انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات آیة‏اللَّه «سيدمصطفي مجتهد كاشاني» (1298ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
رحلت عالم مجاهد و فقيه جليل آيت ‏اللَّه "سيدمصطفي مجتهد كاشاني" (1298ش)رحلت عالم مجاهد و فقيه جليل آيةاللَّه «سيدمصطفي مجتهد كاشاني» (1298ش)
آيت‏ اللَّه سيدمصطفي بن سيدحسين مجتهد كاشاني نجفي {پدر عالم مجاهد و فقيه بزرگ آيةاللَّه سيد ابوالقاسم كاشاني} در حدود سال 1230ش (1267ق) در كاشان به دنيا آمد. وي پس از گذراندن مقدمات ابتدايي، در حوزه درس پدرش قرار گرفت و فقه و اصول و معقول و منقول و رياضيات را فرا گرفت. سيدمصطفي كاشاني سپس راهي اصفهان شد و از محضر عالم بزرگ، شيخ محمدتقي رازي تهراني اصفهاني معروف به صاحب حاشيه معالم بهره گرفت تا به درجه رفيع اجتهاد رسيد. وي در بيست و پنج سالگي در حالي كه جامع علوم و ماهر در فقه، اصول، تفسير و حكمت و رياضي بود راهي تهران گرديد و پس از فوت پدر عالمش، چندين سال رياست علمي و مرجعيت مذهبي مردم را برعهده گرفت. آيت‏ اللَّه سيد مصطفي كاشاني در سال 1274ش، پس از سفر حج، ساكن نجف اشرف شد و با ايجاد حوزه درسي خويش، در شمار علماي بزرگ آن سامان قرار گرفت. اين عالم مجاهد در جريان اشغال عراق توسط انگلستان در بحبوحه جنگ جهاني اول، به همراه علماي بزرگ ديگر، قيام مردمي ضد استعمار انگليس را اداره و رهبري كرد و در اين راه، جانفشاني‏هاي فراواني از خود نشان داد. اين عالم سترگ از آن پس ساكن كاظمين گرديد و تا پايان عمر در آن شهر مسكن گزيد. آيت‏ اللَّه سيد مصطفي كاشاني سرانجام پس از عمري سرشار از خدمت علمي و مجاهده، در 25 خرداد 1298ش برابر با اواسط رمضان 1337ق در 68 سالگي در كاظمين بدرود حيات گفت و در همان‏جا به خاك سپرده شد. لازم به ذكر است كه عالم مجاهد و فقيه بزرگ آيت‏ اللَّه سيد ابوالقاسم كاشاني، رهبر مذهبي نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران و مبارز دوران ستم‏شاهي، فرزند ايشان مي‏باشد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -