انهار
انهار
مطالب خواندنی

زندگينامه و فعاليتها

بزرگ نمایی کوچک نمایی

بيستم فروردين سال 1372 يادآور عروج سيد شهيدان اهل قلم و هنرمند فرزانه حاج سيد مرتضى آوينى نويسنده توانا، راوى با صفات روايت فتح ، سردبير مجله ادبى و هنرى سوره و مسؤ ول واحد تلويزيونى حوزه هنرى مى باشد. وى كه همراه يك گروه فيلمبردارى جهت ساخت مجموعه جديدى از روايت فتح به يكى از مناطق عملياتى هشت سال دفاع مقدس ‍ به همراه مهندس محمد سعيد يزدان پرست به مين برخورد كرد و شهادت رسيد.
شهيد آوينى دو روز قبل از عزيمت به منطقه فكه ، در پاسخ به اين سؤ ال كه به كدام منطقه مى روى گفته بود:
مى دانى به كجا مى روم ، به فكه ، همانجايى كه رزمندگان ما با چشم خود تحويل نفوس شهدا توسط فرشتگان را مشاهده مى كردند.
پس از شهادت اين بزرگوار، رهبر حكيم انقلاب اسلامى ايران حضرت آيت الله العظمى خامنه اى مد ظله العالى از ايشان به عنوان سيد شهيدان اهل قلم تجليل كردند.
سالروز شهادت هنرمند متعهد انقلاب اسلامى و دلسوخته جبهه هاى حق عليه باطل بيانگر حقايق و رشادتها و شجاعتها رزمندگان اسلام ، بنا به پيشنهاد شاعران ، نويسندگان و هنرمندان حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامى به مقام معظم رهبرى ، روز هنر انقلاب اسلامى نامگذارى شد.

زندگينامه و فعاليتهاى شهيد سيد مرتضى آوينى :
شهيد بزرگوار سيد مرتضى آوينى در سال 1326 شمسى در شهر رى ديده به جهان گشود. بعد از گذراندن تحصيلات مقدماتى و اخذ ديپلم ، موفق به گرفتن فوق ليسانس معمارى از دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران شد و قبل از انقلاب شكوهمند اسلامى ، در زمينه ادبيات مطالعاتى انجام داد.
بعد از پيروزى انقلاب و تشكيل جهاد سازندگى به فرمان حضرت امام خمينى ره در سال 1358 به فعاليت در جهاد سازندگى مشغول شد و جهت مرتفع ساختن مشكلات روستاييان به روستاها عزيمت كرد؛ اما از مشاهده ظلم و ستمى كه به اين قشر از جامعه از طرف رژيم سابق وارد شده بود، بنا به ضرورت به سوى فيلم سازى براى جهاد سازندگى كشانده شد و اولين كار خود را در مجموعه تلويزيونى خان گزيده ها كه در ارتباط با غائله خسرو قشقايى بود، به تصوير كشاند. سال بعد به عنوان نماينده جهاد سازندگى به گروه تلويزيونى جهاد پيوست و مجموعه فيلمهاى روايت فتح را كه خلقتى زيبا از هنر به ياد ماندنى رزمندگان اسلام بود، به يادگار گذاشت .
شهيد هنرمند بيش از صد فيلم مستند را تدوين و كارگردانى كرد (يك قسمت از سيل خوزستان ، قسمتى از مزد جهاد شهادت ، يك قسمت از فراق يار، يك قسمت از ديار فراموش شده بشاگرد و هفتاد قسمت روايت فتح .)
شهيد آوينى از سال 1367 تا پايان جنگ به فعاليت در حوزه هنرى پرداخت و تا سال 1370 علاوه بر سردبيرى ماهنامه سوره و نشريات وابسته به آن مسؤ وليت واحد تلويزيونى را نيز به عهده داشت .
كتاب آيينه جادوى او (حاوى مجموعه مقالات سينمايى ) نشان داد كه برخلاف بسيارى از مدعيان ، حرفهاى اساسى و جهان بينى و نگرشى قوام يافته و سامانمند نسبت به سينما دارد.
شهيد آوينى از سال 1371 با تاءكيد مقام معظم رهبرى فعاليت دوباره اى را در جهت ساخت سرى جديد روايت فتح آغاز كرد و همزمان با فعاليت گروه هاى تفحص جهت شناسايى پيكرهاى شهيدان جاويد الاثر هشت سال دفاع مقدس ، تصاوير جديد روايت فتح را جهت بازگويى حق
انيت اين شهيدان و بيان مظلوميت آنها ضبط كرد و سرانجام نيز در 20 فروردين 1372 در همين مسير به شهادت نايل شد و در جوار شهيدانى كه سالها در فراقشان ، برايشان مرثيه مى خواند و در وصلشان لحظه شمارى مى كرد، آرميد.
شهيد آوينى به جوار مولايش حسين (ع ) و ولى امرش حضرت امام خمينى ره پيوست تا راه و رسم شهادت را بسته نپنداريم .
پيكر پاك شهيد سيد مرتضى آوينى هنرمند بسيجى در 22 فروردين با حضور مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله العظمى خامنه اى مدظله العالى و گروهى از مسؤ ولان كشور و هنرمندان شيفته هنر شهيد تشيع شد و در گلزار شهداى بهشت زهرا (س ) به خاك سپرده شد.

آثار شهيد آوينى
از آثار شهيد آوينى مجموعه مقالات سينمايى با نام آيينه جادو، كتاب آغازى بر يك پايان ، كتاب فتح خون و كتاب مجموعه مقالات فرهنگ و هنر، مقاله شرح نور در تفسير غزليات حضرت امام خمينى ره را مى توان نام برد.

ديدگاههاى شهيد آوينى :
شهيد مرتضى آوينى غرب را به عنوان يك كليت ، تجسم ظهور تاريخى شيطان مى دانست و بويژه درباره غرب پس از رنسانس ، معتقد بود كه با غلبه اومانيسم و خود بنيادى ، جهالت و طغيان بشر غربى به نهايت رسيده و همين به نهايت رسيدن طغيان و خود بنيادى ، زمان توبه را نزديك كرده است .
شهيد آوينى عصر كنونى را عصر توبه بشريت مى ناميد و ظهور انقلاب دينى را تجسم اين توبه تاريخى و معنوى مى دانست .
شهيد آوينى مسير تقدير بشر را متشكل از مراح
ل زير مى شمرد:
1 - هبوط (در مصداق جمعى و تاريخى ) 2 - طغيان و خود بنيادى 3 - توبه (در مصداق جمعى و تاريخى ) 4 - طلوع عصر معنويت و نجات از خود بنيادى .
شهيد آوينى تنها صورت مشروع از حكومت را نظام مبتنى بر ولايت فقيه مى دانست :
ولايت فقيه تنها صورتى است كه مى تواند به حكومت اسلام فضيلت بخشد. فقيه انسانى است كه حقيقت دين در وجود او تعيين يافته است و قدرت استنباط احكام عملى دين را از سرچشمه هاى حقيقت كه كتاب و سنت است داراست .
سيد شهيدان اهل قلم آزادى را براى انسان حق نمى دانست بلكه آزادى را يك تكليف براى انسان مى دانست :
آزادى حق انسان نيست بلكه تكليف اوست در برابر حقيقت و عدالت و البته در اين گفتار نيز مسامحه اى وجود دارد كه آزادى در حقيقت خويش ‍ مقابله اى با حقيقت و عدالت يا تعهد ندارد و اگر حقيقت آزادى ظهور يافت ، همه دعواها از ميان بر مى خاست . اين دعواها از سر جهل نسبت به حقيقت آزادى است كه حريت است .
شهيد بزرگوار آوينى حضور را برتر از حصول مى دانست و تقوا را يگانه راه حقيقى كسب معرفت مى خواند و حضور دل آگاهانه و متذكرانه را از لوازم تفكر حقيقى مى دانست ؛ زيرا كه او تفكر را جز به معناى تقرب مى دانست :
تفكر حقيقى ، همان تفكر حضورى است كه ذكر است و ذكر نيز به آن چنان است كه به كوشش خود حاصل آيد. حضور عين ذكر است و تقرب است به غفلت عين بعد است .
شهيد آوينى يكى از منتقدان جدى و پيگير روشنفكرى بود. وى پيوسته ابتذال سطحيت و غربزدگى روشنفكرى ايرانى را مورد نقادى تند و تيزى قرار مى داد. او روشنفكر را كسى مى دانست كه تلاش مى كند تا احكام و اعتبارات نظرى و عملى ، تجربى و حسى را كه در چهارچوب عقل ، جزوى منقطع از وحى به دست آمد مبناى تغيير هستى و زندگى آدميان قرار دهد.
روشنفكر مخالف سنتها و دين ، و متكى بر بينش خويش از جهان مى باشد و احكام عملى زندگى خويش را از علوم تجربى كسب مى كند. جامعه روشنفكر اصولا غربگراست و با تفكر غربزده مى انديشد و حتى اگر روى به ديندارى بياورد بشدت در معرض التقاط قرار دارد. او به مفهوم ولايت اعتقادى ندارد. چرا كه به دموكراسى غربى ايمان آورده است .
شهيد آوينى ترويج التقاط فرهنگى را يكى از اهداف تهاجم فرهنگى مى دانست :
تهاجم فرهنگى دشمنان انقلاب متوجه همه آن نقاطى است كه انقلاب اسلامى را هويت مستقل بخشيده و آن را به مبارزه با غرب مى كشاند:
فرهنگ اسلامى انقلاب ، ولايت فقيه و عدم رابطه آمريكا
سيد شهيدان اهل قلم ، عاشق پاكباخته مقام عظماى ولايت و پيرو راه پير و مراد خويش حضرت امام خمينى ره و مطيع و فرمانبردار مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله العظمى مد ظله العالى بود


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -