انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیةالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی (قدّس سرّه)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

بزرگمردى از قم مردم را به حق و آزادى دعوت مى كند و مردم مصمم و با اراده ، با عزمى آهنين و نيرومند دعوت او را مى پذيرند و او را فرا مى گيرند. افرادى كه هرگز از حوادث و ناملايمات نمى هراسند و از مبارزه و تلاش ‍ خسته نمى شوند، تنها اميد و تكيه گاه آنان خداست و پيروزى نهايى و موفقيت از آن مردم پرهيزكار و با تقوى و رهروان راه خداست .
حضرت امام جعفر صادق - عليه السلام - دور از واقع بينى و حقيقت نگرى نيست ، اگر بگوييم كه حركتها و نهضتهاى سازمان يافته و كارساز و مؤ ثر و پايه گذاريهاى انقلاب سترگ اسلامى ما از دوران تاءسيس حوزه علميه قم مسير راستين خود را باز يافته است .
جاى ترديد نيست و آنان كه در بررسى وقايع تاريخى منصفانه داورى مى كنند دور از انصاف نمى دانند كه روحانيت از آن روزى به صورت نقطه اصلى و مركز دايره مبارزات پيگير و عدالت خواهانه درآمد و مسير روشنگرى و انگيزش عليه ظلم و بيداد را آغاز كرد كه حوزه علميه قم به صورت پايگاهى اسلامى و انسانى ، مرجع و ملجاء مردم ستمديده شد و چشم اميد ميليونها مسلمان به استضعاف كشيده شده بدان سوى دوخته شد.
حوزه علميه قم كه تاسيس آن به ص
ورت امروزى ، به دست تواناى عالم ربانى حضرت آيت الله العظمى مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى صورت گرفت ، در دهه هاى اخير به صورت سرنوشت سازترين و نيرومندترين نهادهاى فكرى و علمى كشور ايران و جهان اسلام تجلى كرده است . و در واقع حوزه علميه قم از زمان مهاجرت حضرت آيت الله حائرى جان تازه اى گرفت و دوران حيات پرشكوه امروزين خود را آغاز كرد. وجود آن روحانى بزرگ شمع محفل مردان علم و فضيلت و هسته مركزى جمع ارباب فضل و دانش بود. آن مرد خدا، مرد علم و جهاد در مكتب انسان ساز خود شاگردانى فاضل و صاحب كمال پرورش داد و در روزهاى عصر خفقان و اسلام ستيزى و رضاخانى ، هر روز جمع شاگردانش را پيوسته تر و متحدتر ساخت تا جايى كه تعداد آنان بالغ بر ششصد نفر شدند.
از ميان اين ششصد نفر، مردان مبارز و فاضلى برخاستند كه در طول عمر پربركتشان در برابر توطئه هاى گوناگون داخلى و خارجى ضد اسلامى ايستادند. مردانى كه رهبر كبير انقلاب اسلامى و بنيانگذار جمهورى ضد اسلامى ايستادند. مردانى كه رهبر كبير انقلاب اسلامى و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمينى ره پرفروغترين چهره اين بزرگان دين بود.
حضرت آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى توانستند همه سازندگان فكر و مكتب آن روز عالم تشيع را پيرامون شمع وجود خود گرد آورند و شهر قم را مركز انديشه هاى اسلامى در سراسر ايران نمايند. در حقيقت از زمان اقامت ايشان در شهر قم ، اين شهر قيام و خون به صورت بنياد علمى و معنوى جهان اسلام و مقر مراجع عاليقدر و رهبران عظيم الشان فكرى و اجتماعى قرار گرفت ، و پايگاهى شد كه تحريك و پويايى را از مكتب علوى و ثبات و غور و تفحص و دقت در مسائل اسلامى را از فقه پربار جعفرى به ارث و يادگار برده است .
قبل از پرداختن به شرح زندگى پربار حضرت آيت الله العظمى عبدالكريم حائرى يزدى چگونگى تاسيس حوزه علميه قم را به روايت مرحوم حضرت آيت الله اراكى در اينجا نقل مى كنيم .
قبل از آمدن مرحوم حاج شيخ عبدالكريم ، حوزه اى در قم وجود نداشت ، با اينكه قبلا علماى برجسته اى مانند: ميرزاى قمى ، حاج شيخ ابوالقاسم زاهد، آقا شيخ مهدى پايين شهرى و... در قم سكونت داشتند لكن تقدير الهى نبود حوزه اى در قم تشكيل شود و با اينكه ميرزاى قمى مقام علمى والايى داشت و صاحب كتاب قوانين و از موسسين علم اصول بوده ، با اين وجود حوزه اى در اين شهر تاسيس نشده بود. تا اينكه خداوند متعال در دل حاج شيخ عبدالكريم كه ساكم كربلا بودند، مى اندازد كه نذر كند به زيارت حضرت امام رضا - عليه السلام - برود...
پس از مراجعت از مشهد به سلطان آباد، شيخ با اين مسئله مواجه مى شود كه به كربلا برود يا در ايران بماند، از طرفى موطن اصلى او كربلا بوده و از طرفى رها كردن حوزه جديد التاسيس را صلاح نمى بيند، تكليف شرعى او را وادار به توقف مى كند، در صورتى كه قبلا هيچ توقفى در ايران نداشته است .

پس از چندى علماى قم سعى مى كنند كه ايشان را به قم بياورند به جهت اينكه قم ، جزء شهرهاى مقدس است ، بالاخره ايشان را به عنوان زيارتى شب عيد نوروز به قم مى آورند، همچنين حاج شيخ عبدالكريم را مجبور مى كنند كه در صحن نو حضرت معصومه (س ) نماز مغرب و عشاء را به جماعت برگزار كند و بعد از اقامه نماز، حاج شيخ محمد سلطان الواعظين تهرانى ، به توصيه علما به منبر رفته و مردم را تهييج مى كنند كه ايشان را نگه داريد. مردم قم با يك شوق و حال مخصوصى به ايشان مى گروند، حتى بعضى مى گويند كه اى اهل قم ، زمانى كه دعبل خزاعى به قم آمد و جبه امام رضا - عليه السلام - را به همراه آورده بود شما نگذاشتيد كه جبه امام رضا - عليه السلام - را از شهرتان بيرون برند، اين شخص علم امام رضا - عليه السلام - را آورده است نگذارند كه او از اين شهر برود...
... مرحوم شيخ مدتى فكر كردند و عاقبت قرار شد استخاره كنند، وقتى استخاره كردند، اين آيه آمد كه : و اتوبى باهلكم اجمعين ، اين آيه ، مربوط به قضيه حضرت يوسف - عليه السلام - است كه به برادرنش مى گويد: برويد پدرم را با اهل و عيال برداريد بياوريد. مرحوم حاج شيخ نيز، با الهام از اين آيه ، دستور داد بروند و اهل و عيالش را به قم بياورند. با ورود ايشان به شهر قم حوزه علميه ، حيات تازه اى را آغاز كرد.

زندگى نامه آيت الله حائرى يزدى :
آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى ، فرزند محمد جعفر در سال 1276 ه‍ق در قريه مهرجرد واقع در ده فرسخى شهر يزد تولد يافت .
او در شش سالگى پدر را از دست داد و تحت سرپرستى مادرش قرار گرفت .
در همان زمان در سفرى كه شوهر خاله ايشان (مرحوم مير ابو جعفر) كه ساكن اردكان بود به مهرجرد كرد، دريافت كه عبدالكريم از استعداد فوق العاده اى برخوردار است ، بنابراين براى اينكه استعداد وى در ده ضايع نشود ايشان را با خود به اردكان برد.
دوره تحصيل آيت الله حائرى با فراگيرى ادبيات در اردكان آغاز شد و سپس در يزد ادامه يافت . پس از پايان دوره ادبيات راهى عراق شد و به كربلا رفت .
از اساتيد ايشان در اردكان آقاى مجد العلماى اردكانى و در يزد آقايان حاج ميرزا سيد حسين وامق و سيد يحيى مجتهد بوده اند.
ادامه تحصيل وى در كربلا در زمان آقاى فاضل اردكانى بود، وى در آنجا لمعه و قوانين را به اتمام رسانيد و سپس به توصيه آقاى فاضل اردكانى به سامرا رفت .
در سامرا فقه و اصول و ديگر علوم را فرا گرفت . از اساتيد ايشان در سامرا آقايان : ميرزاى بزرگ شيرازى ، مرحوم آقا شيخ فضل الله نورى و آقاى سيد محمد فشاركى اصفهانى بوده اند.
پس از درگذشت مرحوم ميرزاى و پس از مهاجرت آيت الله فشاركى به نجف ، آيت الله حائرى نيز به نجف مهاجرت كرد و در آنجا همواره ملازم استاد خود سيد محمد فشاركى بود و از محضر ايشان استفاده برد.

آيت الله حائرى همچنين در جلسات درس آيت الله آخوند ملامحمد كاظم خراسانى نيز شركت مى كرد و از محضر ايشان بهره مند مى شد. ايشان پس از حدود 37 سال اقامت در كربلا، سامره و نجف به دعوت يكى از فرزندان حاج آقا محسن اراكى در سال 1332 به اراك آمد و در آنجا نزديك هشت سال به تربيت طلاب و تشكيل حوزه مشغول شد.
پس از دوران به سال 1340 قمرى مطابق با سوم فروردين 1301 شمسى ، آن بزرگوار به قصد زيارت حضرت معصومه عليها السلام به سوى قم حركت كرد و در همين سفر بود كه مرحله تازه اى در زندگى آن بزرگمرد و نيز، فصل جديدى در تاريخ پرشكوه قم و حوزه علميه قم آن ، آغاز شد.
والايى شاءن و تعالى مقام روحانى آيت الله حائرى ، در آن زمان چنان بود كه پيش از رسيدن وى به قم ، خبر حركتش ، با شور و شوق دهان به دهان گرديد و سريعتر از خود آن مرحوم ، به شهر قم و اهالى آن رسيد.
از اين رو، با تشويق و ترغيب گروهى از علما و فضلاى قم ، كه با شاءن و مقام علمى و روحانى او آشنا بودند، و شوق ديدار و آرزوى معاشرت و مصاحبت و استفاده از محضر وى را داشتند، مردم قم ، گروه گروه به استقبال ايشان شتافتند.
در آن استقبال پرشكوه علاوه بر اكثر علماى قم ، مرحوم بافقى كه خود از پاكمردان راه خدا و راهسپار طريق و دانش بود، حضور داشت و هم او بود كه بيش از همه اشتياق نشان مى داد و مردم را تشويق و ترغيب مى كرد كه دست از دامن آيت الله برندارند و خواستار اقامت دائمى اش در قم شوند.
گروه استقبال كنندگان ، تا امامزاده جمال ، در 4 كيلومترى شهر قم به اراك ، پيش رفتند و پس از رسيدن آيت الله و همراهانش به گرمى از او استقبال كردند و در همانجا، ساعتى به توقف و استراحتش فرا خواندند و در همان يك ساعت توقف و استراحت سخن دل را بر زبان راندند و زمزمه تمناى اقامت دائمى وى را در آن شهر و تشكيل حوزه علميه اى براى طالبان دين و دانش را آغاز كردند.
آنگاه آيت الله حائرى با تجليل و تكريم فراوان ، در ميان گروه مستقبلين ، كه همچون نگين انگشترى در ميانش گرفته بودند به سوى قم حركت كرد و در منزل مرحوم آيت الله شيخ مهدى پايين شهرى اقامت گزيد.
در نوروز آن سال ، كه مقارن با اواخر ماه رجب المبارك سال 1340 قمرى بود، نه تنها بسيارى از مردم شهرهاى مختلف ايران ، بلكه گروهى از علما و فضلا و مردان دين و دانش و تقوى نيز براى گذراندن تحويل سال تا در جوار مرقد حضرت معصومه عليها السلام در قم گرد آمده بودند. اين گروه همراه با اهالى قم و فضلاى و علماى دينى اين شهر مقدس ، به حضور آيت الله شتافتند و به اصرار و الحاح تقاضاى خود را، مبنى بر اقامت دايمى در قم و تشكيل و تاءسيس حوزه علميه در آن شهر، با وى در ميان نهادند. در كوتاه مدتى ، اين موضوع ، نقل محافل دينى و مجالس مذهبى شد و حتى وعاظ و گويندگان ، بر سر منبرها، مردم را بيش از پيش تشويق و ترغيب مى كردند كه به زيارت حضرت آيت الله بشتابند، دست از دامنش برندارند تا از وى قول قبول تقاضاى خود را بستانند.
در كتاب شرح حال و بيوگرافى آمده است كه در اين مورد، بيش از همه مرحوم حاج شيخ محمد تقى بافقى اصرار و پافشارى داشت ، زيرا كه وى ، از نجف اشرف ، با آيت الله سابقه معرفت و آشنايى داشت ، زيرا كه وى ، از نجف اشرف ، با آيت الله سابقه معرفت و آشنايى داشت و به مراتب علم و فضيلت و تقوى و اجتهاد وى كاملا آگاه بود و دريغ مى دانست كه اين منبع فيض و منشاء دانش و تقوى ، مكتب درس و محضر علم آموزى خود را، در جوار مرقد و منشاء دانش و تقوى ، مكتب درس و محضر علم آموزى خود را، در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه عليها السلام برپاى ندارد و شيفتگان علم را از سرچشمه فضل و دانش و اخلاق و فضايل خود سيراب نسازد.
سرانجام علاقه وافرى كه روحانيت قم و مردم شهر و مسافران نوروزى آن سال نسبت به اقامت دايمى حضرت آيت الله حائرى ابراز مى داشتند ايشان را به حال ترديد درآورد تا اينكه فرمودند، استخاره خواهيم كرد كه آيا صلاح است در قم مانده و به فضلا و محصلين حوزه اراك كه انتظار بازگشت دارند بنويسيم به قم بيايند؟
مرحوم آيت الله با اينكه كمتر به قرآن مجيد تفاءل مى زدند و استخاره مى نمودند صبحگاهى كه به حرم مطهر مشرف شده بودند استخاره كردند. آيه 93 سوره مباركه يوسف آمده .
اذهبوا بقيمصى هذا فالقوه على وجه ابى ياءت بصيرا و اءتونى باهلكم اجمعين و اول جمله اى كه در اول صفحه قرآن بود ذيل آيه و اءتونى باهلكم اجمعين بود.
پس با عزمى راسخ و قلبى مطمئن بنا را بر توقف گذاردند.
بدين گونه بود كه حضرت آيت الله حائرى يزدى در اوج تعالى انديشه هاى اسلامى و انسانى خويش شهر قم را اقامتگاه خود ساختند و حوزه علميه قم را جان ديگر و حياتى ديگر بخشيدند.

زهد و ساده زيستى آيت الله حائرى :
آيت الله در زندگى خود خيلى قناعت داشت . در خانه او كه مرجع تقليد و رييس حوزه علميه بود مصرف مواد غذايى بسيار محدود بود. خانواده آيت الله براى تهيه ناهار، تنها يك چارك گوشت مصرف مى كردند. آيت الله حائرى شخصا تنها يك نوبت صبح و يك نوبت اول شب صرف مى كرد.
هنگامى كه در مدرسه فيضيه روضه بود بعد از روضه چهار عدد تخم مرغ آب پز را با يك عدد نان به ايوان مى آوردند. از آن چهار عدد تخم مرغ يكى را به پسرش آقا مهدى و يكى را به بچه خادمش مى داد و دو تخم مرغ باقيمانده را به عنوان شام ، صرف مى نمود. ايشان هيچ گاه لباس از پارچه خارجى نمى پوشيد. در تابستان پيراهن ، شلوار و قباى ايشان همه از كرباس ‍ بود. در زمستان نيز لباسش را از پارچه ايران به نام برك تهيه مى كرد و پارچه هاى لباسهاى آقازاده هاى ايشان حاج آقا مرتضى و آقا مهدى از پارچه هاى كازرونى اصفهان بود. آيت الله حائرى همواره مى گفتند كه ايرانى بايد پارچه ايرانى بپوشد.
تمام فرشهاى منزل ايشان از گليمهاى بافت خراسان بود. فقط يك قاليچه كوچك وجود داشت كه آقا زير خود مى انداختند و روى آن مى نشستند.
حاج شيخ عبد الكريم هيچ عنايتى به آقايى و رياست نداشت . تمام توجهش به خدا بود. حضرت امام قدس ره ، كه از شاگردان نامدار آيت الله حائرى و از نزديك شاهد زندگى آن مرح
وم بوده اند در ضمن سخنرانى معروف فيضيه شان در سال 1342 در مقام رد تهمت كه از طرف دربار به روحانيت زده مى شد چنين فرمودند:
آنهايى كه هزار ميليونشان يك قلم است ، مفت خور نيستند؟ اما مايى كه مرحوم حاج شيخ عبد الكريم مان وقتى كه فوت شدند آقازاده هاى آن مرحوم همان شب شام نداشتند ما مفت خوريم ؟

آثار عمرانى و خدماتى آيت الله حائرى
بغير از تاءسيس رسمى حوزه قم كه به خواست پروردگار توانا تا ظهور وجود شريف حضرت ولى عصر (عج ) باقى و پايدار خواهد بود، برجسته ترين اقدامات حضرت آيت الله العظمى حائرى يزدى كه در كتب و رسايل گوناگون آمده است به شرح زير مى باشد:
1 - تاءسيس اولين بيمارستان در قم ، در محل م
سجد اعظم فعلى كه در عين حال دارالاطعام و دارالمساكين نيز بوده است و سيد الاطباء كهكى در آنجا طبابت مى كرده است .
2 - تاءسيس بيمارستان سهاميه قم . به واسطه كسب كمك مالى از برخى افراد خير از جمله سهام الدوله .
3 - تاءسيس بيمارستان فاطميه قم از طريق كمكهاى برخى از رجال خير.
4 - تعمير و بازسازى مدرسه دارالشفاء.
5 - تعمير مدرسه فيضيه و احداث دوم آن با كسب كمك از تجار و علماى تهران از جمله آيت الله سيد ابوالحسن طالقانى پدر مرحوم آيت الله سيد محمود طالقانى انجام گرفت .
6 - تاءسيس كتابخانه مدرسه فيضيه .
7 - ساختن غسالخانه براى قم .
8 - احداث قبرستان بزرگ در بيرون شهر به نام قبرستان نو كه اكنون با توسعه شهر، در وسط آن واقع شده است .
9 - ايجاد دارالايتام در قم .
10 - بناى سيل بند و سد رودخانه قم از طريق جمع آورى اعانه هاى مردمى .
11 - احداث واحدهاى مسكونى براى سيل زدگان قم در محله مبارك آباد قم .

آثار علمى آيت الله حائرى :
1 - كتاب الصلاة : فقه و استدلالى و اجتهادى در زمينه مباحث نماز.
2 دررالفوائد: اين كتاب در دو جلد چندين بار چاپ شده كه دررالاصول نيز ناميده مى شود و در بردارنده خلاصه گويايى از دانش اصول فقه است .
3 - تقريرات فشاركى : يك دوره گزارش درسهاى استادش سيد محمد فشاركى در علم اصول است (اين كتاب به چاپ نرسيده است ).
4 - النكاح : در فقه استدلالى كه به چاپ نرسيده است .
5 - كتاب المواريث : كه به چاپ رسيده است .
6 - مجمع الاحكام : به زبان فارسى و رساله علميه آن مرحوم .
7 - كتاب الرضاع : فقه استدلالى در باب احكام شيردادن بچه است .

 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -