انهار
انهار
مطالب خواندنی

احمد خسروشاهی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سید احمد خسروشاهی فقیه و اصولی خطه آذربایجان در ۲۶ ربیع‌الثانی ۱۳۳۰ در تبریز به دنیا آمد. خاندان خسروشاهی از خاندان‌های اصیل فقهی و روحانی آذربایجان است که روحانیت و فقاهت در آن دودمان سالیان متمادی ـ شاید ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال ـ جریان و استمرار داشته‌است.[1]
تحصیل
فراگیری علوم دینی را نزد پدرش آغاز کرد. مقدمات و قسمتی از سطح را از او آموخت و سپس همراه او راهی شهرهای سمنان و مشهد گردید. به خاطر تبعید پدرش،[2] دومین مرحله از تحصیلات خود را در حوزه علمیه مشهد آغاز کرد و از محضر استادانی چون حسین قمی، میرزا ابوالحسن انگجی و میرزا احمد آقازاده خراسانی استفاده نمود.
سید احمد پس از سپری شدن دوران تبعید پدر، همراه وی به تبریز بازگشت و نزدیک دو سال در این شهر، ماندگار شد، ولی از این جهت که تبریز در آن روزگار حوزه علمیه باشکوهی نداشت، دوباره برای تحصیل علم، هجرت دیگری را آغاز نمود و این بار برای تکمیل علوم، حوزه علمیه قم را برگزید. وی ۴ سال در درس عبدالکریم حائری یزدی، سید محمدتقی خوانساری و محمد حجت کوه‌کمری شرکت کرد. وی پس از اقامت طولانی در قم، دوباره راهی آذربایجان گردید.
آثار
رسالة فی حرمة التشبیه بالکفار[3]
رسالة فی جواز النافلة لمن علیه الفریضة[4]
رسالة فی المواعظ
الحواشی علی التبصرة
الحواشی علی العروة[5]
وفات
وی در ۲۸ خرداد سال ۱۳۵۶، در تبریز درگذشت و در حرم علی بن موسی الرضا به خاک سپرده شد

[1] علمای معاصرین، خیابانی، ص ۲۵۲.
[2] سید مرتضی خسروشاهی، از جمله کسانی به شمار می‌رفت که در برابر سیاست‌های فرهنگی رضاخان قد علم کرد و در جریان کشف حجاب در سال ۱۳۱۴ سخت برآشفت. رژیم وقت که این موضع‌گیری را از یک عالم بزرگی در موقعیت سید مرتضی آن هم در آذربایجان بر نمی‌تافت؛ او را از تبریز که هسته مرکزی جریانات به شمار می‌رفت، تبعید کرد.
[3] رساله در حرام بودن تشابه به کفار.
[4] رساله در جواز نافله برای کسی که نماز واجب دارد.
[5] آثار الحجة، محمد رازی، ج ۲، ص ۲۳۵.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -