انهار
انهار
مطالب خواندنی

اعدام رئیس گروهک فرقان (1359 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
اعدام رهبر گروهك ضاله فرقان و فروپاشي اين گروه (1359 ش)اعدام {گودرزی} رئیس گروهك ضاله فرقان و فروپاشي اين گروه (1359 ش)
گروهك فرقان، تشكيلاتي به ظاهر مذهبي بود كه در اواخر دوره پهلوي با هدف مبارزه با رژيم طاغوت به سركردگي فردي با نام اكبر گودرزي شكل گرفت. پيدايش خلأ فيزيكي متفكران اسلامي در سطح جامعه به دليل سياست سركوب توسط رژيم و گرفتاري در زندان و تبعيد از يك سو و به وجود آمدن ديدگاه‏هاي افراطي و برداشت‏هاي نادرست از مكتب انسان‏ساز اسلام از سوي ديگر باعث شد تا مجموعه‏اي از جوانان غافل و ناآگاه حول يك محور فكري گرد هم آمده و به اقداماتي خطرناك روي آورند. فعاليت گروهك منحرف فرقان، پس از پيروزي انقلاب اسلامي ابعاد گسترده‏اي به خود يافت و برنامه حذف فيزيكي چهره‏هاي بارز روحانيان و عوامل انقلابي مؤثر، به عنوان شاخص‏ترين رويكردهاي اين گروه قرار گرفت، در اين حال آنان با شعار "اسلام، منهاي روحانيت" دست به ترورهاي متعددي زدند كه ترور استاد علامه، آيت‏ اللَّه مرتضي مطهري، آيت ‏اللَّه دكتر محمد مفتح و نيز ترور ناموفق حجت ‏الاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني، همچنين ترور و شهادت سپهبد ولي اللَّه قرني اولين رييس ستاد مشترك ارتش پس از پيروزي انقلاب و چندين جنايت ديگر، از جمله اقدامات عملي اين گروه منحرف و خونريز بود. اين گروه، همكاري با رژيم پهلوي، همكاري با رژيم ضد توحيدي جمهوري اسلامي، عضويت در شوراي انقلاب، همكاري غيرمستقيم در بازسازي ارتش و مواردي از اين قبيل را به عنوان اتهامات علما و روحانيان مطرح نموده و آنها را مصداق "مُفسد في الارض" مي‏دانستند. در نهايت در طي سال‏هاي 58 و 59، افراد گروهك فرقان دستگير شده و بر اساس دادگاه عدل اسلامي به سزاي اعمال خود رسيدند. اكبر گودرزي، رهبر اين گروهك نيز سرانجام در سوم خرداد 1359 به جوخه اعدام سپرده شد و پرونده جنايات اين گروه گمراه، خاتمه يافت.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -