انهار
انهار
مطالب خواندنی

اعدام «کسروی» (1324 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
ترور "احمد كسروي"، يكي از نويسندگان ضد مذهبي زمان طاغوت توسط فداييان اسلام (1324 ش)
ترور «احمد كسروي»، يكي از نويسندگان ضد مذهبي زمان طاغوت توسط فداييان اسلام (1324 ش)
سيد احمد كسروي يكي از نويسندگاني بود كه علي‏رغم اين كه در ابتدا خود در سلك روحانيت قرار داشت، ولي پس از مدتي، در اثر انحرافات فكري، به هتاكي عليه مقدسات ديني اسلام دست زد. آراي او در نقد مذهب تشيع، مسائلي بود كه پيش از وي بر قلم برخي از نويسندگان اهل سنت جاري شده بود و علماي شيعه نيز پاسخ آن‏ها را داده بودند، اما او با زباني كه از بي‏ نزاكتي و هتاكي خالي نبود، همان انتقادها را رواج داد. كسروي ضمن اينكه مرتباً بر ضد علما و روحانيت شيعه هرزه ‏گويي مي‏كرد، وقتي كه معارض و مبارزي در اين مسير براي خود نديد، پا را فراتر نهاده و شروع به هتاكي به ساحت مقدس امام جعفرصادق(ع) نمود و درصدد بود كه با اين بي‏شرمي و دريدگي، آخرين ميزان غيرت و سرمايه ‏هاي نهفته مكتبي شيعيان را ارزيابي كند. وقتي كار كسروي به اين مرحله رسيد، در تمام محافل ديني به ويژه در حوزه علميه نجف اشرف، شور و غوغايي برپا شد. در اين حال هنگامي كه كتابي از او در اهانت به ساحت مقدس امام صادق(ع) به دست سيد مجتبي نواب صفوي رسيد، وي كتاب را نزد علماي نجف برد و حكم ارتداد كسروي را از آيةاللَّه ‏العظمي حاج آقاحسين قمي، از مراجع بزرگ نجف، گرفت. از اين رو راهي ايران گرديد و پس از چند بار مناظره، وقتي كه كسروي را غيرقابل اصلاح ديد، درصدد از ميان بردن اين مهره منحرف برآمد. اما در زمان حمله به كسروي، گلوله در تفنگ نواب گير كرد و تنها توانست او را زخمي كند. با اين حال، پس از مدتي كه از زنداني شدن نواب مي‏گذشت، بر اثر فشار مردم و علما از حبس آزاد شد و توانست عليه كسروي شكايت كند. پرونده ‏اي براي كسروي تشكيل گرديد كه سرانجام هنگامي كه او به دادگستري مراجعه نمود توسط ياران فداييان اسلام اعدام انقلابي شد. برادران امامي كه عامل اصلي اين ترور بودند نيز پس از مدتي بر اثر درخواست‏هاي مكرر مردم و دفاع قاطع علما، از زندان آزاد شدند. بدين ترتيب، نخستين اقدام انقلابي فداييان اسلام به بار نشست و كسروي و انديشه‏ هاي پليدش به گورستان تاريخ پيوست.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -