انهار
انهار
مطالب خواندنی

متفرقه طلاق

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – حکم جشن طلاق

سؤال: حکم برگزاری جشن طلاق چیست؟

جواب: با توجه به اینکه طلاق در شرع اسلام کار بسیار ناپسندی است جشن گرفتن برای آن خلاف شرع است.

٢ – زندگی جدا از همسر اگر نتواند عسر و حرج را ثابت کند

سؤال: اگر ادامه زندگی برای زوجه همراه با عسر و حرج باشد اما به هر دلیل نتواند عسر و حرج را در دادگاه ثابت نماید، ایا می تواند جدا از همسرش زندگی کند؟

جواب: مادامی که صیغه طلاق جاری نشده نمی تواند از او جدا شود ولی سعی کند شاهدانی مشکلات او را به دادگاه ارائه دهند.

٣ – تکلیف زنی که شوهرش عمدا به ائمه توهین می کند

سؤال: اگر مردی به ائمه علیهم السلام توهین کند و همسر او یقین دارد که وی عمدا چنین کرده، وظیفه این زن چیست؟

جواب: باید از شوهرش جدا شود و نیازی به طلاق نیست

٤ – مصداق عسر و حرج برای زن در طلاق

سؤال: زنی بدون هیچ عذر شرعی منزل شوهر را ترک کرده و سپس از صحبت کردن با وی امتناع نموده و شوهر مجبور شده که برای انتقال حرف هایش از پیامک یا نامه استفاده کند، اگر در اینصورت برای برخورد با اعمال خودسرانه زن حرف تند یا توهینی در این پیامک ها یا نامه ها گفته شود آیا این امر می تواند ملاک عسر و حرج برای زن باشد؟ و آیا نامه های خصوصی که بین زن و شوهر رد و بدل شده و مخاطب آن فقط خودشان می باشند، می تواند ملاک دادگاه برای صدور حکم طلاق زن قرار گیرد؟

جواب: این مقدار کافی برای اثبات عسر و حرج نیست مگر اینکه مطابق نامه ها عمل گردد و عسر و حرج از اعمال پیدا شود.

٥ – حکم کادوهایی که قبل از طلاق بین زن و شوهر رد و بدل شده

سؤال: مرد و زنى در اثر اختلاف، کارشان به طلاق منتهى شده است. زن در ازاى طلاق، مهریّه اش را بخشیده، و جهیزیّه خود را برده، و صیغه شرعى طلاق جارى شده است. حال دو سؤال پیش آمده، مستدعى است پاسخ فرمایید:

1ـ در طول مدّت 9 سال زندگى مشترک، کادوهایى از خانواده هاى طرفین به این زن و شوهر داده شده است. حال که این دو نفر از هم جدا شده اند، این کادوها، که بعضى توسّط بستگان مرد، و بعضى توسّط اقوام زن داده شده، شرعاً به کدام یک تعلّق دارد؟

2ـ در طول این مدّت این زن و شوهر نیز کادوهایى به اقوام همدیگر داده اند (البتّه پول این کادوها را مرد پرداخت نموده است.) تکلیف این کادوها چیست؟ آیا زن باید این کادوها را از فامیل خود گرفته، و تحویل مرد دهد؟ یا چون این کادوها در آن زمان داده شده، متعلّق به گیرنده آن مى باشد؟

جواب: 1- کادوهایى که زنانه است به زن تعلّق دارد، و آنها که مردانه است به مرد. و اگر به درد هر دو مى خورد چنانچه از خانواده و یاران مرد آورده اند به مرد تعلّق دارد، و اگر از خانواده و یاران زن آورده اند به زن تعلّق دارد.

2- در صورتى که کادوها موجود باشد مرد مى تواند باز پس بگیرد، (به شرط این که با مرد خویشاوند نباشد;) ولى این کار مکروه و ناپسند است.

٦ – استفاده از حق طلاق برای تهدید زن

سؤال: اگر زوج، زوجه را تهدید به استفاده از حقّ طلاق کند، مثلا به زوجه اش بگوید: «یا منزل شخصى ات را ملک من کن، یا تو را طلاق مى دهم.» و زن براى جلوگیرى از طلاق ملک را به نام شوهر بزند، آیا اکراه صدق مى کند؟ حکم این انتقال چیست؟

جواب: آرى عرفاً مصداق اکراه است.

٧ – رد درخواست طلاق بی دلیل زوج توسط محاکم

سؤال: با توجّه به اطلاق مادّه 1133 قانون مدنى که مى گوید: «مرد هر وقت بخواهد، مى تواند همسر خود را طلاق دهد.» بعضى از محاکم همان طور که طلاق بى دلیل زوجه را رد مى کنند، در مورد در خواست زوج نیز همین حکم را صادر مى نمایند. آیا این مطلب با اختیارات مطلق زوج طبق روایت مشهور نبوى «اَلطَّلاقُ بِیَدِ مَنْ اَخَذَ بِالسّاقِ» منافات ندارد؟

جواب: مطابق عنوان اوّلى اختیار طلاق به دست زوج است; هر زمان که بخواهد. ولى با توجّه به عناوین ثانویّه، که برگرفته از شرایط خاصّ اجتماعى امروز است، حاکم شرع مى تواند اجازه طلاق مرد را به مواردى موکول کند که عذر موجّهى داشته باشد.

٨ – مردی که به علت زود انزالی امکان مجامعت ندارد

سؤال: مردی مبتلا به زود انزالی است و عملا امکان مجامعت ندارد، در حالی که منی از وی خارج می‌شود اما نمی‌تواند مقاربت نماید. آیا اگر پس از عقد شرعی حتی یکبار مقاربت نکرده باشد این امر عنن تلقی می‌شود و یا سبب فسخ نکاح می‌باشد؟

جواب: این امر عنن محسوب نمی شود ولی اگر منجر به عسر و حرج شدید زوجه شود حاکم شرع می تواند او را طلاق دهد (این گونه بیماری ها معمولا درمان دارد)

٩ – معلقه گذاشتن زوجه و امتناع از طلاق

سؤال: حکم مردى که به تعهّدات خویش در رابطه با همسرش عمل نمى کند و حاضر به طلاق اونیز نمى باشد چیست؟

جواب: آن مرد باید به تعهدات خود عمل کند و اگر زوجه را معلّقه گذارده و حاضر نیست به وظایف شرعی خود درباره آن زن عمل کند، حاکم شرع او را ملزم به طلاق و در صورتی که طلاق ندهد حاکم شرع می تواند به درخواست زن او را مطلّقه سازد.

١٠ – اجرای طلاق توسط ولی صغیر

سؤال: پدرى دختر نابالغش را به عقد نکاح یک پسر بچه درآورده است، الآن دختر 17 ساله است در حالى که پسر 13 ساله است و از نظر جسمانى خیلى کوچک به نظر مى رسد، دختر پدر را از دست داده و یتیم شده و حاضر نیست با آن بچه ازدواج کند، زیرا نمى تواند منتظر بزرگ شدن او باشد. با توجّه به مطالب فوق از حضرت عالى تفاضا داریم اگر شرع مقدّس اسلام اجازه دهد حکم فرمایید دختر مذکور با برادر بزرگ آن پسر بچه ازدواج کند که خود دختر هم راضى است.

جواب: هرگاه اجراى عقد مذبور از اوّل به مصلحت دختر صغیر نبوده، اصل عقد باطل است و اگر فرضاً مصلحت بوده ولى الآن در انتظار ماندن آن دختر بیش از این موجب عسر و حرج شدید است ولىّ پسر مى تواند صیغه طلاق آن دختر را اجرا کند و بعد با هر کس خواست ازدواج کند.

 

١١ – اجرای طلاق توسط ولی صغیر

سؤال: پدرى دختر نابالغش را به عقد نکاح یک پسر بچه درآورده است، الآن دختر 17 ساله است در حالى که پسر 13 ساله است و از نظر جسمانى خیلى کوچک به نظر مى رسد، دختر پدر را از دست داده و یتیم شده و حاضر نیست با آن بچه ازدواج کند، زیرا نمى تواند منتظر بزرگ شدن او باشد. با توجّه به مطالب فوق از حضرت عالى تفاضا داریم اگر شرع مقدّس اسلام اجازه دهد حکم فرمایید دختر مذکور با برادر بزرگ آن پسر بچه ازدواج کند که خود دختر هم راضى است.

جواب: هرگاه اجراى عقد مذبور از اوّل به مصلحت دختر صغیر نبوده، اصل عقد باطل است و اگر فرضاً مصلحت بوده ولى الآن در انتظار ماندن آن دختر بیش از این موجب عسر و حرج شدید است ولىّ پسر مى تواند صیغه طلاق آن دختر را اجرا کند و بعد با هر کس خواست ازدواج کند.

١٢ – طلاق گرفتن از شخص محکوم به اعدام

سؤال: طلاق زنى که همسرش تریاکى است و مدّتى است که مفقودالاثر شده و محکوم به اعدام است، چگونه است؟

جواب: چنانچه فرار کرده و امید به بازگشت او نیست و زن در عسر و حرج شدید مى باشد و زندگى کردن با چنین مردى براى او مقدور نیست حاکم شرع مى تواند او را طلاق دهد، ولى اگر مى تواند صبر کند و احتمال بازگشت و امکان زندگى با او وجود دارد، حکم او عدم طلاق است.

١٣ – هدایایی که خانواده دختر به او می دهد

سؤال: معمولا خانواده عروس هدایایى براى دخترشان بعد از عقد و عروسى مى برند، پس از جدا شدن این عروس و داماد و یا مرگ عروس این هدایا متعلّق به چه کسى است؟

جواب: اگر قرینه خاصّى در کار نباشد ظاهر این است که مال دختر است و پدر جهت احترام به دخترش و آبرومندى او در نزد شوهر به او بخشیده است.

١٤ – حکم زنی که شوهرش مفقود شده است

سؤال: وظیفه زنى که شوهرش مفقود شده چیست و در این مدّت نفقه او از کجا تأمین مى شود؟

جواب: زنى که شوهرش مفقود شده است چند حالت دارد:

الف)اگر صبر کند تا خبرى آید مانعى ندارد و باید نفقه او را از مال شوهرش داد.

ب) اگر انفاق کننده اى از ولى یا غیر او باشد باید صبر کند، مگر این که عسر و حرج شدید و ضرر مهمّى حاصل شود که حاکم شرع مى تواند او را طلاق دهد.

ج) در غیر این دو صورت، رفع امر به حاکم شرع مى کند و او به مدّت 4 سال از اطراف محلّ فقدان وى تحقیق مى کند، اگر خبرى نشد نخست به ولىّ او پیشنهاد طلاق مى کند و اگر او طلاق نداد خودش طلاق مى دهد سپس عدّه وفات نگه مى دارد (هر چند کفایت عدّه طلاق رجعى نیز قوى است امّا احتیاط مهماامکن ترک نشود) و بعد شوهر مى کند. اگر شوهر اوّل مادام که در عدّه است مراجعه کرد اولى است و اگر بعد از عدّه ـ حتى قبل از ازدواج مجدّد ـ شوهر اوّل بیاید طلاق نافذ است و تنها با رضایت طرفین و عقد جدید امکان بازگشت است.

١٥ – طلاق از شوهر مفقود شده

سؤال: زنى که معلوم نیست همسرش در فلان حادثه کشته یا مفقود شده است و مدّت چهارسال است که خبرى از او نیست، آیا مى تواند با شخص دیگرى ازدواج کند؟

جواب: نمى تواند با مرد دیگرى ازدواج کند، مگر این که یقین به فوت او پیدا کند یا مراجعه به حاکم شرع کرده تا او دستور تحقیق درباره شخص مورد نظر را صادر نماید و پس از طىّ مراحل شرعى او را طلاق دهد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -