انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسائل متفرقه شركت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1154 :سه نفر در زمينى شريك بودند، يكى از آنها با پول مشترك نهالى را مى خرد يا نهال مشترك را مى كارد، با توجه به اشتراك در همه امور، اين نهال بعد از بزرگ شدن براى هرسه نفر است يا متعلق به غارس است؟

جواب: در فرض سؤال اگر نهال را به قصد اشتراك و براى هر سه نفر غرس كرده درخت متعلق به هرسه نفر است و اما اگر پول مشترك را غصب كرده و با آن براى خودش نهال خريده و براى خودش غرس كرده، فعلا درخت مال غارس است. هرچند كه در زمين مشترك غرس كرده و معصيت هم كرده است و در اين فرض دو شريك مى توانند اجرت زمين را به سهم خود بگيرند و درخت را نيز مى توانند ريشه كن و به خارج آن منتقل كنند.

 

سؤال 1155 :دو نفر با هم در يك قالى شريك بوديم و آن را به دو ميليون تومان فروختيم و مقدارى پول نقد و بقيه را چك گرفتيم، شريك من كه بعد از مدتى براى گرفتن به بانك مراجعه كرد، متوجه شد كه پول در حساب صاحب چك وجود ندارد، لذا به خريدار مراجعه كرده و گفت يا پول را بده و يا فرش را و خريدار فرش را پس داده است و فعلا فرش ارزان شده و من حدود 500 هزار تومان ضرر كرده ام، آيا اين ضرر را بايد خريدار بدهد يا شريك من؟ و آيا شريك من حق فسخ معامله را داشته است؟

جواب: در مورد سؤال حق فسخ معامله وجود نداشته و بر فرض وجود حق فسخ، شريك به تنهايى حق نداشته معامله را فسخ كند. به هرحال قالى مربوط به مشترى است و لازم است چكها را بپردازد.

 

سؤال 1156 :منزلى توسط مادرم خريدارى شد و حقير مقدار پنجاه هزار تومان تحويل ايشان دادم و مدت دو سال در آنجا بودم و بعد نقل مكان كردم با توجه به اينكه يك سوم وجه خانه را من داده ام، آيا سهمى از آن دارم؟

جواب: اگر منزل بصورت اشتراك با مادر خريدارى شده به اندازه پول سهم شما از خانه محفوظ است و اگر پول را به مادر قرض داده و يا هبه كرده ايد سهمى از خانه نداريد.

 

سؤال 1157 :شخصى يك ساختمان و دو زن و ده فرزند پسر و دختر در شهرى داشته است، بعد از فوت او يكى از پسرها و يكى از زنها و يكى از نوه پسرهايش از آن زمان در آن خانه نشسته اند و يك اطاق هم خالى بوده كه يكى از دخترهايش اين اطاق را به تصرف درآورده و به يك زن بى شوهر و بى بچه داده، آن پسرى كه از زمان پدر تا حالا در آن خانه نشسته به آن دختر مى گويد اين زن را از خانه بيرون كن يا او بايد ماهانه مبلغ 5000 تومان كرايه بدهد، آيا اولا از نظر شرعى در اين مدت كه پدر آن شخص فوت كرده و خودش در خانه مى نشسته و وارث هاى ديگر راضى نبوده اند، چه حكمى دارد؟ و ثانياً اين كرايه اى كه مى خواهد از آن زن بى سرپرست بگيرد، به او مى رسد يا نه؟ و از طرف ديگر نماز و روزه آن زن صحيح است يا خير؟ و ضمناً حاضر نيستند اموال اين مرحوم را تقسيم بكنند و هركدام از اين بچه ها مقدارى از ملك و باغ را تصرف كرده و حاصلش را مى برند. از نظر شرعى اين مسأله چه حكمى دارد؟

جواب: الف ـ تصرف در مال مشترك بايد با اجازه همه شركا باشد و بدون

اجازه غصب و موجب ضمان اجرت المثل است.

ب ـ خير كرايه به همه ورثه مى رسد و او به مقدار سهم الارث خود حق دارد.

جواب: بدون اجازه تمام ورثه اشكال دارد.

د ـ اشكال دارد.

 

سؤال 1158 :اهالى يك منطقه بابت هزينه لوله كشى محل، مبلغى را جمع كرده و تحويل شوراى محل دادند. پس از پايان كار لوله كشى، مقدارى از آن پول اضافه آمد، كه با تصويب كليه صاحبان وجه، مقرر شد مبلغ اضافى جهت تعمير لوله ها و هزينه هاى جنبى آن، نزد شورا باقى بماند.

با توجه به اينكه اين مبلغ در يكى از بانكها پس انداز شده، آيا مى توان آن را تحت عنوان يكى از عقود اسلامى به جريان انداخته، و از سود حاصله آن، در جهت خدمات عمومى آن منطقه استفاده كرد؟ و آيا مى توان اين پول را به عنوان قرض الحسنه در اختيار هيئت عزاداران حضرت امام حسين (عليه السلام) قرار داد، تا صرف رونق بخشيدن به اينگونه جلسات مذهبى گردد؟ در صورت مثبت بودن جواب، آيا رضايت اكثريت صاحبان پول شرط است، يا رضايت كليه آنان؟

جواب: در فرض مزبور، كل پول بين تمام افراد مشاع مى باشد و تصرف در آن به هرنحو، چه به صورت سرمايه گذارى يا قرض دادن به مسجد و غيره، منوط به رضايت كليه افراد است و رضايت اكثريت افراد كفايت نمى كند، مگر اينكه همه روى نظر اكثريت توافق كرده باشند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -