انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی تبریزی (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: مـغـازه اي را كـه ( چـه بـا سرقفلي يا جز آن ) واگذار مي كنند ،اگر پيش از پايان اجاره ، مستاءجر بخواهد تغيير شغل بدهد ،مالك مي تواند در بقيه مدت اجاره ، كرايه را چند برابرنمايد ؟

جواب: بسمه تعالي چـنانچه در عقد اجاره شرط شده باشد كه مغازه را براي شغل خاص اجاره مي كند ، چنانچه تغيير شغل بدهد ، مالك مي توانداجاره اولي را فسخ كرده و بر اجاره دومي اجرت زايد بخواهد .

وچنانچه براي مطلق شغل اجاره كرده اجاره اولي باقي است ومالك نمي تواند اجرت زايد مطالبه كند ، واللّه العالم .

سؤال: چند باب مغازه را به مدت سه سال اجاره داده ام بدون سرقفلي ، مستاءجران پس از سه سال حاضر به تخليه نمي شوند ، آيا صحيح است ؟

جواب: بسمه تعالي در فـرض سـؤال ، در صورت عدم رضايت مالك تصرف مستاءجرين پس از تمام شدن مدت ، غصب مـحسوب مي شود وجايز نيست .

و براي مدتي كه بدون رضايت مالك مانده اند ،ضامن اجرة المثل مغازه براي مالك هستند ، واللّه العالم .

سؤال: اشـخـاصـي حـدود بـيست سال پيش سرقفلي مغازه هايي رابه ديگران واگذار كرده اند و اجاره اي كه صاحبان سرقفلي به مالكين مي دهند بسيار از نرخ روز كمتر است تكليف چيست ؟

جواب: بسمه تعالي احـتـيـاط آن اسـت كه مالك ـ به جهت اين كه سرقفلي گرفته است آبه همان مبلغ اجاره سابق قـنـاعت كند ، مگر اين كه مستاءجرين راضي شوند ، لكن مي تواند به مقدار اجرة المثل مغازه هايي كه مثل آن مغازه هستند ، و فعلا با سرقفلي اجاره داده مي شوند ،مطالبه كند و حق مطالبه بيش از آن را ندارد ، واللّه العالم .

سؤال: بـه وسـيـله يكي از وارثان چند سال پيش ، مغازه اي بر پايه اجاره بهاي ماهيانه به شخصي اجاره داده شد .

مبلغي هم به عنوان سرقفلي و غير آن ، از مستاءجر گرفته نشده ، آيا بدون رضايت وراث ، ادامه كسب پس از انقضاي مدت اجاره ،شرعا جايز است ؟

جواب: بسمه تعالي تـصرف در محل كسب ـ بعد از نقضاي اجاره ـ بدون رضاي مالك جايز نيست .

و مستاءجر درآمدي را كـه از كـسـب و تجارت در آن محل به دست مي آورد ، مالك مي شود ، لكن اجرة المثل محل را درمدتي كه بدون رضاي مالك تصرف نموده ، بايد پرداخت كند ،واللّه العالم .

سؤال: مـسـتـاءجـر شرعا مي تواند با فرض مساءله پيشين مبلغي بابت سرقفلي و حق پيشه و يا هر نامي ديگر را خواستار شود ؟

جواب: بسمه تعالي سـرقفلي دادن محل كسب ، معامله مستقلي است كه تراضي طرفين لازم است .

و در فرض سؤال كـه مـسـتـاجر سرقفلي مغاز رانخريده و بابت ان وجهي پرداخت نكرده است نمي تواند بعد ازتمام شدن مدت اجاره بابت سرقفلي وجهي از مالك يا مالكين مغازه مطالبه كند ، واللّه العالم .

سؤال: همچنين اگر مستاءجر وجهي بابت سرقفلي و غير آن بانارضايتي آنان بگيرد ، و در راه خير صرف كند ، آيا نزد خداوندپذيرفته است ؟

جواب: بسمه تعالي مـسـتاءجر ، بايد وجه ماءخوذ را به صاحب يا صاحبان آن برگرداند .

و بر صرف اموالي كه از طريق حرام و نامشروع به دست آمده است ، منفعت و ثواب اخروي مترتب نيست ، واللّه العالم .

سؤال٨۵١: فروشندۀ مغازه‌اى به خريدار مى‌گويد: اگر بدهى دارايى را بپذيرى، سرقفلى آن چهار ميليون تومان؛ اگر به گردن نگيرى، پنج ميليون تومان است. اگر خريدار آن را بخرد و بخواهد حساب خمس را برآورد كند، چهار ميليون تومان رأس المال است يا پنج ميليون تومان؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه خريدار بخواهد مغازه را بفروشد، به طور متعارف به پنج ميليون تومان مى‌خرند، رأس المال او پنج ميليون تومان است، و لو بايد قسمتى از مال خود را بعد از فروش، ماليات بدهد، و الله العالم

سؤال٩۶٠: سرقفلى مغازه‌اى كه ١۵ سال پيش خريده‌ايم، آيا خمس آن را بايد به قيمت فعلى بايد بپردازيم يا به قيمت همان سال قبل؟

جواب:باسمه تعالى؛ اگر از پولى كه سال بر آن گذشته سرقفلى را بخرد، خمس همان پول را بدهد؛ و اگر از ربح ضمن سال خريده، قيمت فعلى را تعيين كرده خمس قيمت فعلى را مى‌دهد؛ و اگر از هر دو خريده، هركدام را به نسبت حساب مى‌كند، و الله العالم.

سؤال١٢١٠: اشخاصى حدود بيست سال پيش سرقفلى مغازه‌هايى را به ديگران واگذار كرده‌اند و اجاره‌اى كه صاحبان سرقفلى به مالكين مى‌دهند بسيار از نرخ روز كمتر است، تكليف چيست؟

جواب:باسمه تعالى؛ احتياط آن است كه مالك- به جهت اينكه سرقفلى گرفته است- به همان مبلغ اجارۀ سابق قناعت كند، مگر اينكه مستأجرين راضى شوند؛ لكن مى‌تواند به مقدار اجرة المثل مغازه‌هايى كه مثل آن مغازه هستند و فعلاً با سرقفلى اجاره داده مى‌شوند، مطالبه كند، و حقّ مطالبه بيش از آن را ندارد، و الله العالم.

سؤال١٢١٢: هنگام بمباران هواپيماهاى عراق، مغازۀ خود را به بانك اجاره دادم، بنا بود بانك در پايان مهلت مقرر به محل ديگرى برود، اكنون كه ارديبهشت ١٣٧۵ است،

بانك رفته و مغازۀ مرا قفل كرده است، از من حقّ كسب مى‌خواهند، حال آنكه من حقّ كسب، سرقفلى و جز آن را از بانك نگرفته‌ام، در اين مورد چه مى‌فرماييد؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه شما فقط مغازه را به بانك اجاره داده‌ايد و حقّ سرقفلى يا حقّ كسبتان را در مقابل گرفتن مالى به بانك واگذار نكرديد، و در معامله هم شرط نشده بود كه پس از انقضاى مدت اجاره و در وقت تحويل مغازه، شما چيزى به بانك بدهيد، همان طور كه ظاهر فرض است، بانك حق مطالبۀ چيزى از شما را ندارد، بايد پس از انقضاى مدت اجاره مغازه را به شما تحويل دهد و نمى‌تواند مغازۀ شما را قفل بزند، و الله العالم.

سؤال١٢١٣: بوسيلۀ يكى از وارثان چند سال پيش، مغازه‌اى بر پايۀ اجاره‌بهاى ماهيانه به شخصى اجاره داده شد، مبلغى هم بعنوان سرقفلى و غير آن از مستأجر گرفته نشده، آيا بدون رضايت ورّاث، ادامۀ كسب پس از انقضاى مدت اجاره، شرعاً جايز است؟

جواب:باسمه تعالى؛ تصرف در محل كسب- بعد از انقضاى اجاره- بدون رضاى مالك جايز نيست، و مستأجر درآمدى را كه از كسب و تجارت در آن محل بدست مى‌آورد، مالك مى‌شود، لكن اجرة المثل محل را در مدتى كه بدون رضاى مالك تصرف نموده، بايد پرداخت كند، و الله العالم.

سؤال١٢١۴:مستأجر شرعاً مى‌تواند با فرض مسألۀ پيشين مبلغى بابت سرقفلى و حقّ پيشه و يا هر نامى ديگر را خواستار شود؟

جواب:باسمه تعالى؛ سرقفلى دادن محل كسب، معاملۀ مستقلى است كه تراضى طرفين لازم است، و در فرض سؤال كه مستأجر سرقفلى مغازه را نخريده و بابت آن وجهى پرداخت نكرده است، نمى‌تواند بعد از تمام شدن مدت اجاره بابت سرقفلى وجهى از مالك يا مالكين مغازه مطالبه كند، و الله العالم.

سؤال١٢١۵: همچنين اگر مستأجر وجهى بابت سرقفلى و غير آن با نارضايتى آنان بگيرد، و در راه خير صرف كند، آيا نزد خداوند پذيرفته است؟

جواب:باسمه تعالى؛ مستأجر بايد وجه مأخوذ را به صاحب يا صاحبان آن برگرداند، و بر صرف اموالى كه از طريق حرام و نامشروع بدست آمده است، منفعت و ثواب اخروى مترتب نيست، و الله العالم.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -