انهار
انهار
مطالب خواندنی

عیبهایی که به سبب آنها می توان عقد را بهم زد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: هر گاه پس از ازدواج زن بفهمد شوهر دیوانه بوده حق فسخ دارد یا نه؟

جواب: بله اگر جنون قبل از عقد ثابت بشود و اگر بعد از عقد باشد اگر جنون به حدی باشد که اوقات صلوات را تمیز نمی دهد حق فسخ دارد و اگر پس از دخول بود تمام مهر المسمی را می دهد.

سؤال: زنی قبل از ازدواج به شرط سن و صحت مزاج خود را دوشیزه و سی ساله معرفی می نماید و بعد از عقد معلوم  می شود 36 ساله است و از نظر جسمی مریض می باشد با توجه به ماده 128 قانون مدنی (هر گاه در یکی از طرفین صفت خاص شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای عقد مبنیا علیه واقع شود) آیا در مورد فوق حق فسخ برای زوج می باشد؟

جواب: همانطور که با عیوب مخصوصه منصوصه جواز فسخ می آید در غیر ان عیوب با تدلیس ظاهر جواز فسخ است به این ترتیب  که شرط کند سلامت از عیوب را با عقد مبنیا علیه واقع شود و همچنین است  در شرط کمال، هر گاه فقد ان ظاهر شود. و این خیار فوری است و اگر جاهل به حکم حق فسخ یا فوریت آن بوده به محض علم باید فسخ کند و الا حق ساقط می شود.

سؤال: زنی با مردی ازدواج کرده و بعدا معلوم شده که علی اللهی است و از او صاحب دو فرزند پسر و دختر شده پس از مراجعه به دادگاه پسر به پدر و دختر را تا هفت سال تحت حضانت مادر قرار داده اند آیا مادر می تواند دختر را پس از هفت سال نگه دارد تا عقیده او منحرف نشود؟

جواب:ازدواج با علی اللهی باطل است چه مرتد فطری باشد و چه ملی و اولاد ملحق به پدر نمی شود چون غالی است و زانی، ولی به مادر ملحق می شود شبهه است.

سؤال: زنی است متهاون در نماز و آنچه شوهر او را نصیحت یا امر به معروف یا تهدد به طلاق کرده اثر نکرده آیا  وظیفه دارد او را طلاق دهد یا با او بسازد؟

جواب: اگر منجر به ارتداد و انکار ضروری دین و استخفاف نماز نشود و تنها فاسق باشد ازدواج با فاسق مانعی ندارد و طلاق واجب نیست.

سؤال: دختری چند سال قبل با مردی ازدواج کرده مرد در حین عقد اظهار سلامتی می کند پدر دختر با پدر داماد شرط می کند که اگر شوهر عیبی و مرضی داشته باشد حق فسخ داشته باشد بستگان مرد اطمینان می دهند که مرد سالم است و هیچ عیبی ندارد و عقد بر این اساس واقع می شود پس از مدتی معلوم می شود که مرد در حین عقد اعمی بوده و او را گول زده اند حال شوهر حاضر به طلاق نیست و دختر حاضر به زندگی با این مرد نیست حال وظیفه دختر چیست آیا می تواند فسخ کند؟ یا راه منحصر به طلاق است؟

جواب: همانطوری که با عیوب مخصوصه جواز فسخ می آید در غیر عیوب مذکوره با تدلیس ظاهر جواز فسخ است به این ترتیب که شرط کند سلامت از عیوب را و عقد مبنیا علیه واقع شود و همچنین است در شرط کمال هر گاه  فقدان آن ظاهر شود و این خیار فوری است و اگر جاهل به حکم حق فسخ یا فوریت آن بوده به محض علم باید فسخ کند و الا حق ساقط می شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -