعی ثابت شود که قاتل حین ارتکاب به قتل مبتلا به جنون بوده قصاص جایز نیست و باید دیه گرفته شود. و اللَّه العالم.

سؤال  2133- اگر شخصی ولد زنا را به قتل برساند شخص قاتل را می‌توان قصاص کرد یا نه، و در صورت عدم جواز قصاص، مقدار دیه را بیان و وارث آن را مشخص فرمائید.

جواب: در مورد سؤال چنانچه ولد زنا بالغ بشود و بعد از بلوغ اسلام اختیار کند حکم سائر مسلمین را دارد و قتل عمدی او موجب قصاص است و امر قصاص کردن با حاکم شرع جامع الشرائط است و اگر در فرض بلوغ و اختیار اسلام بغیر عمد کشته شود دیه کامله دارد و دیه به حاکم شرع جامع الشرائط باید داده شود که در موردش مصرف نماید و اگر بعد از بلوغ اظهار اسلام نکند و یا قبل از بلوغ کشته شده در اصل ثبوت دیه و مقدار قصاص قطع عضو پس از پیوند آن تردّد است.

سؤال  2134- مردی، زنی را به قتل رسانیده با توجه به این که وقوع قتل در ماه حرام موجب اضافه شدن ثلث دیه می‌شود، اگر اولیاء دم تقاضای قصاص جانی را داشته باشند، باید نصف دیه یک مرد در ماه حرام را به او بپردازند یا نصف دیه یک مرد در غیر ماه حرام را؟

جواب: نصف دیه یک مرد را در غیر ماه حرام بپردازند کافی است. و اللّه العالم

سؤال  2135- در صورتی که بعد از اعدام و قبل از دفن در سردخانه یا پزشکی قانونی و ... در مجرم علائمی حیاتی دیده شود و با مداوا سلامت خود را بازیابد،اجرای مجدد حکم چه صورتی دارد؟ آیا بین حد و قصاص تفاوتی وجود دارد؟

جواب: در فرض سؤال ظاهراً حکم اجرای حد و قصاص به قوت خود باقی است. و اللّه العالم

سؤال  2136- کسی که قرار است اعدام شود (حداً یا قصاصاً) اگر حدود و تعزیرات دیگری اقل از قتل بر او ثابت شود، می‌توان از آنها صرف نظر نمود؟

جواب: در فرض سؤال، نسبت به تعزیر امر موکول به نظر حاکم شرع است ولی حد باید قبل از اعدام اجرا شود، بلی چنانچه حد مربوط به حق الناس باشد و ذیحق بتواند آن را اسقاط کند ممکن است با صرف نظر کردن ذیحق، حد اسقاط شود مانند حدّ قذف. و اللّه العالم


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -