انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدظله)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال1213- هم اکنون مستأجر اگر در ملکی سه سال بنشیند نسبت به مالک حق کسب پیدا می‌کند و از مالک حق کسب مطالبه می‌کند آیا شرعاً جایز است؟

جواب: مجرد استیجار و سکونت سه سال و بیشتر در ملک کسی شرعاً برای مستأجر ایجاد حق نمی‌کند.

سؤال1214- مغازه‌ای در چند سال قبل بر اساس پرداخت مال الاجاره ماهیانه توسط ورّاث یک متوفّی به شخصی اجاره داده شده و مبلغی بعنوان سرقفلی و امثال اینها از مستأجر گرفته نشده آیا:

بدون رضایت وارثان ادامه کسب پس از انقضاء مدت اجاره، شرعاً جایز است و درآمد حاصله از این کسب برای مستأجر خالی از اشکال است؟

جواب: در فرض سؤال، پس از انقضاء مدت اجاره، بر مستأجر واجب است فوراً مغازه را تخلیه نماید و بقاء او در مغازه، تصرف غاصبانه و علاوه بر معصیت موجب ضمان اجرة المثل در مدت تصرّف است ولی کسب در مکان غصبی موجب بطلان آن و حرمت درآمد آن نمیشود. و اللّه العالم.

سؤال1215- مستأجر بنا بر فرض فوق می‌تواند مبلغی بابت سرقفلی و حق پیشه و امثال اینها شرعاً مطالبه و اخذ کند؟

جواب: مستأجر شرعاً حق مطالبه وجهی تحت عناوین مذکوره در سؤال یا غیر آنها را ندارد. و اللّه العالم.

سؤال1216- اگر مستأجر وجهی بابت سرقفلی و امثال آن از موجران (ورّاث) و با عدم رضایت ایشان وصول کند و آن وجه را به امر خیر اختصاص دهد این عمل جایز است؟ و او نزد خداوند مأجور است؟ و در قیامت مستأجر به موجران بدهکار نیست؟

جواب: در فرض مذکور مستأجر علاوه بر اینکه اجر و ثوابی ندارد ضامن آنچه را که گرفته نیز هست و باید به دهنده برگرداند. و اللّه العالم.

سؤال1217- اگر شخص حقیقی یا حقوقی صاحب سرقفلی باشد و صاحب عین ملک، دیگری باشد و مدّتی صاحب سرقفلی مستأجر صاحب عین بوده است ولی بعداً صاحب سرقفلی حق خود را به نفر سوّم صلح می‌کند و صاحب عین هم به همان نفر سوّم ملک را اجاره می‌دهد و نفر سوّم به علّتی قرارداد با هر دو را فسخ می‌نماید آیا مجوّزی از نظر شرعی برای صاحب سرقفلی داریم که بدون اجازه و بدون اذن و بدون تملّک عین و یا حتی بدون اطّلاع به صاحب عین در آن ملک تصرّف کند و اگر تصرّف آن اشکال دارد نظر شرع را بیان فرمایید. آیا تصرّف صاحب سرقفلی غصب و تصرّف عدوانی است یا خیر؟

جواب: در مورد سؤال بدون اجازه و رضایت مالک، تصرف در آن ملک غصب و حرام است. و اللّه العالم.

سؤال1218- اگر تصرف عدوانی و غصب است منافع مغصوبه باید اعلی القیم اخذ شود یا خیر؟

جواب: در تصرّف عدوانی متصرّف ضامن اجرة المثل متعارف مدتی است که ملک را تصرّف نموده (و اینجا مورد اخذ بأعلی القیم نیست).

سؤال1219- در صورتی که تصرّف غصبی و عدوانی باشد آیا متصرّف مستحقّ تعزیرات شرعی می‌باشد یا خیر؟

جواب: حاکم شرع می‌تواند غاصب را تعزیر نماید. و اللّه العالم.

سؤال1220- در صورتی که مالک برای رسیدن به منافع مغصوبه مخارجی را متحمّل شده باشد می‌تواند به حکم «المغرور یرجع إلی من غرّ» از غاصب و متصرّف عدوانی اخذ نماید یا خیر؟

جواب: غاصب ضامن مخارج مذکوره نیست. اینجا (المغرور یرجع إلی من غرّ) مورد ندارد. و اللّه العالم.

سؤال1221- شخصی طی عقد قراردادی به مدت یک سال مغازه‌ای را ماهیانه در مبلغی معین اجاره نموده و دیناری هم به عنوان سرقفلی پرداخت ننموده است و در همان قرارداد شرایط ذیل را کتباً پذیرفته است:

الف- موجر از بابت سرقفلی دیناری از مستأجر اخذ نکرده و مستأجر درموقع واگذاری حق مطالبه دیناری را نخواهد داشت.

ب- مورد اجاره منحصراً برای جهت خاصی در نظر گرفته شده است و تغییر شغل بایستی با نظر و موافقت کتبی موجر یا وکیل ایشان بوده باشد.

جواب: مستأجر حق واگذاری مورد اجاره را به دیگری به هیچ عنوان نخواهد داشت.

سؤال1222- استفاده مستأجر از مغازه مزبور بیش از مدت تعیین شده بدون رضایت مالک چه صورتی دارد؟

جواب: در مورد سؤال بعد از پایان مدت تعیین شده در عقد اجاره تصرّف مستأجر در مغازه بدون رضایت مالک غصب و حرام و موجب ضمان است. و اللّه العالم.

سؤال1223- آیا مستأجر میتواند در زمان تخلیه، مطالبه سرقفلی یا وجهی بابت حق کسب و پیشه نماید؟

جواب: در مورد سؤال مستأجر حق مطالبه چیزی بعنوان سرقفلی و یا حق کسب و پیشه ندارد. و اللّه العالم.

سؤال1224- آیا مستأجر می‌تواند بدون اجازه مالک مغازه مزبور را به فرد دیگری واگذار کند؟

جواب: مستأجر حق ندارد مغازه را بدون اجازه مالک به دیگری واگذار کند. و الله العالم.

سؤال1225- آیا مستأجر می‌تواند بدون اجازه مالک تغییر شغل دهد؟

جواب: در مورد سؤال، مستأجر نمی‌تواند در مغازه مذکور بدون اجازه مالک تغییر شغل دهد. و اللّه العالم.

سؤال1226- با توجه به استفاده مستأجر از مورد اجاره پس از انقضاء مدت بدون اذن مالک آیا مالک می‌تواند ضمن درخواست تخلیه، درخواست اجرة المثل یا تعدیل اجاره بهای مورد توافق سابق جهت مدت اضافی بنماید؟

جواب: در مورد سؤال مستأجر ضامن اجرة المثل مدت تصرّف مغازه بعد از انقضاء مدت اجاره است، این مسائل همه از احکام واضحه اسلام است. و اللّه العالم.

سؤال1227- احتراماً این جانب آهنگری هستم که در سال 1356 مغازه محل کار خویش را از فردی بصورت سرقفلی (از قرار 40 هزار تومان نقد و اجاره ماهیانه 300 تومان) گرفته‌ام و در قرارداد کتبی بین الطرفین قید نموده‌ایم که این اجاره بصورت ثابت می‌باشد و قابل افزایش نیست و تا بحال مرتباً اجاره ماهانه را پرداخته‌ام. اکنون که 20 سال از تاریخ عقد قرار داد فوق می‌گذرد موجر (کسی که مغازه را سرقفلی داده) ادعا می‌کند که قرارداد سرقفلی صورت شرعی ندارد و من راضی به کسب و کار شما نیستم. حال استدعا دارد بفرمائید که آیا سرقفلی صورت شرعی دارد یا نه؟

جواب: فروختن یا خریدن سرقفلی محل اشکال است و اجاره مذکوره هم چون مدت آن تعیین نشده باطل است بنابراین مالک مغازه نسبت به اجرة المثل مدتی که مغازه، در اختیار شما بوده حق مطلبه دارد پس اگر چنانچه بعنوان مال الاجاره، در این مدت از شما گرفته بمقدار اجرة المثل بوده فعلًا چیزی طلبکار نیست و اگر کمتر بوده می‌تواند بقیه را مطالبه کند و چهل هزار تومانی را که گرفته اگر بعنوان سرقفلی گرفته و شما هم بعنوان سرقفلی داده‌اید شما می‌توانید آن را مطالبه کنید و در هر حال در صورتی که از شما درخواست تخلیه مغازه را بکند باید تخلیه کنید و تصرف شما در آن جایز نیست موجب ضمان نیز هست. و اللّه العالم.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -