انهار
انهار
مطالب خواندنی

تطهير با آب قليل يا كر و جارى

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال1 - قناد مقدار زيادى شكر از چند گونى ميان پاتيل بزرگ جهت ساختن قند مىريزد بعد لوله آب را روى شكرها باز مىكند و با وسائلى كه دارد مشغول به هم زدن آب و شكر مىشود يك وقت متوجه مىگردد كه موش مرده‌اى در آن است اينك اين آب وشكر قابل علاج و پاك شدن است يا نه و اگر به هيچ وجه علاجى ندارد اين شربت شكر را ممكن است براى زنبورهاى عسل گذاشت و بخورد آنها داد يا نه و اگر به نظر حضرت عالى اشكالى ندارد كه زنبورها شربت شكر را بخورند و از طرفى عسلى هم كه از اين شربت به عمل مىآيد از طريق مسأله انتقال، پاك باشد لكن وقتى زنبورها مىآيند و روى اين آب و شكر مىنشينند و از آن مىخورند و در حالى كه دست و پا و بدن آنها آلوده شده ميان كندو مىروند و در ميان عسل ها و مومها گردش مىكنند آيا آن دستگاه ميان كندو نجس مىشود يا نه؟

جواب:  در فرض مسأله، اگر شربت را در آب كر بريزند به نحوى كه از اضافه، خارج بشود و آب مطلق باشد پاك مىشود و به كار بردن آن آب در قنادى، اشكال ندارد و شربت نجس را به زنبور بدهند نيز مانع ندارد لكن اگر از شربت به پاى زنبور باشد و با عسل ملاقات كند عسل، نجس مىشود و اگر شك در ملاقات با نجس باشد عسل، محكوم به طهارت است.

سؤال2 - ظرفى از شيره يا سكنجبين نجس شده اگر آن را به لوله آب متصل نمايند پاك مىشود يا نه؟

جواب:  سكنجبين نجس و شيره نجس قابل تطهير نيست بلى اگر آن را در آب كر بريزند يا به آب لوله متصل كنند و در آب كر يا لوله مستهلك شود مصرف كردن آن آب، اشكال ندارد.

سؤال3 - اگر دور حوض تماما نجس باشد، آيا با كف دست مقدارى آب به آن بريزند پاك مىشود يا نه، در صورتى كه اطراف آن محلى كه آب مىريزند رطوبت مسريه دارد و متصل به آن محلى كه شسته‌اند مىباشد؟

جواب:  اگر آب از موضع متصل بنجس جريان پيدا كند و به مواضع تطهير شده برسد اشكال دارد و ملاقات، موجب تنجيس است نه اتصال.

سؤال4 - گوشتهاى تازه كه به گوشتهاى يخ زده (بر فرض نجس بودن آنها) ماليده مىشود آيا مىتوان ظاهر آن را با آب سرد آب كشيد و سپس مصرف نمود يا بايد اول در آب گرم و سپس در آب سرد ظاهرش را آب كشيد؟.

جواب:  بلى گوشت تذكيه شده اگر نجس شود با آب سرد قابل تطهير است.

سؤال5 - از منبع آبى كه در طبقه تحتانى منزل واقع است بوسيله تلمبه دستى كه بر روى منبع مذكور است آب را براى احتياج به طبقه بالا مىفرستند و ساختمان تلمبه‌هاى دستى عموما طورى است كه موقع فرستادن آب به بالا آب را بطور قطع و وصل به بالا مىفرستد اكنون منبع طبقه پائين كه از كر كمتر است نجس شده و با عدم توجه، همين آب نجس را بوسيله اين تلمبه به مخزن بالا فرستاده‌ايم حال اين تلمبه و مخزن كوچك كه يك شير براى خارج شدن آب بيشتر ندارد نجس شده اگر منبع پائين را كر گيرى كنيم و بعد تلمبه را به كار بيندازيم تلمبه و مخزن بالا پاك مىشود يا نه و اگر با اين ترتيب، پاك نشود تكليف چيست و چگونه تلمبه و مخزن بالا را تطهير كنيم؟.

جواب:  در فرض مسأله كه آب بطور قطع و وصل بالا مىرود مخزن بالا با اتصال به منبع زير پاك نمىشود و ممكن است مخزن بالا و تلمبه را با آب قليل تطهير نمود به اين نحو كه آب به اطراف آن بريزند و غساله را هر چه ممكن است بوسيله شير خارج كنند و باقى را بوسيله ظرف و يا پارچه بگيرند تا سه مرتبه كه پاك مىشود و تلمبه را كه از زير متصل نمايند تا سه مرتبه بعد از اتصال، حركت دهند كه غساله جدا شود پاك مىشود.

سؤال6 - يك ظرف مثلا 12 كيلو آب مىگيرد و يك شير آب هم در بالاى آن قرار دارد و از آن شير، آب وارد ظرف مىشود اگر سر ظرف آب لبريز نباشد و لباس در آن بزنيم چه صورت دارد؟.

جواب:  اگر شير متصل به كر باشد در حال اتصال هر چه در آن ظرف بزنند پاك مىشود و آب هم نجس نمىشود.

سؤال7 - باريكى آب شير كه به كلفتى يك قيطان باشد صدق اتصال به منبع مىكند يا نه؟

جواب:  صدق اتصال بعيد نيست.

سؤال8 - در تطهير نجاسات، تقطير مداوم كافى است و عرفا تطهير، صدق مىكند يا نه؟

جواب:  اگر مثل دوش باشد اشكالى ندارد.

سؤال9 - حمامى كه داراى دوش است آب آن حكم آب جارى دارد يا حكم آب قليل؟.

جواب:  آب دوش كه متصل به منبع كر باشد تا مقدارى كه با اتصال، خارج مىشود در حكم آب جارى است و اگر بواسطه فاصله زياد، اتصال قطع شود و مبدل به قطرات شود حكم آب قليل دارد.

سؤال10 - زمين سختى كه منفذى ندارد اگر نجس شد و امكان گود كردن نيست يا هست و عملى نشد آيا مىشود با آب قليل تطهير كرد و آب آن را بيرون ريخت مانند ظرفهاى بزرگى كه در زمين ثابت باشد؟.

جواب:  بلى غساله را با ظرف يا پارچه از زمين نجس ازاله كنند زمين پاك مىشود.

سؤال11 - در تطهير اشياء متنجس مىفرمائيد با آب قليل دو مرتبه بشويند، آيا غسله مزيله هم يكى از اين دو غسله است يا بعد از غسله مزيله بايد دو مرتبه شست؟.

جواب:  مىتوانيد غسله مزيله را جزء عدد، محسوب داريد ولى احوط ترك است.

سؤال12 - ماشينهاى لباسشوئى برقى كه لباس را خشك مىكند و تحويل مىدهد با توجه به قطع و وصل شدن آب آيا لباس را پاك مىكند يا نه؟

جواب:  ماشينها مختلف مىباشند. بطور كلى اگر لباس نجس را در ظرفى بگذارند و آب پاك، هر چند قليل باشد بقدرى بر آن بريزند كه تمام آن لباس را فرا بگيرد و بعد آن را در آورند و فشار بدهند يا بوسيله‌اى فشار داده شود و اگر به بول، نجس شده پس از خالى كردن آب غساله ظرف، بار ديگر اين عمل تكرار شود پاك مىشود به شرط اين كه نجس ديگر به آن نرسد يا به محل ديگر كه نجس شده نخورد بنابر اين، تطهير با ماشينها هم به اين نحو خصوصا كه آب كر يا جارى است اگر انجام شود و با نقاط ديگر ماشين اگر نجس شده باشد تماس پيدا نكند ممكن است و به هر حال، چون شبهه در موضوع است ميزان، علم خود شخص است.

سؤال13 - در تطهير مسجدى پس از آن كه عين نجاست را بر داشتند يا بول خشك شد و شلنگ آب متصل به كر به آن وصل كردند آيا لزومى دارد غساله آن خارج شود يا اگر همانجا مانده و خشك بشود مانع ندارد؟

جواب:  در فرض مسأله، به مجرد وصول آب جارى بوسيله شلنگ يا آب كر به تمام محل نجس، خود محل و غساله‌اش پاك مىشود.

سؤال14 - در بول رضيع تطهير با يك غسله كافى است، آيا شير مصنوعى و يا شير گاو هم چندى كه شير خوار صدق مىكند، همين حكم را دارد، و يا غذا خور محسوب مىشود؟

جواب:  فرقى نيست. تا وقتى كه غذا خور نشده از هر شيرى بخورد بول او با يك مرتبه آب تطهير مىشود.

سؤال15 - در يكى از مساجد مسأله‌اى گفته شد مبنى بر اين كه بعضى از علماء قائل به اتصالند به اين معنى كه اگر مثلا دست انسانى از سر انگشتان تا بازو نجس شود و براى خوردن غذا دستش را از سر انگشتان تا مچ در آب كر و يا جارى فرو برد طاهر نمىشود زيرا اتصال به بالاى دست دارد و يا قاچ خربزه اگر گوشه‌اش نجس شود گوشه ديگرش هم چون اتصال دارد نجس است نظر مبارك را در اين موضوع مرقوم فرمائيد.

جواب:  اين نحو اتصال مانع از تطهير مقدارى از دست يا بدن كه در آب فرو برده نيست و در فرض اخير مقدارى از خربزه نجس است كه عين نجس و يا متنجس با آن ملاقات كرده باشد بلى اگر طورى باشد كه آب خربزه از محلى كه نجس شده به محل ديگر جارى شود آن مقدار هم نجس مىشود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -