انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرایط وجوب حج و احکام استطاعت

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله 2036) حجّ: زيارت كردن خانه خدا و انجام اعمالي است كه دستور داده اند در آنجا بجا آورده شود و در تمام عمر بر كسي كه اين شرايط را دارا باشد، يك مرتبه واجب مي شود1:
اوّل: آن كه بالغ باشد2.
دوم: آن كه عاقل و آزاد باشد3.
 سوم: بواسطه رفتن به حجّ مجبور نشود كه كار حرامي را كه اهميتش در شرع از حجّ بيشتر است انجام دهد4، يا عمل واجبي را كه از حجّ مهمتر است ترك نمايد5،
چهارم: آن كه مستطيع باشد، و مستطيع بودن به چند چيز است:
اوّل: آن كه توشه راه و چيزهايي را كه بر حسب حالش در سفر به آن محتاج است و در كتابهاي مفصل گفته شده دارا باشد6 و نيز مركب سواري يا مالي كه بتواند آن را تهيّه كند داشته باشد7.
دوم: سلامت مزاج و توانايي آن را داشته باشد كه بتواند مكه رود و حجّ به آورد8.
 سوم: در راه مانعي از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشد، يا انسان بترسد كه در راه، جان يا عرض او از بين برود، يا مال او را ببرند9، حجّ بر او واجب نيست ولي اگر از راه ديگري بتواند برود، اگر چه دورتر باشد در صورتي كه مشقت زياد نداشته باشد و خيلي متعارف نباشد، بايد از آن راه برود10،
چهارم: به قدر بجا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد11،
پنجم: مخارج كساني را كه خرجي آنان بر او واجب است مثل زن و بچه12 و مخارج كساني را كه مردم خرجي دادن به آنها را لازم مي دانند داشته باشد13.
 ششم: بعد از برگشتن، كسب، يا زراعت، يا عايدي ملك، يا راه ديگري براي معاش خود داشته باشد14 كه مجبور نشود به زحمت زندگي كند15.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- بهجت: زيارت كردن خانه خدا و انجام اعمالي مخصوص در زماني خاص را حجّ گويند. حجّ از اركان دين است و با شرايط ذيل يكبار در تمام عمر بر انسان واجب مي شود...
2- گلپايگاني، صافي: اوّل: كمال، به اينكه بالغ و عاقل باشد...
3- گلپايگاني، صافي: دوم: آنكه آزاد باشد...
زنجاني: دوم:   عاقل باشد...
4- خوئي، تبريزي، سيستاني، صافي: مجبور نشود كه كار حرامي را كه ترك آن از حجّ مهمتر است انجام دهد...
اراكي، گلپايگاني: مجبور نشود كار حرامي را انجام دهد...
5- گلپايگاني: پس اگر مثلاً مجبور باشد از راه غصبي برود و راه ديگري هم نباشد نبايد حجّ برود...
سيستاني: ولي اگر در اين حال به حجّ برود، گرچه گناه كرده، امّا حجّ او صحيح است...
زنجاني: سوم: به واسطه رفتن به حجّ مجبور نشود كه كار حرامي را (كه اهميتش در شرع به اندازه حجّ يا بيشتر از حجّ است) انجام دهد يا عمل واجبي را (كه به اندازه حجّ يا مهمتر از حجّ است) ترك نمايد؛ بلي در صورتي كه عمل واجب را ترك نموده يا عمل حرام را مرتكب شود با داشتن شرايط ديگر حجّ بر او واجب است...
6- فاضل: و نيز مالي كه بتواند بليط سفر يا وسيله سفر را تهيّه كند داشته باشد. [پايان مورد اوّل]
7- گلپايگاني، خوئي، صافي، تبريزي، سيستاني، زنجاني: اوّل: آن كه توشه راه و مركب سواري (سيستاني: در صورت احتياج به آن) يا مالي كه بتواند آنها را تهيّه كند داشته باشد...
8- سيستاني: بدون مشقت زياد بتواند مكه رود و حجّ بجا آورد. و اين شرط، در وجوب مباشرت حجّ معتبر است و كسي كه توانايي مالي دارد ولي قدرت بدني مباشرت ندارد، يا مباشرت براي او حرجي است و اميد بهبودي ندارد، بايد نايب بگيرد...
بهجت: دوم: داشتن توانايي جسمي، جهت انجام اعمال حجّ...
زنجاني: دوم: توانايي بدني داشته باشد، يعني از نظر شرايط جسمي توانايي آن را داشته باشد كه مكّه رود و حجّ را بجا آورد...
9- فاضل: اگر راه بسته است يا انسان بترسد كه در راه جان او از بين برود...
10- خوئي، گلپايگاني، صافي و تبريزي: اگر چه دورتر باشد، بايد از آن راه برود...
سيستاني: اگر چه دورتر باشد، بايد از آن راه برود مگر آن كه آن راه آنقدر دورتر و غير معمولي باشد كه بگويند راه حجّ بسته است...
زنجاني: سوم: در راه مانعی از رفتن نباشد  پس اگر راه بسته باشد یا انسانت بترسد که در راه خطر جانی باشد یا آبروی وی در خطر افتد یا مالی را که بردن آن مشقت شدید برای او ایجاد می کند ببرند حج بر او واجب نیست ولی اگر بتواند از راه دیگری برود  -اگرچه دورتر باشد-  در صورتي كه مشقت شديد نداشته باشد، حجّ بر او واجب است...
11- سيستاني: چهارم: تمكّن از ساير جهات داشته باشد، كه به قدر بجا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد...
بهجت: چهارم: داشتن وقت كافي براي رسيدن به مكه و انجام اعمال حجّ...
زنجاني: چهارم: به مقدار بجا آوردن حجّ وقت داشته باشد...
12- سيستاني: يا ترك انفاق بر آنان، براي او حرجي است، داشته باشد. [پايان مورد پنجم]
13- بهجت: پنجم: داشتن مخارج عائله تا برگشت، هرچند واجب النفقه او نباشند ولي مردم تأمين مخارج آنها را لازم بدانند...
زنجاني: پنجم: انجام حجّ موجب اختلال در تأمين اقتصادي زندگي خود يا كساني كه شرعاً يا عرفاً خرجي آنها بر او واجب است،نگردد...
14- سيستاني: يعني اين طور نباشد كه بواسطه مخارج حجّ پس از برگشتن مجبور شود به زحمت زندگي كند.
15- فاضل: و اگر كسي كه آنچه دارد در راه حجّ خرج كند زندگي او قبل و بعد از حجّ فرق نكند حجّ بر او واجب است پس كساني كه زندگيشان از طريق وجوهات شرعيه تأمين مي شود و حجّ رفتن وضع زندگي آنها را مختل نمي كند اگر به اندازه حجّ مالي داشته باشند حجّ بر آنها واجب مي شود.
زنجاني: ششم: انجام حجّ موجب اختلال در ساير جهات زندگي او نگردد، مثلاً كسي كه مي ترسد با رفتن حجّ زندگي او به جدايي كشيده شود حجّ بر او واجب نيست.
بهجت: ششم: داشتن مال يا كسب و كاري كه بعد از بازگشت بتواند با آن زندگي كند و به زحمت نيفتد «رجوع به كفايت».
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله اختصاصی 1521  ونیز مسائل اختصاصی 1529 ، 1530، 1531، 1532، 1538 در پایان بحث حج.
*****
وحید: مسأله 2053-  حج زیارت کردن خانه خدا و انجام اعمالی است که دستور داده اند بجا آورده شود ، و در تمام عمر بر کسی که  شرایط ذیل را دارا باشد  یک مرتبه واجب می شود:  اول آنکه بالغ باشد، دوم آنکه عاقل باشد، سوم آنکه آزاد باشد، چهارم آنکه بواسطه رفتن به حج مجبور نشود  کار حرامی را  که ترک آن  از حج مهم تر است  انجام دهد یا عمل واجبی را  که از حج مهم تر است  ترک نماید. پنجم آنکه  مستطیع باشد و مستطیع بودن  به چند چیز است: 1- آنکه توشه راه  و مرکب سواری یا مالی که بتواند با ان مال آنها را تهیه نماید داشته باشد. 2- سلامت مزاج  و توانایی  آن را داشته باشد  که به مکه رود و حج را بجا آورد. 3- در راه  مانعی از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشدیا  انسان بترسدکه در راه یا هنگام انجام اعمال ،جان یا عرض او از بین برود یا مال اورا از بین ببرند حج براو واجب نیست ولی اگرازراه دیگری بتواند برود اگرچه دور باشد باید از آن راه برود . 4-  به قدر بجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد. 5-  مخارج کسانی را که  خرجی انان بر او واجب است  مثل زن و بچه و مخارج  کسانی را که  مردم  خرجی دادن به آنان را لازم می دانند مانند نوکر وکلفتی که به آنها حاجت دارد داشته باشد 6- بعد از برگشتن کسب یا زراعت یاعایدی ملک یا راه دیگری برای معاش خود وعائله اش به حسب شأنش داشته باشد ،که در زندگی به مشقت نیافتد.
مكارم: مسأله 1733- حجّ يعني زيارت خانه خدا و انجام اعمالي كه آنها را مناسك حجّ مي نامند و در تمام عمر يك بار بر همه كساني كه داراي شرايط زير باشند واجب است:
 1- بالغ بودن. 2- عاقل بودن. 3- با انجام حجّ، عمل واجب ديگري كه مهمتر از حجّ است ترك نشود يا كار حرامي كه اهميتش در شرع بيشتر است بجا نياورد
4- استطاعت و آن به چند چيز حاصل مي شود: (1) داشتن زاد و توشه راه و آنچه در سفرش به آن محتاج است و مركب سواري مورد نياز، يا مالي كه بتواند به وسيله آن، اينها را به دست آورد. (2) نبودن مانعي در راه و عدم وجود ترس از خطر و ضرر بر جان و آبرو و مال خويش، كه اگر راه بسته است يا ترس از خطري وجود دارد حجّ بر او واجب نيست. ولي اگر مسیر ديگري دارد هر چند دورتر است لازم است از آن راه به حجّ رود. (3) توانايي جسماني بر انجام مناسك حجّ. (4) داشتن وقت كافي براي رسيدن به مكه و انجام مناسك. (5) داشتن مخارج كساني كه خرج آنها بر او شرعاً يا عرفاً لازم است. (6) داشتن مال يا كسب و كاري كه بعد از بازگشت بتواند با آن زندگي كند
(مسأله 2037) كسي كه بدون خانه ملكي رفع احتياجش نمي شود1، وقتي حجّ بر او واجب است كه پول خانه را هم داشته باشد2.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- تبريزي: يعني به زحمت مي افتد...
سيستاني: بدون خانه ملكي، در حرج واقع مي شود...
زنجاني: چنانچه انجام حجّ مانع تهيّه خانه ملكي گردد، مستطيع نیست.
2- مكارم: ولي اگر با خانه اجاره اي يا وقفي و مانند آن مي تواند زندگي كند مستطيع است.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله اختصاصی 1540 در پایان بحث حج.
*****
اراكي: مسأله 2066- نداشتن خانه ملكي مانع از وجوب حجّ نيست مگر آن كه به واسطه نداشتن خانه ملكي به حرج و مشقّت شخصي بيفتد.
وحید: مسأله 2054- كسى كه خانه ملكى براى او ضرورى است كه با نداشتن آن در حرج و مشقّت مى افتد ، وقتى حجّ بر او واجب است كه پول خانه را هم داشته باشد.
(مسأله 2038) زني كه مي تواند مكه برود، اگر بعد از برگشتن از خودش مالي نداشته باشد 1و شوهرش هم مثلاً فقير باشد و خرجي او را ندهد و ناچار شود كه به سختي زندگي كند، حجّ بر او واجب نيست.
این مسأله در رساله آیات عظام: بهجت و سبحانی نیست.
1-وحید:وشوهرش هم خرجی او را ندهد ودر زندگی به حرج ومشقت بیافتد حج بر او واجب نیست.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله اختصاصی 1545 در پایان بحث حج.
*****
مكارم: مسأله 1735- هرگاه زن مالي دارد كه مي تواند با آن حجّ برود ولي بعد از بازگشت نه شوهرش قادر بر تأمين زندگي اوست و نه خودش، حجّ بر او واجب نمي شود.
(مسأله 2039) اگر كسي توشه راه و مركب سواري1 نداشته باشد و ديگري به او بگويد حجّ برو، من خرج تو و عيالات تو را در موقعي كه در سفر حجّ هستي مي دهم2 در صورتي كه اطمينان داشته باشد كه خرج او را3 مي دهد4 حجّ بر او واجب مي شود5.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- فاضل: توشه راه و وسيله سفر...
2- فاضل، بهجت: (بهجت: در صورتي كه به گفته او اطمينان داشته باشد) حجّ بر او واجب مي شود.
3- گلپايگاني، صافي: خرج او و عيالاتش را...
4- نوري: و از طرفي تعطيل كردن شغل خود و متوقف شدن كارش در مدت رفتن به حجّ و برگشتن موجب به زحمت افتادن و بهم خوردن وضع زندگي او نشود...
5- گلپايگاني، صافي: اگر چه قرض داشته باشد و در موقع برگشتن هم مالي كه بتواند با آن زندگي كند نداشته باشد.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله اختصاصی 1546 در پایان بحث حج.
*****
مكارم: مسأله 1736- هرگاه كسي مخارج رفتن به مكّه را ندارد، ولي ديگري مالي به او مي بخشد يا در اختيار او مي گذارد كه با آن حجّ برود و مخارج زن و فرزند او را در اين مدت نيز مي پردازد بر چنين كسي حجّ واجب است، هرچند بدهكار باشد و در موقع بازگشت نيز وسيله كافي براي امرار معاش نداشته باشد و قبول كردن چنين هديه اي واجب است، مگر اين كه در آن منت يا ضرر يا مشقّت غير قابل تحملي باشد و اين حجّ كفايت از حجّ واجب او مي كند.
زنجاني: مسأله 2047- اگر كسي توشه راه و مركب سواري و پول تهيه آنها را نداشته باشد و ديگري به او بگويد: اگر حجّ بروي من خرج حجّ تو را مي دهم، استطاعت مالي پيدا می کند و با داشتن ساير شرايط، حجّ بر او واجب مي شود.
(مسأله 2040) اگر خرجي رفتن و برگشتن و خرجي عيالات كسي را در مدتي كه مكه مي رود و بر مي گردد، به او ببخشند و با او شرط كنند كه حجّ كند1، اگر چه قرض داشته باشد و در موقع برگشتن هم مالي كه بتواند با آن زندگي كند نداشته باشد2 بايد قبول نمايد و حجّ بر او واجب مي شود3.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- خوئي، تبريزي: و او قبول نمايد حجّ بر او واجب مي شود...
2- خوئي، تبريزي: [پایان مسأله]
3- اراكي: مگر آن كه وقت پرداخت بدهي رسيده باشد و طلبكارها نيز مطالبه كنند و در صورت نرفتن به حجّ قدرت پرداخت دين را داشته باشد در اين صورت حجّ بر او واجب نيست.
مكارم: رجوع كنيد به ذيل مسأله 2039.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله اختصاصی 1546 در پایان بحث حج.
 
*****
بهجت: مسأله 1599- اگر مخارج رفتن و برگشتن و مخارج افراد تحت تكفل كسي را در مدتي كه مكه مي رود و بر مي گردد به او ببخشند و با او شرط كنند كه حجّ بجا آورد، لازم نيست قبول كند، ولي اگر قبول كرد حجّ بر او واجب مي شود.
زنجاني: مسأله 2048- اگر به مقدار مخارج رفت و برگشت و مخارج حجّ را كسي به انسان ببخشد يا در اختيار او بگذارد، استطاعت مالي پيدا می کند و با داشتن ساير شرايط مستطيع است، هر چند در دادن  پول، انجام حجّ شرط نشده باشد.
سيستاني: مسأله 2049- اگر مخارج رفت و برگشت و مصارف عيال كسي را در مدتي كه مكه مي رود و بر مي گردد، به او ببخشند براي اين كه حجّ كند، حجّ بر او واجب مي شود اگر چه قرض داشته باشد و درموقع برگشتن هم مالي كه بتواند با آن زندگي كند نداشته باشد؛ ولي اگر طوري باشد كه روزهاي سفر حجّ روزهاي كسب و كارش باشد به طوري كه اگر حجّ رود نتواند قرض خود را در موقعش ادا نمايد يا آن كه نتواند مخارج زندگانيش را در بقيه سال تأمين نمايد حجّ بر او واجب نيست.
وحید: مسأله 2057-  اگر خرجی رفتن و برگشتن و خرجی عیالات کسی را  در مدتی که مکه می رود  و برمی گردد به او ببخشند  و با او شرط کنند که حج کند، واجب است قبول كند و حجّ بر او واجب مى شود ، اگر چه در موقع برگشتن مالى كه بتواند با آن زندگى كند نداشته باشد ، و یا قرض داشته باشد ، مگر در صورتى كه وقت پرداخت قرض رسیده باشد و طلبكار هم مطالبه كند و بدهكار اگر حجّ نكند متمكّن از دادن بدهى باشد ، یا قرض مدّت دار باشد و بدهكار بداند كه اگر حجّ كند متمكّن از پرداخت بدهى در سر رسید قرض نخواهد بود
مسأله اختصاصي
مكارم: مسأله 1737- شخص بدهكار هرگاه مخارج حجّ را داشته باشد ولي با پرداخت بدهي خود توانايي بر حجّ ندارد چنين كسي مستطيع نيست، مگر اين كه طلبكار عجله اي نداشته باشد و او هم مطمئن باشد كه بعداً قادر به اداء دين است.
(مسأله 2041) اگر مخارج رفتن و برگشتن و مخارج عيالات كسي را در مدتي كه مكه مي رود و بر مي گردد به او بدهند و بگويند حجّ برو، ولي ملك او نكنند1، در صورتي كه اطمينان داشته باشد كه از او پس نمي گيرند، حجّ بر او واجب مي شود.
این مسأله در رساله آیات عظام: مکارم، بهجت، مظاهری و سبحانی نیست.
1- خوئي، فاضل، تبريزي: حجّ بر او واجب مي شود.
زنجاني: رجوع كنيد به ذيل مسأله 2040.
(مسأله 2042) اگر مقداري مال كه براي حجّ كافي است به كسي بدهند و با او شرط كنند كه در راه مكه خدمت كسي كه مال را داده بنمايد، حجّ بر او واجب نمي شود1.
این مسأله در رساله آیات عظام:مظاهری و سبحانی نیست.
1- فاضل: ولي اگر قبول كند و خدمت، منافات با انجام مناسك حجّ نداشته باشد حجّ واجب مي شود.
گلپايگاني، صافي: قبول كردن آن مال بر او واجب نمي شود.
بهجت: لازم نيست قبول كند، ولي اگر قبول كرد حجّ بر او واجب مي شود.
*****
زنجاني:مسأله 2049- اگر مقداری مال  که برای حج کافی است به کسی بدهند  و با او شرط کنند  كه در راه مكه خدمت كند در صورتي كه بتواند ضمن خدمت، حجّ خود را بجا آورد، استطاعت مالي پيدا می کند و با داشتن ساير شرايط حجّ بر او واجب مي شود.
مكارم: مسأله 1738- هرگاه كسي را اجير كنند كه در سفر حجّ به شخص يا كارواني خدمت كند و به اين صورت حجّ خود را بجا آورد حجّ واجب او حساب مي شود، ولي قبول چنين كاري واجب نيست.
مسأله اختصاصي
مكارم: مسأله 1739- كسي كه مي تواند با قرض كردن حجّ بجا آورد مستطيع نمي باشد و حجّ بر او واجب نيست، ولي اگر چند نفر مخارج حجّ كسي و نفقه عيال او را بپردازند حجّ بر او واجب مي شود.
(مسأله 2043) اگر مقداري مال به كسي بدهند و حجّ بر او واجب شود، چنانچه حجّ نمايد ، هرچند بعداً مالي از خود پيدا كند1، ديگر حجّ بر او واجب نيست.
این مسأله در رساله آیات عظام: مکارم، مظاهری و سبحانی نیست.
1- گلپايگاني، صافي: مستطيع شود...
(مسأله 2044) اگر براي تجارت مثلاً تا جدّه برود و مالي به دست آورد كه اگر بخواهد از آنجا به مكه برود مستطيع باشد1، بايد حجّ كند و در صورتي كه حجّ نمايد، اگر چه بعداً مالي پيدا كند كه بتواند از وطن خود به مكه رود، ديگر حجّ بر او واجب نيست.
این مسأله در رساله آیات عظام: مکارم، مظاهری و سبحانی نیست.
1- فاضل: اگر براي تجارت يا كار ديگري به جده برود و  آنجا مالي به دست آورد كه اگر بخواهد از آنجا به مكه برود مستطيع باشد و ساير شرايط را دارا باشد...
وحید: اگر براي تجارت مثلاً تا جدّه برود و مالي به دست آورد  که اگر بخواهد از آن جا به مكّه رود ، آنچه در استطاعت معتبر است داشته باشد ...
*****
زنجاني: مسأله 2051- اگر براي تجارت مثلاً تا جده برود و مالي به دست آورد كه بتواند با آن مكّه رفته و اعمال حجّ را بجا آورد، استطاعت مالي پيدا كرده، با داشتن ساير شرايط مستطيع است.
(مسأله 2045) اگر انسان اجير شود كه از طرف كسي ديگر1 حجّ كند، چنانچه خودش نتواند برود و بخواهد ديگري را از طرف خودش بفرستد، بايد از كسي كه او را اجير كرده اجازه بگيرد.
این مسأله در رساله آیات عظام: مظاهری و سبحانی نیست.
1- خوئي، فاضل، سيستاني، تبريزي: مباشرتاً از طرف كس ديگر...
*****
مكارم: مسأله 1740- هر كس مي تواند از طرف ديگري براي انجام حجّ اجير شود، به شرط اين كه از مسائل حجّ آگاه باشد. خواه قبلاً حجّ بجا آورده باشد يا نه، ولي اگر خودش نتواند حجّ را بجا آورد نمي تواند آن را به ديگري واگذار كند مگر به اجازه صاحب پول.
مسائل اختصاصي
مكارم: مسأله 1741- با اجير كردن كسي براي حجّ از طرف ميّت ذمه او ادا نمي شود، مگر زماني كه اطمينان حاصل شود او حجّ را بجا آورده است.
مكارم: مسأله 1742- جايز است از مال زكات يا سهم امام بگيرند و حجّ بجا آورند، و اين حجّ، حجّ واجب محسوب مي شود.
مكارم: مسأله 1743- كسي كه نياز به ازدواج دارد و بيش از مخارج آن، پولي براي حجّ ندارد، مستطيع نيست و حجّ بر او واجب نمي شود.
(مسأله 2046) اگر كسي مستطيع شود و مكه نرود و فقير شود، بايد اگر چه به زحمت باشد1 بعداً حجّ كند، و اگر به هيچ قسم نتواند2 حجّ برود، چنانچه كسي او را براي حجّ اجير كند، بايد به مكه رود و حجّ كسي را كه براي او اجير شده بجا آورد و تا سال بعد در مكه بماند3 و براي خود حجّ نمايد. ولي اگر ممكن باشد كه اجير شود و اجرت را نقد بگيرد و كسي كه او را اجير كرده راضي شود كه حجّ او در سال بعد بجا آورده شود، بايد سال اوّل براي خود و سال بعد براي كسي كه اجير شده حجّ نمايد.
این مسأله در رساله آیات عظام: سیستانی و سبحانی نیست.
1- تبريزي:  که قابل تحمل است ...
2- تبریزی:اگر نتواند...
3- تبريزي: ممكن باشد تا سال بعد در مكه بماند...
*****
بهجت: مسأله 1604- اگر كسي مستطيع شود و حجّ را بجا نياورد و فقير شود، بايد حجّ بجا آورد، اگر چه به زحمت باشد.
فاضل: 2085، مکارم1744: مسأله- اگر كسي مستيطع شود و مكه نرود و فقير شود.، و استطاعتش از دست برود بايد به هر طريق كه مي تواند حجّ را بجا آورد، ولو با قرض گرفتن يا اجير شدن باشد.
.مكارم: هرگاه حجّ بر كسي واجب شود و انجام ندهد ...
زنجاني: مسأله 2053- اگر كسي مستطيع شود و به مكّه نرود تا از استطاعت بيفتد، بايد اگر چه به زحمت باشد بعداً حجّ كند، بلي چنانچه بدون اختيار انجام حجّ بر او با مشقت شديد همراه گردد، تأخير حجّ تا رفع مشقت شديد جايز است، ولي حجّ از عهده او ساقط نیست.
مسأله اختصاصی
مظاهری: مسأله 1549- هرگاه حجّ بر كسى واجب شود و در به جا آوردنش اهمال و تأخير كند تا استطاعتش از بين برود واجب است به هر ترتيبى شده تا به حدّ حرج نرسيده است حجّ را به جا آورد.
(مسأله 2047) اگر در سال اولي كه1 مستطيع شده به مكه رود2 و در وقت معيني كه دستور داده اند به عرفات و مشعر الحرام نرسد3، چنانچه در سالهاي بعد مستطيع نباشد حجّ بر او واجب نيست4. ولي اگر از سالهاي پيش مستطيع بوده و نرفته5 اگر چه به زحمت باشد6 بايد حجّ كند.
این مسأله در رساله آیات عظام:اراکی، مکارم، مظاهری  و سبحانی نیست.
1- سيستاني: اگر كسي كه....
2- فاضل: بدون سستي و تأخير به مكه رود...
3- وحید: و طورى نباشد كه مى توانسته زودتر برود و برسد... 
4- سيستاني: مگر آن كه از سالهاي پيش مستطيع بوده و نرفته كه در اين صورت اگر چه به زحمت باشد بايد حجّ كند.
وحید: ولى اگر طورى بوده كه مى توانسته زودتر برود و برسد ، یا از سالهاى پیش مستطیع بوده و نرفته ، اگر چه به زحمت باشد باید حجّ كند.
5- فاضل: به هر طريق كه مي تواند بايد حجّ بجا آرود.
6- تبريزي: كه قابل تحمّل است...
*****
زنجاني: مسأله 2054- اگر در سال اوّلي كه مستطيع شده به مكّه رود و در وقت معيني كه دستور داده اند به عرفات و مشعر الحرام نرسد چنانچه هنوز محرم به احرام حجّ نشده و در اين تأخير مسامحه ننموده و در سالهاي بعد نيز مستطيع نباشد حجّ بر او واجب نيست ولي اگر مسامحه كرده يا از سالهاي قبل مستطيع بوده و نرفته اگر چه به زحمت باشد بايد حجّ را بجا آورد و چنانچه محرم به احرام حجّ شده ولي به عرفات و مشعر نرسيده واجب است –هرچند با قرض گرفتن يا اكتساب- در سال بعد حجّ بجا آرود؛ بلي چنانچه در تأخير سال قبل معذور بوده و بدون اختيار او انجام حجّ سال بعد با مشقت شديد همراه باشد لازم نيست دوباره حجّ بجا آرود و در هر حال اگر سال بعد حجّ بجا نياورد حجّي بر عهده او نيست هر چند در ترك حجّ معصيت كرده باشد.
(مسأله 2048) اگر در سال اولي كه مستطيع شده حجّ نكند و بعد بواسطه پيري يا مرض و ناتواني نتواند حجّ نمايد 1و نااميد باشد از اين كه بعداً خودش2 حجّ كند، بايد ديگري را از طرف خود بفرستد3، بلكه اگر4 در سال اولي كه به قدر رفتن حجّ مال پيدا كرده، به واسطه پيري يا مرض يا ناتواني نتواند حجّ كند5، احتياط مستحب6 آن است كسي را از طرف خود بفرستد كه حجّ نمايد7.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- وحید: و یا برای او حرجی باشد...
2- وحید:بدون حرج...
3- بهجت: [پایان مسأله]
فاضل: تا برايش حجّ انجام دهد...
4- خوئي، تبريزي: بلكه اگر نااميد هم نباشد احتياط واجب آن است كه اجير بگيرد و در صورتي كه بعداً قدرت پيدا كرد خودش نيز حجّ نمايد و همچنين است اگر ...
5- خوئي، تبريزي: و نا اميد از توانايي خود باشد و در تمام اين صور بنابر احتياط واجب (خوئي: چنانچه «منوب عنه» مرد باشد) بايد نائب صروره باشد يعني كسي كه اولين مرتبه حجّ رفتن او باشد.
وحید:ویابرای اوحرجی باشد ونا امید باشداز اینکه بعد خودش حج کند...
6- گلپايگاني، صافي،وحید: احتياط واجب...
7- صافي: و بهتر بلكه احوط اين است كه در اين صورتها كسي را به نيابت بفرستد كه اولين مرتبه حجّ بر او باشد.
وحید: و احتیاط مستحبّ آن است كه چنانچه منوب عنه مرد باشد كسى را نایب بگیرد كه اوّلین مرتبه حجّ رفتن او باشد.
*****
سيستاني: مسأله 2056- اگر كسي كه مستطيع شده حج نكند و بعد به واسطه پيري يا مرض و ناتواني نتواند حجّ نمايد يا حرجي باشد و نااميد باشد از اينكه بعداً خودش حجّ كند، بايد ديگري را از طرف خود بفرستد، و در صورتي كه بعداً قدرت پيدا كرد، خودش نيز حجّ نمايد؛ و همچنين است اگر در سال اوّلي كه به قدر رفتن حجّ مال پيدا كرده، به واسطه پيري يا مرض يا ناتواني نتواند حجّ كند. و نااميد از توانايي خود باشد و در تمام اين صور احتياط مستحبّ آن است كه چنانچه «منوب عنه» مرد باشد، نائب صروره باشد يعني كسي باشد كه براي اوّلين بار به حجّ مي رود.
مكارم: مسأله 1745- هرگاه شخص مستطيع حجّ بجا نياورد سپس توانايي جسماني را از دست بدهد، به طوري كه نااميد باشد از اين كه خودش حجّ را بجا آورد، بايد شخص ديگري را از طرف خود به حجّ بفرستد اما هرگاه كسي قدرت مالي پيدا كند ولي بر اثر پيري يا بيماري، توانايي نداشته باشد، حجّ بر او واجب نيست، ولي احتياط مستحبّ اين است كه اجير بگيرد.
زنجانی: مسأله 2055- شخص بالغ و عاقل که استطاعت مالی دارد ولی برخی از شرایط دیگر استطاعت را ندارد -مانند بیماری که استطاعت مالی دارد- ‌چنانچه احتمال دهد که بتواند استطاعت بدنی یا طریقی را فراهم کند باید برای ایجاد آن شرایط اقدام کند و تأخیر حج تا زمان فراهم شدن شرایط جایز است و چنانچه از فراهم شدن آن شرایط در آینده مأیوس است، واجب است با قصد قربت برای انجام حجّ خود در اولین سال ممکن نایب بگیرد، هر چند امسال، اولین سالی باشد که استطاعت مالی پیدا کرده است.
مظاهری: مسأله 1548- اگر كسى مريض يا پير است و قدرت براى رفتن مكه ندارد اگر همان سال مستطيع شده است حجّ بر او واجب نيست و اگر قبلاً مستطيع بوده است و مى‏توانسته به حجّ برود و نرفته است حجّ بر او واجب است و بايد در حال حيات نايب بگيرد.
مسائل اختصاصي
مكارم: مسأله 1746- كساني كه حجّ واجب را بجا آورده اند مستحبّ است دوباره حجّ بجا آورند ولي اگر ازدحام بيش از حدّ حجاج براي كساني كه هنوز حجّ بجا نياورده اند توليد مزاحمت شديد كند بهتر است موقتاً از انجام حجّ مستحبّي خودداري نمايند، همچنين در مقام نوبت بندي بهتر است نوبت را به كساني دهند كه حجّ واجب را بجا نیاورده اند و اگر خانه خدا فرضاً يك سال از زوّار خالي بماند بر حاكم شرع واجب است عده اي را به حجّ بفرستد هرچند حجّ واجب خود را انجام داده باشند.
زنجاني: مسأله 2056- كساني كه خود مستطيع هستند  تا حج خود را بجا نیاورده اند نبايد در انجام حجّ نائب ديگري بشوند و اگر انجام بدهند ظاهراً حجّ آنها باطل است و براي خودشان نيز واقع نمي شود، كساني كه نمازشان صحيح نيست يا توانايي انجام اعمال اختياري عمره يا حجّ را ندارند (مثلاً نمي توانند رمي جمرات نمايند) در حج واجب نيابتشان باطل است هرچند مجّاني باشد.
(مسأله 2049) كسي كه از طرف ديگري براي حجّ اجير شده، بايد طواف نساء را از طرف او يا به نيّت ما في الذمّه بجا آورد1 و اگر بجا نياورد، زن بر آن اجير حرام مي شود.
این مسأله در رساله آیات عظام: اراکی، مکارم، بهجت، مظاهری و سبحانی نیست.
1- خوئي، گلپايگاني، فاضل، تبريزي، نوري، سيستاني، صافي، وحید: بايد طواف نساء را از طرف او بجا آورد...
(مسأله 2050) اگر طواف نساء را درست بجا نياورد يا فراموش كند، چنانجه در بين راه يا بعد از مراجعت به وطن، يادش بيايد، بايد در صورت امكان دوباره برگردد و آن را انجام دهد و در صورت عدم تمكّن از بازگشت خودش، ديگري را براي انجام آن نايب بگيرد تا زن بر او حلال باشد.
این مسأله در رساله آیات عظام: اراکی، مکارم،فاضل،  بهجت، مظاهری و سبحانی نیست.
*****
خوئی، گلپايگاني، تبریزی، صافي، سیستانی: 2058 ، نوری: مسأله 2046- اگر طواف نساء را درست بجا نياورد يا فراموش كند، چنانچه بعد از چند روز يادش بيايد و از بين راه برگردد و بجا آورد صحيح است..
. خوئي، سيستاني: و چنانچه برگشتن برايش مشقت داشته باشد مي تواند نايب بگيرد.
.تبريزي: و در صورت فراموشي چنانچه برگشتن برايش مشقت داشته باشد مي تواند نايب بگيرد.
.نوري: و در صورت فراموشي چنانچه برگشتن براي او موجب مشقت و زحمت است مي تواند نايب بگيرد و تا هنگامي كه بوسيله خود يا نايب او طواف نساء انجام نشده است، زن بر او حرام است.
زنجاني: مسأله 2058- اگر طواف نساء را فراموش کند یا آن را درست بجا نياورد لازم است خودش آن را بجا بیاورد مگر پس از مراجعت به وطن متوجه شود  و انجام طواف نساء برای او مشقت داشته باشد (هر چند شدید نباشد) که در این صورت می تواند نایب بگیرد. و به هر حال تا طواف نساء به درستی انجام نگرفته بهره گیری جنسی از همسر جایز نیست.  و اگر قبل از مراجعت به وطن متوجه شود تنها در صورتی  می تواند برای انجام طواف نساء نائب بگیرد که انجام طواف نساء برای او مشقت شدید داشته باشد یا اینکه اجتناب از همسر تا انجام طواف نساء برای او با مشقت شدید همراه باشد.
وحید: مسأله 2067- اگر طواف نساء را از روى نادانى به جا نیاورد ، یا درست به جا نیاورد یا فراموش كند ، بنابر احتیاط واجب خودش به جا آورد ، و در صورت عدم تمكّن یا حرج مى تواند نایب بگیرد ، ولى در صورتى كه عمداً با علم به حكم به جا نیاورده باشد ، باید برگردد و به جا آورد ، مگر در صورتى كه نتواند یا برایش حرجى باشد كه مى تواند نایب بگیرد. «و تفصیل مسائل حجّ در مناسك ذكر شده است».
مسأئل اختصاصي
بهجت: مسأله 1607- اگر كسي مخارج حجّ و كساني كه واجب النفقه او هستند را دارد ولي بعضي مخارج را هم بايد براي حفظ آبروي خود، به خاطر حجّ رفتن بنمايد، در صورتي كه حجّ رفتن با اين وضع براي او عسر و حرج دارد، يعني مشكلاتي را به همراه دارد كه عادتاً نمي شود تحمّل كرد، حجّ رفتن لازم نيست؛ در غير اين صورت بنابر احتياط واجب بايد به حجّ برود.
مظاهری: مسأله 1535- حج در تمام عمر  یک مرتبه بر کسی که علاوه بر دارا بودن شرایط عامه تکلیف  (بلوغ، عقل، قدرت، علم) مستطیع هم باشد  واجب می شود  و استطاعت  به چن د چیز حاصل می گردد: 1-  داشتن مخارج  رفتن و برگشتن  به حسب نیاز و شأن خود – 2- داشتن  مخارج کسانی که  شرعا  یا عرفا مخارج آنها بر او واجب است. 3- داشتن مال  یا کسبی که  بعد از بازگشت  بتواند  به حسب حال و شأن خود زندگی کند.
مظاهری: مسأله  1536- حجّ براى غير بالغ گرچه بدون اذن ولى باشد، مستحب است و اگر اعمال حجّ را به صورت كامل و صحيح انجام داد، اين حجّ كفايت از حجّ واجب او مى‏كند و در صورتى كه پس از بلوغ مستطيع شد، لازم نيست حجّ را اعاده نمايد.
مظاهری: مسأله  1537- اگر به گمان اينكه بالغ نشده قصد حجّ استحبابى كند و بعد معلوم شود بالغ بوده، حجّ او كفايت از حجّ واجب مى‏كند.
مظاهری: مسأله  1538- مستحب است سرپرست طفل غير مميّز و ديوانه آنها را محرم كند و اگر ممكن است تلبيه را به آنها تلقين نمايد و اگر تلقين ممكن نيست خودش به جاى آنها بگويد و بعد از احرام بايد آنها را از محرّمات احرام بازدارد و اگر باز ندارد كفّاره بر سرپرست است چنانكه قربانى نيز به عهده اوست و تمام اعمال عمره و حجّ را اگر مى‏توانند خود آنها به جا آورند و اگر نمى‏توانند سرپرست آنها نيابت مى‏كند يا در مثل طواف آنها را طواف دهد.
مظاهری: مسأله  1539- اگر در وقت درك مشعر الحرام نابالغ بالغ شد يا مجنون عاقل گرديد حجّ او كفايت از حجّ واجب مى‏كند.
مظاهری: مسأله  1540- حجّ بر ديوانه واجب نيست ولى اگر ديوانه ادوارى باشد و در ايّام حجّ عاقل باشد و بتواند اعمال را به جا آورد حجّ بر او واجب است، ولى اگر ديوانگى او در موسم حجّ باشد حجّ بر او واجب نيست و لازم نيست سرپرست او قبل يا بعد از مردن او براى او نايب بگيرد.
مظاهری: مسأله  1541- اگر عاقل در حال احرام ديوانه شود يا كسى در حال احرام مريض شود و نتواند اعمال را به جا آورد سرپرست آنها )ولىّ آنها يا رئيس كاروان و مانند آنها( بايد در اعمالى كه قابل نيابت است مانند ذبح و رمى از آنها نيابت كند و در مثل طواف آنها را طواف دهد و در مثل وقوف آنها را به عرفات و مشعر ببرد و در تقصير آنها را تقصير كند. در اين صورت حجّ آنها صحيح است و در صورتى كه در سالهاى بعد ديوانه عاقل شود يا مريض سالم گردد، اعاده حجّ لازم نيست.
مظاهری: مسأله  1542- اگر عاقل در حال احرام ديوانه شود يا كسى در حال احرام مريض شود و نتواند اعمال را به جا آورد و بردن آنها نيز به عرفات و مشعر ممكن نباشد، حجّ آنها تبديل به عمره مفرده مى‏شود و اگر ممكن است آنها را طواف و سعى مى‏دهند و اگر ممكن نيست از طرف آنها نيابت مى‏كنند و آنها را تقصير مى‏نمايند و با اين عمل از احرام بيرون مى‏آيند، ولى حجّ آنها كفايت از حجّ واجب نمى‏كند.
مظاهری: مسأله 1543- حج بر کسی  واجب می شود که قدرت برا ی اعمال حج داشته باشد  بنابراین اگر کسی مریض است و حج رفتن  برای او مشقت دارد  یا راه باز نیست  یا نوبت او نشده است  یا امنیت ندارد  یعنی در راه  یا در آنجا خطری متوجه جان یا مال اوست  و یا با نبودن در وطن  امنیت مالی یا ناموسی ندارد  حج او واجب نیست.
مظاهری: مسأله 1544- اگر بداند حجّ او سبب ترك واجب مهم‏تر مى‏شود نظير ترك نماز يا جهاد، يا آنكه حجّش متوقف بر فعل حرامى است كه اجتناب از آن مهم‏تر از حجّ باشد نظير سلطه اجانب بر او يا ابتلاى به زنا و مانند آنها، حجّ بر او واجب نيست.
مظاهری: مسأله 1545- اگر حجّ او متوقف بر ترك واجبى است كه حجّ مهم‏تر از آن است نظير مخالفت نهى پدر يا مادر يا شوهر، و يا متوقف است بر گناهى كه حجّ مهم‏تر از اجتناب از آن گناه است نظير نگاه نامحرم به او، يا تزريق آمپول به وسيله نامحرم و مانند اينها، حجّ بر او واجب است.
مظاهری: مسأله 1546- هرگاه با اينكه حجّ خوف خطر داشت يا مستلزم ترك واجب مهم‏تر يا به جا آوردن فعل حرام بود به حجّ رود و آن خطر به او برسد و يا واجب را ترك و حرام را به جا آورد، گرچه گناه كرده است ولى حجّ او صحيح و كفايت از حجّ واجب او مى‏كند.
مظاهری: مسأله  1548- اگر كسى نذر كند كه همه ساله روز عرفه مثلاً حضرت رضاعليه السلام را زيارت كند و بعد از اين نذر مستطيع شود، نذر منحل و حجّ بر او واجب مى‏شود و همچنين است اگر نذر كرده باشد كه همه ساله مكه رود و بعد از اين نذر مستطيع شود نذرش منحل و بايد حجّ واجب به جا آورد.
مظاهری: مسأله  1550- اگر كسى نمى‏دانست كه يكى از واجبات، حجّ است يا نمى‏دانست كه مستطيع شده و حجّ بر او واجب است و حجّ نرفت تا از استطاعت افتاد حجّ بر او واجب نيست.
مظاهری: مسأله  1551- اگر كسى نمى‏داند كه قدرت براى حجّ دارد يا نه، نظير اينكه گذرنامه به او مى‏دهند يا نه، و يا استطاعت مالى دارد يا نه، بايد تفحص كند تا معلوم شود حجّ بر او واجب است يا نه..
مظاهری: مسأله  1552 - حجّ بر كسى واجب است كه استطاعت مالى داشته باشد به اين معنى كه پول رفت و برگشت و مخارج خود و عيال را داشته باشد و علاوه بر اين از نظر زندگى در حدّى كه مناسب با شأن اوست در رفاه باشد.
مظاهری: مسأله  1553- لازم نيست بعد از برگشت از حجّ سرمايه بالفعل نظير پول يا باغ و مغازه و مانند اينها داشته باشد بلكه اگر سرمايه بالقوه نظير كسب يا زراعت يا حرفه‏اى داشته باشد حجّ بر او واجب است، حتّى افرادى كه از راه وجوه شرعيه اداره مى‏شوند نظير اهل علم، اگر در بازگشت، از وجوه شرعيه به طور متعارف اداره مى‏شوند حجّ بر آنها واجب است، ولى اگر با وجوه شرعيه بخواهند به مكه روند كفايت از حجّ واجب‏نمى‏كند، بلكه در بعضى از موارد سفر خالى از اشكال نيست.
مظاهری: مسأله  1554- كسانى كه نياز به خانه مسكونى يا لوازم زندگى يا ازدواج و مانند اينها دارند و اگر پولى كه دارند در حجّ صرف كنند نمى‏توانند رفع نياز كنند حجّ بر آنها واجب نيست ولى اگر نياز به اينها نداشته باشند حجّ بر آنها واجب است.
مظاهری: مسأله  1555- كسى كه پول رفتن و برگشتن ندارد ولى اگر قرض كند بعداً به آسانى مى‏تواند قرض خود را ادا كند مثل اينكه ملكى دارد كه بعد از برگشت مى‏فروشد يا درآمد سرشارى دارد كه بعد از برگشت، از آن درآمد قرض را ادا مى‏كند حجّ بر او واجب است، همچنين اگر مخارج حجّ را دارد و در مقابل آن بدهى نيز دارد و مطمئن است كه در برگشت به خوبى مى‏تواند بدهى خود را ادا نمايد حجّ بر او واجب است.
مظاهری: مسأله  1556- اگر مخارج حجّ زيادتر از حدّ متعارف باشد و انسان بتواند بدون مشقّت آن را تهيه كند حجّ بر او واجب است.
مظاهری: مسأله  1557- روحانى و پزشك و خدمه كاروانها اگر در برگشت مى‏توانند زندگى خود را به طور مناسب شأن خود اداره كنند حجّ بر آنها واجب است.
مظاهری: مسأله  1558- انسان مى‏تواند قبل از رسيدن وقت حجّ خود را از استطاعت بيندازد نظير اينكه مال خود را به ديگرى ببخشد، همچنين لازم نيست خود را مستطيع كند گرچه براى او آسان باشد، ولى اگر مستطيع بود و حجّ او متوقف بر مقدماتى باشد نظير اسم‏نويسى در كاروانها يا گرفتن ويزا و مانند اينها، بايد آن مقدمات را تهيه كند و اگر تهيه نكرد و نتوانست مكه برود علاوه بر اينكه گناه كرده است حجّ بر او مستقر مى‏شود و بايد بعداً حجّ را به جا آورد گرچه از استطاعت افتاده باشد.
مظاهری: مسأله  1559- اگر زنى مهريه يا خانه او براى رفتن حجّ كافى است ولى شوهر او به آسانى نمى‏تواند مهريه او را بدهد يا خانه ديگرى تهيه كند حجّ براى او واجب نيست و همچنين است اگر مهريه او سفر حجّ باشد وقتى حجّ بر او واجب است كه شوهرش بتواند به طور متعارف مخارج حجّ او را تهيه كند.
مظاهری: مسأله  1560- اگر شخصى پول رفت و برگشت را ندارد يا بعد از برگشتن نمى‏تواند زندگى خود را به طور متعارف اداره كند ولى پول حجّ را كسى به او ببخشد يا كسى او را براى بردن به حجّ مهمانى كند كه به آن حجّ بذلى مى‏گويند حجّ بر او واجب مى‏شود و كفايت از حجّ واجب مى‏كند.
مظاهری: مسأله  1561- اگر مستطيع پس از احرام بميرد هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد، احرام او كفايت از حجّ مى‏كند و لازم نيست ورثه براى او حجّ واجب به جا بياورند.
مظاهری: مسأله  1562- ثبوت اوّل ماه و روز عرفه و عيد قربان نزد عامّه به حكم قاضى آنها يا راه ديگر براى ما كافى است و نبايد اعتنا به شك يا گمان نمود و خوب است شيعيان در اين امور تحقيق نكنند و به قول آنها اكتفا نمايند ولى اگر بر فرض نادر يقين به خلاف پيدا شد نمى‏توانند محرم به احرام حجّ شوند، و اگر محرم شدند مبدل به عمره مفرده مى‏شود ولى خيلى خوب است كه حجّ را طبق رفتار عامّه به جا آورد و در سالهاى بعد اعاده نمايد.
مظاهری: مسأله  1563- حدودى كه عامّه براى عرفات و مشعر و منى و مسلخ و مانند اينها تعيين كرده‏اند كفايت مى‏كند و لازم نيست شيعيان در اين امور تحقيق كنند و نبايد به شك يا گمان خود اعتنا نمايند بلكه اگر يقين به خلاف كنند نیز، همان حدود كفايت مى‏كند.
مظاهری: مسأله  1564- نيابت در حجّ نظير نيابت در بقيه عبادات جايز است و لازم نيست نايب بالغ و عاقل و رشيد باشد و اگر كسى كه آنها را نايب كرده است (منوب عنه) اطمينان داشته باشد كه عمل را به جا مى‏آورند و بعداً هم اطمينان پيدا كند كه عمل را به طور صحيح به جا آورده‏اند نيابت آنها صحيح است و همچنين لازم نيست ذمّه نايب در سال نيابت مشغول به حجّ واجب نباشد و اگر نايب حجّ واجب خودش به ذمّه‏اش باشد مى‏تواند نايب شود و حجّ او صحيح است گرچه گناه كرده است.
مظاهری: مسأله  1565- نايب بايد شيعه و مورد اطمينان باشد و كسى كه شيعه نيست نمى‏توان در عبادات او را نايب كرد و همچنين كسى كه نمى‏دانيم عمل را به جا مى‏آورد يا نه، نمى‏توان او را نايب قرار داد، ولى اگر اطمينان داشته باشيم كه عمل را به جا مى‏آورد، در صورتى كه آشنايى با مسائل حجّ داشته باشد نيابت او صحيح است.
مظاهری: مسأله  1566- نايب شدن مرد از زن، يا زن از مرد، نظير بقيه عبادات اشكال ندارد، ولى نايب در اعمال بايد به وظيفه خود عمل كند.
مظاهری: مسأله  1567- نيابت از جانب شخص زنده در حجّ مستحبّى اشكال ندارد گرچه خود او حجّ را به جا مى‏آورد، و همچنين در حجّ واجب در صورتى كه خودش معذور از مباشرت عمل باشد.
مظاهری: مسأله  1568- كسى كه در ترك محرّمات حجّ يا در به جا آوردن اعمال حجّ به طور متعارف معذور است نظير اينكه بايد زير سايه برود يا در طواف و رمى نايب بگيرد يا به ناچار بايد بعد از نيمه‏شب از مشعر به منى رود مى‏تواند نايب شود و حجّى كه مطابق وظيفه خود به جا مى‏آورد كافى از حجّ منوب عنه (كسى كه او را نايب كرده است) مى‏باشد.
مظاهری: مسأله  1569- اگر كسى بعد از احرام بميرد، حجّش صحيح است همچنين اگر نايب بعد از احرام بميرد، از حجّ منوب عنه كفايت مى‏كند و تمام اجرت را هم مستحق مى‏شود.
مظاهری: مسأله  1570- كسى كه اجير شده حجّ تمتع به جا آورد، مى‏تواند در ضمن اعمال حجّ يا بعد از آن براى طواف يا ذبح يا رمى جمره و مانند اينها بلكه براى عمره مفرده اجير ديگرى شود، چنانكه مى‏تواند براى خود طواف و عمره مفرده به جا آورد.
مظاهری: مسأله  1571- در حجّ نيابتى لازم نيست از بلد نايب بگيرند و همين مقدار كه از ميقات كسى را نايب كنند كفايت مى‏كند چنانكه اگر كسى را از بلد نايب كنند لازم نيست از شهر منوب عنه حركت كند.
مظاهری: مسأله  1572- به جا آوردن حجّ واجب براى دو نفر يا بيشتر جايز نيست ولى به جا آوردن عمره‏مفرده يا طواف استحبابى‏بلكه حجّ استحبابى به نيابت چند نفر مانعى ندارد.
مظاهری: مسأله  1573- اگر كسى در عمره مفرده يا حجّ مستحبّى براى خود محرم شود گرچه نمى‏تواند ديگرى را در احرام خود شريك كند يا از نيّت خود عدول كند ولى اعمال ديگر نظير طواف را مى‏تواند براى خود و به نيابت از ديگرى به جا آورد، همچنين مى‏تواند بعد از اتمام، ثواب آن عمره يا حجّ را گرچه واجب باشد به ديگرى چه زنده و چه مرده هديه كند.
مظاهری: مسأله  1574- كسى كه نايب بوده و عمره تمتع را انجام داده و بعد ناچار شده است كه به وطن برگردد مى‏تواند بقيه اعمال را به ديگرى واگذار نمايد ولى استحقاق اجرتى را كه گرفته است ندارد گرچه منوب عنه برى الذّمّه مى‏شود، و بايد با كسى كه او را اجير كرده است تصالح كنند، ولى اگر بعد از وقوف به عرفات ناچار شده است كه به وطن بازگردد مى‏تواند در بقيه اعمال نايب بگيرد و علاوه بر اينكه منوب عنه برى الذّمّه مى‏شود استحقاق كليه اجرت را هم دارد.
مظاهری: مسأله  1575- هرگاه شخصى را براى عمره مفرده يا حجّ واجب يا مستحب اجير كنند و اجير، عمره يا حجّ خود را به جماع فاسد كند گرچه واجب است حجّ يا عمره را به آخر برساند و كفّاره نيز بايد بدهد ولى اين حجّ يا عمره براى منوب عنه كفايت نمى‏كند و نايب استحقاق اجرت ندارد، مگر اينكه كسى كه او را اجير كرده است راضى شود كه در سالهاى بعد آن حجّ يا عمره را به جا آورد.
مظاهری: مسأله  1576- كسى كه حجّ واجب بر عهده‏اش مى‏باشد وقت مرگ واجب است وصيّت به آن كند و ورثه بايد حجّ او را از اصل تركه ادا كنند گرچه وصيّت به حجّ نكرده باشد، ولى اگر ميّت‏وصيّت به ثلث‏كرده باشد ورثه مى‏توانند حجّ را از ثلث ادا كند.
مظاهری: مسأله  1577- كسى كه بميرد و حجّ واجب و واجبات مالى ديگر نظير خمس و زكات بر ذِمّه او باشد و تركه او كفايت از همه آنها نكند، اداى حجّ بر آنها مقدم است مگر اينكه خمس يا زكات در اصل مال باشد كه در اين صورت اداى خمس و زكات مقدم است همچنانكه بر قرض نيز مقدم است.
مظاهری: مسأله  1578- كسى كه فوت كرده و حجّ واجب بر ذِمّه او بوده است ورثه پيش از اداى حجّ نمى‏توانند در اموال ميّت تصرّف كنند و همچنين است هر واجب مالى نظير خمس و زكات و قرض، ولى اگر وصى ميّت يا قيّم او واجب مالى را از اصل مال بيرون كند ورثه مى‏توانند در اموال ميّت تصرّف كنند.
مظاهری: مسأله  1579- كسى كه فوت كرده و حجّ واجب بر ذِمّه اوست و مال او به مقدار هزينه حجّ نيست بر ورثه واجب نيست كه حجّ او را ادا كنند، گرچه سزاوار است ميّت را برى الذمّه كنند.
مظاهری: مسأله  1580- بر ورثه واجب نيست از بلد، نايب بگيرند و از ميقات، كفايت مى‏كند حتّى اگر عقيده ميّت اجتهاداً يا تقليداً حجّ بلدى باشد، اگرچه سزاوار است از وطن نايب گرفته شود ولى اجرت بيشتر از ميقات از وارث صغير برداشته نمى‏شود ولى اگر ميّت وصيّت به حجّ بلدى نموده باشد واجب است از بلد نايب گرفته شود و مازاد بر اجرت حجّ ميقاتى از ثلث برداشته مى‏شود.
مظاهری: مسأله  1581- كسى كه بميرد و حجّ واجب بر ذِمّه او باشد بر ورثه واجب است در همان سال نايب بگيرند، گرچه بيشتر از مقدار معمول باشد و گرچه در بين ورثه، صغير نيز باشد.
مظاهری: مسأله  1582- اگر كسى حجّ واجب ميّت را تبرّعاً به جا آورد بر ورثه واجب نيست براى او نايب بگيرند و مقدار هزينه حجّ به ورثه مى‏رسد.
مظاهری: مسأله  1583- هرگاه ميّت وصيّت به حجّ بلدى كرده باشد ولى وارث كسى را از ميقات اجير نمايد، گرچه گناه كرده است ولى ميّت برى الذمّه مى‏شود.
مظاهری: مسأله  1584- اگر ميّتى كه حجّ واجب بر ذِمّه اوست، نزد شخصى مالى داشته باشد و او بداند كه ورثه حجّ ميّت را به جا نمى‏آورند او بايد به واسطه آن مال، حجّ ميّت را به جا آورد و فرقى نيست بين آنكه نايب بگيرد يا خودش حجّ را به جا آورد.
مظاهری: مسأله  1585- اگر ميّت براى حجّ واجب اجرت تعيين كرده باشد نظير اينكه بگويد مغازه‏ام را صرف حجّ واجب كنيد، ورثه بايد حجّ او را ادا كنند و در صورت كمبود هزينه از اصل مال بردارند و در صورت زياد بودن از حجّ متعارف، زيادى به ورثه مى‏رسد و اگر وراث بدانند در آن مال خمس و زكات هست بايد اوّل خمس و زكات آن را بپردازند و بقيه را صرف حجّ كنند.
مظاهری: مسأله  1586- اگر ميّت شخص بخصوصى را براى به جا آوردن حجّ تعيين كرده است، عمل به وصيّت لازم است، ولى اگر آن شخص قبول نكرد يا بيشتر از مقدار متعارف اجرت خواست ورثه مى‏توانند ديگرى را اجير كنند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -