انهار
انهار
مطالب خواندنی

سیده نصرت امین

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سیده نصرت امین معروف به بانو امین، متولد ۱۲۷۴ش در اصفهان، صاحب تفسیر مخزن العرفان، فقیه، عارف و مفسر شیعی معاصر است. او آثار متعددش را با نام بانوی ایرانی منتشر نمود.
زندگی
بانو امین در سال ۱۳۱۲ ق، مطابق با ۳۰ خرداد ۱۲۷۴ش و برابر با ۲۰ ژوئن ۱۸۹۵ م، در اواخر سلطنت ناصر الدین شاه در اصفهان متولد شد و در روز دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۶۲ ش، برابر با شب اول ماه رمضان ۱۴۰۳ ق، در همان شهر در گذشت.[1]
سیده نصرت امین روز دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۶۲ ش، برابر با شب اول ماه رمضان ۱۴۰۳ ق، در اصفهان در گذشت و در تخت فولاد به خاک سپرده شد.
خانواده
پدر سیده نصرت امین، سید محمد علی حسینی اصفهانی ملقب به امین التجار، از بازرگانان سرشناس و متدین اصفهان و نوهٔ علامه سید معصوم حسینی خاتون آبادی، و مادرش زهرا دختر حاج سید مهدی ملقب به جناب از خاندان جنابی‌های اصفهان است.نصرت امین در سیزده سالگی با پسر عمویش، حاج میرزا آقا معروف به معین التجار، از بازرگانان معروف و متدین اصفهان، ازدواج کرد. ثمرهٔ این ازدواج هشت فرزند بود که هفت نفر از آنان در دوران حیات بانو و در دوران کودکی به علت بیماری‌های ناشناختهٔ آن زمان و شیوع بیماری‌های واگیردار در گذشتند.[2]
دوران تحصیل
بانو امین سواد آموزی را از پنج سالگی در مکتب خانه آغاز کرد و از یازده سالگی به آموختن زبان عربی مشغول شد. او در بیست سالگی تحصیل علوم دینی و صرف و نحو را به طور جدی آغاز کرد و از محضر اساتید مجتهدی که به منزلش می‌آمدند بهره گرفت. او از ابوالقاسم زفره ای و علی اصغر شریف مقدمات را آموخت و در سی و دو سالگی به فراگیری فقه، اصول و حکمت نزد سید علی نجف آبادی پرداخت. بیشتر تحصیلات بانو در محضر او انجام گرفت.[3]
اجتهاد و اجازات
شعری در اجازه نامه میرزاآقا اصطهباناتی به بانو امین
فلو کن النساء بمثل هذه                      لفضلت النساء علی الرجال
فلا التأنیث لاسم الشمس عار               و لا التذکیر فخر للهلال
شعری در اجازه نامه میرزاآقا اصطهباناتی به بانو امین
اگر همه زنان مثل این زن بودند                      زنان بر مردان برتری می‌یافتند
مونث بودن موجب نقص خورشید نیست          چنان‌که مذکر بودن افتخاری برای ماه نیست
مهریزی،سهم زنان در نشر حدیث، ص۱۵۰
بانو امین در هفتم سال ۱۳۵۴ق در چهل و دو سالگی و پس از بیست و سه سال تلاش مداوم و پیگیر در آمختن علوم عقلی و نقلی اولین اجازه اجتهاد و روایت را از محمد کاظم شیرازی و عبدالکریم حائری یزدی دریافت کرد. این اولین اجازهٔ رسمی اجتهاد و روایت است که به یک زن داده شده و در محافل علمی و فقهی از آن سخن رفته است. در همان ایام پس از امتحان‌ها و پرسش‌های متعدد بانو اجازه نامهٔ دیگری از ابراهیم حسینی شیرازی اصطهباناتی دریافت کرد. بانو امین در ربیع الاول ۱۳۵۷، پس از اجازه‌های اولیه از سوی محمد رضا نجفی اصفهانی اجازهٔ روایی دریافت نمود.[4]
اعطای اجازات
از اجازات مشهورروایت و اجتهادی که اهل علم از بانو امین دریافت کرده‌اند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:[5]
سید شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی
سید عباس حسینی کاشانی (صاحب معجم اعلام الشیعه)
سید محمد علی قاضی طباطبایی
سید محمد علی روضاتی
عبدالحسین امینی (صاحب کتاب الغدیر و شهداء الفضیلة)
عبدالله سبیتی
شیخ زهیر الحسون
زینت السادات همایونی
سید مصلح الدین مهدوی
آثار
از بانو امین آثار زیر منتشر شده‌اند:
الاربعین الهاشمیة فی شرح جملة من الاحادیث الواردة فی العلوم الدینیة (این کتاب به زبان عربی نوشته شده و ترجمهٔ فارسی آن به قلم بانو زینت السادات همایونی منتشر شده است)
مخزن اللئالی در فضیلت مولی الموالی حضرت علی بن ابی طالب (علیه‌السلام)
سیر و سلوک در روش اولیاء طریق سیر سعداء
معاد یا آخرین سیر بشر
روش خوشبختی و توصیه به خواهران ایمانی
اخلاق و راه سعادت (این کتاب توضیح و ترجمه و اقتباس «طهارة الاعراق ابن مسکویه» است)
النفحات الرحمانیه فی الواردات القلبیة: این اثر به زبان عربی نوشته شده و در سال ۱۳۸۷ش توسط مهدی افتخار با نام نسیم‌های مهربانی به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
مخزن العرفان (تفسیر قرآن مجید در پانزده جلد)
جامع الشتّات (به زبان عربی)
جایگاه علمی
شخصیت‌های علمی و معنوی فراوانی دربارهٔ جایگاه و مقام علمی و معنوی بانو امین اظهار نظر کرده‌اند. محمد تقی جعفری در این موضوع گفته است:«نظر به مقامات عالیۀروحی که بانوی ایرانی در آن موفق شده‌اند باید ایشان را از گروه نخبه‌ای از دانشمندان به شمار آورد که به اضافۀ فرا گرفتن دانش به تولد جدید زندگی نایل می‌شوند.» و نیز گفته است: «با توجه به آثار علمی که از خانم امین در دسترس ما قرار گرفته، به طور قطع می‌توان ایشان را یکی از علمای برجستۀ عالم تشیع معرفی نمود.»[6]
سید محسن امین به نقل از آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی دربارهٔ بانو امین گفته است: «وی یگانهٔ روزگار در آن زمان و حجت زنان عصرش بود.[7]. شهید مرتضی مطهری در بیان ماجرای دیدار خود با بانو امین می‌گوید: «از بانو مجتهدۀ امین سؤالی کردم و وقتی او شروع به پاسخگویی کرد، دیدم که من باید دست و پای خودم را جمع کنم.[8] »
شخصیت‌هایی همچون علامه امینی، رحیم ارباب، علامه طباطبایی، آیت الله مرعشی نجفی، سید هاشم حداد، محمد تقی جعفری و مرتضی مطهری با آگاهی از جایگاه و مقام علمی و معنوی بانو امین به دیدار او رفتند و در زمینه‌های علمی مربوط به خود با او سخن گفتند.
از شاگردان مشهور بانو امین می‌توان به زینت السادات همایونی و عفت الزمان امین و بتول غازی اشاره کرد.
مکاشفات عرفانی
وی در کتاب نفحات الرحمانیه ادعای مکاشفاتی کرده است. بانو در این کتاب از الهاماتی که از سی سالگی بر قلب وی وارد شده سخن به میان آورده است. شخصیت‌های دینی و شاگردانش نیز از حالات عرفانی و کرامات او سخن به میان آورده‌اند.
فعالیت‌های اجتماعی و خدمات فرهنگی
بانو امین در مبارزه با قانون منع حجاب با حاضر نشدن در مجالس مورد نظر حکومت پهلوی و خروج از اصفهان و اقامت چهار ماه در قم مخالفت خود را با این قانون به صورت علنی اعلام کرد. او همچنین با نوشتن مقالاتی برای مجلات و نشریات حضور فعال خود را در مسائل اجتماعی نشان می‌داد. تأسیس مدرسهٔ علمیهٔ مکتب فاطمه در سال ۱۳۴۴ق و دبیرستان دخترانهٔ امین پیش از انقلاب از دیگر خدمات او است.

[1] طیبی، ناهید، زندگانی بانوی ایرانی، ص۲۶
[2] اسلامیت، مرضیه، بانو امین و تفسیر مخزن العرفان، ص ۶
[3] مهدوی، سید مصلح الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص ۱۰۰
[4] باقری بیدهندی، ناصر، بانوی نمونه (جلوه‌هایی از حیات بانوی مجتهده امین اصفهانی)، ص ۳۶
[5] طیبی، ناهید، زندگانی بانوی ایرانی، ص ۷۵
[6] اسلامیت، مرضیه، بانو امین و تفسیر مخزن العرفان، ص ۲۰
[7] امین، سید محسن، اعیان الشیعه، مدخل الف، ج ۳
[8] پاورقی: طیبی، ناهید، زندگانی بانوی ایرانی، ص ۶۲

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -