انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسائل متفرقه طهارت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال94 - شخصى براى سكونت خود خانه‌اى مىسازد. يكى از عمله‌ها بدون اجازه صاحب خانه از داخل حمامى كه در خانه است طشتى بر مىدارد و آن طشت را در گل كارى و گچكارى به كار مىبرد و زن صاحبخانه كه كارهاى خانه با او است اظهار مىكند طشتى كه اين عمله از حمام برداشته يقينا نجس بوده و از اين جهت تمامى اين عمارت و ساختمان با گل نجس ساخته شده و بايد از آن اجتناب كرد حتى گاهى كه مقدارى خاك از زمين يا سقف و يا ديوار اطاقها مىريزد همه آنها را نجس مىداند و در نتيجه زندگى براى او مشكل شده است و نا گفته نماند كه عمله‌اى كه طشت را از داخل حمام برداشته معلوم نيست بالغ بوده يا غير بالغ و طشت را آب كشيده يا نه حكم مسأله را از نظر طهارت و نجاست بيان فرمائيد.

جواب:  در مورد سؤال، هر جائى از خانه كه با گل و گچ ساخته شده در آن طشت، تعمير گرديده نجس است، لكن اگر زن مذكور مبتلى به وسواس باشد قول او حجت نيست و در اين صورت هر جائى از خانه كه علم به نجاست آن حاصل شود لازم الاجتناب و مواضع مشكوكه محكوم به طهارت است و بر فرض نجس بودن هم، چنانچه با شلنگ متصل به كر، مواضع نجس را تطهير كنند ظاهر آن پاك مىشود.

سؤال95 - اگر شك كند كه آيا بول يا غائط از مخرج تجاوز كرده يا نه آيا مىتوان بنا را بر عدم تجاوز گذارد يا خير؟

جواب:  با اين اصل، عدم تعدى، ثابت نمىشود، و در صورتى كه بداند به محلى رسيده و شك كند كه آيا تعدى فاحش شده يا نه محكوم به طهارت است.

سؤال96 - كسى كه عادت او شستن مخرج بول و غائط و استبراء است، اگر زياد شك مىكند كه آيا مخرج بول و غائط را شسته يا استبراء كرده چه كند؟.

جواب:  اگر وسواسى است، به احتمال شستن و استبراء، با فرض اعتياد، اكتفا كند و اما اگر متعارف است محكوم به نشستن و عدم استبراء است.

سؤال97 - بيخ ناخن و روى لبها گاهى ريشه مىرويد و پوست اضافى ديده مىشود آيا اگر خودمان آن را بكنيم و احساس درد نشود و محل آن خون نيايد نجس است يا نه و اگر احساس درد بكنيم ولى خون نيايد حكم آن چيست؟.

جواب:  در صورت دوم كه احساس درد مىشود احتياط، اجتناب است.

سؤال98 - كسى كه دندانش را پر مىكند هنگامى كه دهانش خونى مىشود لازم است داخل دهان را نيز آب بكشد يا نه؟.

جواب:  احتياطا دهن را آب بكشد.

سؤال99 - انفحه حيوان مرده و همچنين پستان و شير موجود در آن در صورتى كه حيوان، مرده باشد چه صورت دارد و اگر در مسأله، خلافى هم باشد اشاره فرمائيد.

جواب:  در صورتى كه انفحه از ميته باشد ظاهر آن را آب بكشند و شير موجود در پستان، طاهر است و تماس داشتن آن با پستان، موجب نجس شدن آن نمىشود و فعلا خلافى در مسأله به نظر نمىرسد. بلى در لبن غير مأكول اللحم خلاف است و در مأكول اللحم هم احوط، اجتناب است.

سؤال100 - در بعضى جاها چاه آشپزخانه با چاه مستراح يكى است و مقدارى از غذا ممكن است ميان مستراح بريزد اين كار چه حكمى دارد؟

جواب:  اقوى ترك اين كار است و چاه آشپزخانه را جدا حفر كنند و به نعمت خداوندى احترام بگذارند.

سؤال101 - به علت كمى آب شهر و اين كه متناوبا قسمتهائى از آب محلات را قطع كرده و پس از چند ساعت شيرها را باز مىكنند اگر شك شد كه آب جارى از شير ساختمان متصل به ماده است و يا مقدارى از هوا اين اتصال را قطع كرده آب مزبور چه حكمى دارد؟

جواب:  در صورت علم به اتصال منبع با آب لوله اگر شك كنيد كه اتصال باقى است يا قطع شده ترتيب دادن احكام بقاء اتصال مانع ندارد و اتصال محكوم به بقاء است.

سؤال102 - موقع دوشيدن شير، روى آن، كف جمع مىشود. اگر قطعه خونى خشك روى آن كف افتاد شير نجس مىشود يا نه؟

جواب:  اگر آن خون و كف اطراف آن را كه با خون تماس پيدا كرده، طورى بردارند كه با شير ملاقات نكند و هنوز در زير كف نجس، باز كف، موجود باشد طهارت شير، بعيد نيست.

سؤال103 - كود شيميائى كه يك نوع آن سياه است و نوع ديگر سفيد، پاك است يا نجس؟

جواب:  اگر آن را از عين نجاست تهيه مىكنند نجس است و اگر نوعى از آن از عين نجاست و نوع ديگر، چيز ديگر است و مميز مىباشد، آن نوعى كه از نجاست نيست پاك است بلى اگر عين نجاست، استحاله شود مثل آن كه عذره، خاك شود پاك است.

سؤال104 - گوشت و تخم مرغ نجاستخوار، نجس است يا خير؟.

جواب:  نجس نيست ولى حرام است.

سؤال105 - كسى در بعضى از موارد، شك در طهارت و نجاست چيزى دارد كه اگر قدرى تجسس و كنجكاوى كند يقين به نجاست آن پيدا مىكند حال آيا وظيفه دارد كه كنجكاوى كند يا آن كه محكوم به طهارت است؟ سؤال ديگر آن كه اگر چيزى بر حسب واقع، نجس باشد و انسان چون علم به نجاست آن ندارد معامله طهارت با آن مىكند آيا در عبادت از نظر ثواب، نقصانى حاصل مىشود يا نه و آيا غذائى كه نجس است اگر انسان علم به نجاست آن نداشته باشد و بخورد اثر وضعى در روح و اخلاق او دارد يا نه؟.

جواب:  1 - با شك در نجاست و طهارت، محكوم به طهارت است و تفحص لازم نيست. 2 - احكام نجاست مختلف است پس اگر با بدن يا لباس نجس ندانسته نماز بخواند نماز صحيح است و ثواب آن كم نمىشود و اگر با آب نجس وضو بگيرد، وضو باطل و نماز با آن وضو نيز باطل است و در آثار وضعى، بعيد نيست، نجس، اثر خود را داشته باشد.

سؤال106 - در مسأله 74 از توضيح المسائل فرموده‌ايد: آبى كه گاهى بعد از ملاعبه و بازى كردن از انسان خارج مىشود و به آن مذى مىگويند پاك است در صورتى كه قبل از بيرون آمدن اين آب، شخص با شهوت بوده باشد. چه صورت دارد؟.

جواب:  در فرض سؤال اگر بداند كه مذى خارج شده و محل هم پاك بوده مجرد شهوت قبل از خروج، منافات با پاكى آن ندارد.

سؤال107 - اگر ميته حيوانى خارج از آب باشد و آب بوسيله مجاورت با ميته، متعفن شود آيا اين آب، نجس مىشود يا نه؟

جواب:  با فرض اين كه ميته با آب ملاقات نداشته و در مجاورت آن، آب، بو گرفته پاك است.

سؤال108 - اگر از گل متنجس، گلاب بگيرند گلاب آن پاك است يا نه؟.

جواب:  احوط بلكه اقوى لزوم اجتناب از آن است.

سؤال109 - معاشرت با افرادى كه مشروب مىخورند و ربا مىگيرند و به فرائض دينيه نيز پشت پا مىزنند و بى اعتنائى مىكنند چگونه است و بطور كلى ترك معاشرت با ايشان چه صورت دارد؟.

جواب:  در صورتى كه منكر ضرورى اسلام نباشند مسلمان و پاك هستند لكن ترك معاشرت با تارك الصلاة و شارب الخمر بهتر است مگر آن كه بتواند با معاشرت، ايشان را هدايت نمايد و امر به معروف و نهى از منكر كند.

سؤال110 - با شايع بودن اين كه مىگويند اهل تسنن عدل و امامت و يا عصمت آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين را قبول ندارند آيا پا كند يا نجس و جزء كفار محسوبند يا نه؟.

جواب:  مسلمان هستند و پاك مگر نواصب و خوارج و اشخاصى كه بغض اهل بيت عصمت را داشته باشند.

سؤال111 - اينجانب سرباز وظيفه،... از همدان، در پادگان همدان چند نفر سنى هستند كه با ما هم غذايند و با ما حمام مىآيند در صورت اشكال، فدوى را راهنمائى فرمائيد.

جواب:  معاشرت با آنان اشكال ندارد آنها هم مسلمان و برادران دينى ما هستند. هم غذا باشيد و با يكديگر مودت داشته باشيد. اميد است به بركت شما آنها هم مستبصر شوند. خداوند بر توفيق شما بيافزايد.

سؤال112 - مقدارى پشم، شسته شده و در محلى براى خشك شدن ريخته‌اند در موقع جمع آورى، متوجه شدند كه چندين سگ ميان پشم‌ها هستند و از موى آنها در تمام پشم ريخته شده در اين صورت مىتوانند اين پشم را به مصارفى كه طهارت شرط آن است برسانند يا نه؟.

جواب:  موى سگ نجس و نيز نماز در آن باطل است و اگر علم دارند كه موى سگ مخلوط آن پشم است نمىشود آن را به مصارفى كه طهارت شرط آن است برسانند لكن در مصارفى كه شرط آن طهارت نيست مثل آن كه جوف لحاف يا متكى بگذارند و با رطوبت ملاقات نكند، جواز آن بعيد نيست.

سؤال113 - حمامى است كه چندين دوش دارد و بدن بسيارى از كسانى كه زير دوش‌ها مىروند آلوده به نجاست است و آب كه از حمام بيرون مىآيد بوى بد مىدهد اكنون آيا اين آب پاك است يا نجس و بايد اجتناب كرد؟.

جواب:  در فرض سؤال آبى كه از حمام خارج مىشود اگر متصل به منبع نباشد به مجرد ملاقات با نجس، نجس مىشود و اگر متصل به منبع باشد در صورتى نجس مىشود كه به ملاقات نجاست بوى نجاست گرفته باشد و در غير اين صورت، محكوم به طهارت است.

سؤال114 - موش، در خم ماهى افتاده و مرده است، آيا ماهى، قابل تطهير و خوردن است يا نه؟.

جواب:  قابل تطهير است و بعد از تطهير، خوردن آن جائز است.

سؤال115 - مقدارى گندم با فضله موش، مخلوط و آرد شده راهى براى تطهير آرد مزبور هست يا نه؟.

جواب:  راهى براى تطهير آن به نظر نمىرسد.

سؤال116 - بعضى از خرگوشها را مىگويند (بز پا) يعنى سم دار، و گفته مىشود كه حلال هستند. آيا اين مطلب، صحيح است و يا مطلق خرگوشها حرام گوشت مىباشند و بر فرض حرام گوشت بودن، آيا نجس هم هستند يا نه؟.

جواب:  خرگوش مطلقا حرام است و فرق بين اقسام آن نيست ولى پاك است.

سؤال117 - يك دانه گندم متنجس، در ميان يك خروار گندم افتاده اين هم داخل شبهه محصوره است كه اجتناب لازم است يا داخل در شبهه غير محصوره كه اجتناب از آن لازم نيست؟.

جواب:  بلى داخل در شبهه محصوره است و اجتناب از آن لازم مىباشد

سؤال118 - شخصى مثلا دو ظرف نجس دارد يكى را طاهر كرد و بعد از تطهير، مشتبه شد كه كداميك را طاهر كرده. هر گاه يكى را با رطوبت ملاقات كرد ملاقى نجس مىشود يا نه؟

جواب:  در فرض مزبور، اجتناب از ملاقى، لازم است.

سؤال119 - شخصى ضربه به ناخنش وارد آمده و در زير ناخن خون بسته.بعد از چند روز ديگر، زير ناخن سوراخ شده و آب به زير ناخن مىرود و برمىگردد.آيا آبى كه برمىگردد طاهر است يا نه؟.

جواب:  اگر آب قليل، در زير ناخن با خون ملاقات كرده و برگشته، آن آب، متنجس است


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -