انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام طلاق

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 679: در خواندن صيغه طلاق در حضور شهود عدلين آيا عدالت واقعى شرط است يا به ظاهر كه عادل است و فسق ظاهرى انجام نمى‏دهد كفايت مى‏كند و تحقيق لازم نيست؟ حتماً اگر نفس عدالت شرط باشد كار بسيار مشكل مى‏شود كه صيغه طلاق را خوانده عنايت فرماييد جواب را مرقوم فرماييد.

جواب: در طلاق عدالت واقعى در حين طلاق شرط است و راه پى بردن به آن مختف است يا بينه است يا شياع موجب حصول اطمينان و يا معاشرت و بالاخره به هر وسيله كه اطمينان حاصل شود كافى است و طلاق صحيح است هرچند كه بعداً معلوم شود كه عادل نبوده است واقعاً.

سؤال ‏680: شخصى زن خود را كه حامله بوده در حال عادت زنانگى و در حال نفاس طلاق داده آيا طلاق زن حامله در حال عادت زنانگى و حال نفاس صحيح است يا خير؟

جواب: صحيح است.

سؤال 681: شخصى قبل از نزديكى با زنش در حال عادت زنانگى و در حال نفاس زنش را طلاق داده، آيا اين طلاق صحيح است يا باطل؟

جواب: صحيح است.

سؤال 682: شخصى در مسافرت بوده و در حال غيبت، زنش را در حال عادت زنانگى و در حال نفاس طلاق داده، آيا اين طلاق صحيح است يا باطل؟

جواب: اگر نمى‏توانسته تحقيق كند صحيح است.

سؤال ‏683: اگر مرد بداند كه زنش در عادت زنانگى است و او را طلاق بدهد و بعداً ادعا كند كه زنش را در حال طهر طلاق داده، آيا اين طلاق باطل است يا خير؟

جواب: بايد دليل اقامه كند يا قسم بخورد.

سؤال ‏684: شخصى زن خود را طلاق داده و بعداً مطلع شد كه زن در حال عادت زنانگى و در حال نفاس بوده آيا اين طلاق صحيح است يا خير؟

جواب: اگر قدرت تحقيق داشته باطل است.

سؤال ‏685: در رساله توضيح المسائل حضرتعالى آمده است: «اگر زن حامله را طلاق دهند عده‏اش تا دنيا آمدن يا سقط شدن بچه اوست.» حال اگر زن حامل كه در حال عده است بچه را عمداً سقط كند اگرچه آنچه سقط مى‏كند به صورت علقه يا مضغه باشد حكم وضع حمل را دارد؟ يعنى عده تمام مى‏شود يا حكم ديگرى دارد؟

جواب: بلى سقط جنين اگر چه عمدى باشد موجب تمام شدن عده است و همينطور سقط علقه يا مضغه در صورتى كه حمل بودن آن محقق باشد، لكن سقط عمدى معصيت است و ديه نيز دارد.

سؤال ‏686: چنانچه خانمى طى مفاد مرقومه‏اى كه به خط و امضاى مشار اليهاست و اصالت امضاى او توسط دفترخانه ثابت است اقرا نمايد كه همسرش او را ساهاست، 3 طلاقه نموده آيا شرعاً مى‏تواند پس از فوت همسرش بدون توجه به مفاد اقرارنامه مدعى مجدد استمرار زوجيت شود و آيا اين اقرار صريح دليل شرعى بر وقوع طلاق ما بين مشار اليها و همسرش محسوب نمى‏گردد؟

جواب: در صورتى كه بعد از وقوع سه طلاق - چنانچه اعتراف نموده است - ازدواج با محلل صورت نگرفته است و يا ثابت نشده است ارتباطى مابين او و شوهر اول وجود ندارد.

سؤال ‏687: اگر زنى از شوهرش طلاق گرفته و در حين عدّه طلاق رجعى، شوهر فوت كرد ولى زن نمى‏دانست و بخيا اين كه بعد از عده طلاق شوهر فوت نموده با مرد ديگرى ازدواج كرد، فعلاً تكليف زن نسبت به عده وفات چيست؟ و نسبت به شوهر دوم چه حالى دارد؟

جواب: در صورتى كه بعد از انقضاء عده رجعى طلاق شوهر كرده و بعد از آن علم پيدا كرده است كه شوهر اول در اثناى عده طلاق فوت كرده است عده وفت بر او لازم نيست و عقد شوهر دوم نيز صحيح است و در غير اين صورت پس از اطلاع از درگذشت شوهر چهار ماه و ده روز عده وفات براى شوهر اول نگهدار و از آن پس با شوهر دوم تجديد عقد كند.

سؤال 688: اگر در ضمن عقد، زوجه شرط كرده باشد كه در صورت تحقق پاره‏اى امور مثل اعتياد شوهرش، زندانى شدن، عدم پرداخت نفقه و غيره، وى وكيل بلا عزل باشد تا خود را مطلقه نمايد، در صورت تحقق هر يك از اين امور، آيا زن بدون مراجعه به حاكم مى‏تواند وكالتاً از طرف زوج، صيغه طلاق را جارى سازد.

جواب: بلى در فرض مذكور مى‏تواند و اگر در حكومت اسلامى در دادگاه خانواده ضابطه‏اى براى اين موضوع وجود دارد مراجعه بفرماييد.

سؤال ‏689: مردى زنى را دو مرتبه طلاق داده و بعد از طلاق دوم، مطلقه بعد از پايان عده با مردى ديگرى به عقد انقطاعى پنج ماهه شوهر كرده و بعد از پايان مدت مجدداً با شوهر اول كه 2 بار طلاق داده بود به عقد دائمى ازدواج نموده بازهم شكرآبى در ميان افتاده آن مرد زوجه‏اش را طلاق داده آيا نياز به محلل دارد يا خير؟

جواب: عقد انقطاعى واقع در بين تأثير ندارد و پس از طلاق سوم نياز به محلل دارد.

سؤال ‏690: آيا شخصى كه زن بوده و ازدواج كرده و بعد تغيير جنسيّت داده، و مرد شده و با زن ديگرى ازدواج كرده حق طلاق دادن زنش را دارد؟

جواب: اگر مرد شده است حق دارد.

سؤال 691: به فرض اينكه پدر و مادرى جوان در يك حادثه رانندگى هر دو نفر با هم فوت كرده و از بين رفته باشند و از مرحومين، طفلى دختر، سه سال و نيمه باقى مانده باشد همچنين پدر بزرگ‏ها و مادر بزرگ‏هاى پدرى و مادرى طفل در قيد حيات باشند و به فرض اينكه:

الف - مادر طفل مذكور معلم شاغل در مدارس خارجش هر بوده و طفل خود را از بدو تولد و در غيبت خود تحت مراقبت مادر خود (جده مادرى طفل) قرار مى‏داد و اين طفل اكثر عمر خود را تا زمان مرگ پدر و مادرش در خانه جد مادرى و در دامان جده مادرى نشو و نمو نموده و به جده مادرى و اقرباى مادرى خود مأنوس است و وابستگى شديدى دارد.

ب - اين طفل بطور مشهود و مستند نسبت به جد و جده و اقرباى پدرى خود مأنوس نبوده و گرايشى ندارد و از رفتن به خانه جد پدرى خود بسيار ناراضى مى‏باشد و از رفتن امتناع دارد.

ج - جد پدرى طفل بدون توجه به غبطه و مصلحت طفل و بدون توجه به ضررهاى روحى و جسمى كه هر لحظه نسبت به طفل پيش بينى مى‏شود صرفاً به عنوان ولى قهرى او را به زيستن در خانه خود مجبور مى‏نمايد و حق ملاقات با طفل را از جد و جده مادرى و اقرباى مادرى طفل سلب مى‏نمايد.

لذا با عنايت به فرضيات موارد مذكور، استدعا دارد بيان فرماييد:

آيا عمل جد پدرى مذكور در بند (ج) بر پايه شرع مقدس است؟ و اقرباى مادرى هيچگونه حق و مسئوليتى در قبال طفل ندارند؟

جواب: ولى شرعى طفل در فرض مزبور جد پدرى او مى‏باشد و لازم است ولى بر اساس غبطه و مصلحت عمل كرده و مقدماتى فراهم كند كه جنبه‏هاى عاطفى و تربيتى طفل تأمين شود.

سؤال ‏692: آيا دادگاه اسلامى (قاضى) مى‏تواند پس از بررسيهاى لازم و تشخيص نهائى به استناد به مصلحت و غبطه طفل و عاريت حال طفل كه ميت به جد و جده پدرى ندارد حق حضانت او را به طور موقت يا دائم از ولى قهرى گرفته و به ديگرى (مثلاً جد و جده مادرى) واگذار نمايد؟

جواب: به شرطى كه ذكر گرديد موقتاً مى‏تواند.

سؤال ‏693: چنانچه حضانت طفل به جد پدرى و يا جد مادرى محول گردد حق ملاقات با طفل شرعا براى ديگرى وجود دارد يا خير؟ و در صورت وجود آن امتناع هر يك از آنان به دادن ملاقات قطع رحم محسوب مى‏شود يا خير؟

جواب: حق ملاقات به مقدارى كه جنبه عاطفى طفل تأمين شود و امتناع از آن موجب بوجود آمدن عقده روانى شود لازم است.

سؤال ‏694: طفلى كه پدر و مادرش فوت كرده باشند كدام دسته و طبقه از اقرباى پدرى و مادرى او شرعاً حق ملاقات با طفل را دارند و به چه ترتيب؟ آيا خاله - دائى - عمه و عمو و بچه هايشان و يا كدام از آنان نسبت به ملاقات با طفل ذيحقند؟

جواب: ميزان همان است كه مذكور گرديد تأمين جنبه عاطفى طفل ميزان است و نبايد طورى باشد كه عرفا قطع رحم صدق بكند.

سؤال ‏695: چنانچه هر يك از اقرباى پدرى يا مادرى طفل كه حق ملاقات با طفل را شرعا داشته باشند و براى بردن طفل از خانه ديگرى به خانه خود با عدم رضايت و گريه زارى طفل مواجه بشوند و طفل مايل به رفتن با آنان نباشد تكليف شرعى چيست؟

جواب: جواب معلوم گرديد، رعايت جنبه عاطفى طفل مقدم است.

سؤال ‏696: زنى از شوهرش طلاق رجعى گرفته بعد از تمام شده عده شوهر كرده ولى در خانه شوهر دوم يقين حاصل كرد كه شوهر اولش در اثناء طلاق كه هنوز عده تمام نشده بود فوت كرده حال تكليف اين زن در خانه شوهر دوم چيست؟

جواب: پس از اطلاع از درگذشت شوهر چهار ماه و ده روز عده وفات براى شوهر اول نگه دارد و از آن پس با شوهر دوم تجديد عقد كند.

ج2:

سؤال  683 - با در نظر گرفتن اين كه در شرع مقدّس اسلام اختيار طلاق در دست مرد است و نمى‏توان با اجبار و اكراه، او را به طلاق دادن زنش وادار كرد، اگر مردى را بدون علل شرعى به طلاق دادن زنش مجبور كنند، آيا آن زن مى‏تواند با مرد ديگرى ازدواج كند؟ اگر ازدواج كرد، فرزندان آن زن از مرد دوم چه حكم شرعى دارند؟

جواب: طلاقى كه از روى اكراه و اجبار واقع شود صحيح نيست.

سؤال  684 - معمولاً زوجه هنگام طلاق، مخصوصاً طلاقهاى پيشنهادى از سوى زوج، اجرت خدمات خود در زمان زندگى مشترك را مطالبه مى‏كند، مستدعى است بفرماييد:

الف: در زندگى مشترك، آيا اصل در ارائه خدمات تبرعى و مجانى بودن است يا اصل عدم تبرع؟

ب: در صورتى كه زن به اميد زندگى مشترك دايمى در منزل شوهر خانه دارى كند و بعداً بر خلاف انتظار وى طلاق روى دهد، آيا اين اميد به آينده راهى براى استحقاق زوجه نسبت به اجرت مى‏باشد؟

جواب: اگر زن به دستور شوهر كاركرده و قصد تبرّع نداشته باشد حق اجرة المثل را دارد مگر اينكه بيّنه‏اى اقامه شود كه مجّاناً كار كرده است.

سؤال  685 - اگر شخصى از روى عصبانيت به شخصى وكالت دهد تا همسرش را طلاق بدهد و فوراً پشيمان شود ولى وكيل در همان مدت كوتاه صيغه طلاق را جارى نموده باشد، آيا طلاق صحيح است يا خير؟

جواب: در صورتى كه عصبانيّت در حد سلب اختيار و اراده نباشد، طلاق انجام شده صحيح است ولى با وجود شرائط رجوع، زوج مى‏تواند رجوع نمايد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -