انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم عیدی از طرف شرکت (مرجع تقلید آیةالله خامنه ای)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال با سلام و احترام
بنده در شرکتی مدیر تدارکات می باشم.روال است که در پایان سال به عنوان عیدی از شرکتهایی که خرید داشته ایم هدایایی برای بنده و دیگر نفرات مرتبط جهت مشتری مداری و پایدار بودن خریدهای بعدی ، ارسال می نمایند.
حال بعضی اوقات هدیه ممکن است فقط یک سررسید و تقویم باشد و گاهی اوقات سکه نیز می دهند.آیا تصرف در این عیدی اشکال دارد یا خیر.اگر اشکال دارد در صورت اخذ مجوز از رئیس مرکز چطور؟آیا اصلا ضرورتی دارد که اعلام کنم که چنین عیدی ای را فلان شرکت برایم فرستاده است یا خیر؟
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله)
 
جواب: گرفتن و دادن عیدی اشکال ندارد مگر اینکه بدانیم هدف اصلی؛ رشوه دادن برای قبول کردن تقاضاهای خلاف شرع و خلاف قانون باشد. یاحقّ.

سوال با سلام مجدد
هدف اصلی را بنده رشوه دادن نمی دانم.فرمودید پس گرفتن آن مشکل ندارد. آیا منظورتان این است که تصرف بنده بر هدیه مذکور اشکال ندارد و نیاز نیست اجازه آن را از شرکت اخذ نمایم؟ با تشکر

جواب: اگر هدایا به شخص خودتان داده شده تصرّف اشکال ندارد ولی اگر هدایا در حقیقت به شرکت داده شده احتیاط کنید و برای تصرّف اذن بگیرید. یاحقّ.

سوال با سلام مجدد
بنده چون مرجع تقلیدم رهبر انقلاب می باشد جهت احتیاط بیشتر با شماره تلفن 64412000 (دفتر پاسخگویی به مسائل شرعی) تماس گرفتم و عین سوالاتی را که از جنابعالی پرسیدم را از ایشان پرسیدم ولی جوابی که به بنده دادند متناقض با فرمایش شما می باشد.ایشان در پاسخ فرمودند:
در واقع عیدی را به شخص حقوقی شما (به واسطه خرید هایی که از طرف شرکت انجام داده اید) داده اند و لذا متعلق به شرکت است و در صورت اجازه رئیس تصرف در آن اشکال ندارد.
با تشکر

جواب: بنده هم به همین دلیل خدمت شما نوشتم که: «اگر هدایا به شخص خودتان داده شده تصرّف اشکال ندارد ولی اگر هدایا در حقیقت به شرکت داده شده احتیاط کنید و برای تصرّف اذن بگیرید».
برای تصرف باید یقین کنید که هدیه به شخص خودتان داده شده و نه به شرکت؛ اما اگر یقین ندارید یا اینکه به شرکت داده شده احتیاط کنید، یعنی تصرف نکنید و برای تصرّف إذن بگیرید. یاحقّ.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -