انهار
انهار
مطالب خواندنی

طنز و فکاهی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – حکم شرعی برنامه های طنز و تقلید صدا

سؤال: لطفا بفرمایید که تماشا کردن برنامه هایی که در آن طنز پردازی می شود و یا تقلید صدای افراد را می کنند چه حکمی دارد؟

جواب:  هرگونه طنز و تقلید صدا و حرکات که موجب آزار یا اهانت به افراد شود شرعاً جایز نیست ونگاه کردن به آن نیز اشکال دارد.

٢ – طنز پردازی بدون هتک حرمت

سؤال: اگر طنز به گونه ای در جامعه ترویج یابد که دیگر هتک حرمت و توهین حساب نشود، یا به دلیل وجود قرائن حالیّه یا مقالیّه، باعث اذیّت و ایذا نگردد، چه حکمی دارد؟

جواب:  در چنین فرضی اشکالی ندارد.

٣ – تضییع اوقات مردم با نمایش فیلم های بی محتوا

سؤال: آیا تضییع اوقات مردم، در قالب فیلم، نمایشنامه، شعر خوانى و خاطره گویى از طریق برنامه هاى سرگرم کننده کم محتوى، و نمایشهاى سبک و بى مغز شرعاً جایز است؟

جواب:  اگر صرفاً تضییع اوقات باشد، کار خوبى نیست، ولى اگر بدآموزى و خلاف شرع در آن باشد، حرام است.

٤ – لطیفه و جوک با مضامین توهین به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)

سؤال: اگر شخصی مسلمان (به ظاهر)، عاقل، بالغ، رشید، غنی از نظر اقتصادی (بدون مشکل اقتصادی) لطیفه یا جوک هایی را آزادانه و به اختیار کامل خود با مضامین و حاوی توهین، ناسزاگویی و فحش نعوذ بالله به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) یا حضرت امام (ره) و روحانیت بیان کند حکم شرعی وی چیست؟

جواب:  اگر در عرف مصداق اهانت و اسائه به معصومین (علیهم السلام) محسوب شود و او از این مطلب آگاه است، سبب ارتداد او می گردد و احکام مرتد با نظر حاکم شرع درباره او جاری می شود.

٥ – ویژگی طنز دینی

سؤال: به نظر شما ویژگى شرعىِ طنز دینى کدام است؟

جواب:  طنر دینى آن است که اوّلا: هدف صحیحى را دنبال کند. و ثانیاً: خالى از خلاف شرع باشد.

٦ – دروغ گفتن در برنامه های طنز

سؤال: دروغهایى که در برنامه هاى طنز و سرگرم کننده گفته مى شود، چه حکمى دارد؟

جواب:  هرگاه قرینه اى بر جدّى نبودن وجود داشته باشد، اشکالى ندارد.

٧ – تو هین و استهزاء دیگران در برنامه های طنز

سؤال: استهزا و توهین به دیگران در برنامه هاى تفریحى طنز چه حکمى دارد؟

جواب:  اگر واقعاً توهین باشد، جایز نیست.

٨ – لطیفه گویی در مورد ملل غیر مسلمان

سؤال: لطیفه هایى که درباره ملل غیر مسلمان گفته مى شود، چه حکمى دارد؟ در مورد ملل مسلمان چطور؟

جواب:  در هر دو مورد باید ادب اسلامى رعایت شود، و هتک و توهینى به عمل نیاید. مگر ملّتهایى که محارب با مسلمین هستند.

٩ – استفاده از صدای زنان برای ایجاد طنز و خنده

سؤال: آیا استفاده از صداى زنان، و رفتار و کردار آنان، در عرصه هاى هنرى، در قالب طنز و ایجاد خنده و شادى جایز است؟

جواب:  زنان باید در همه حال، وقار اسلامى خود را حفظ کنند.

١٠ – ماهیت طنز و مطایبه شرعی

سؤال: ماهیّت طنز و مطایبه، با رعایت موازین شرعى چیست؟

جواب:  طنز و مطایبه شرعى همان سخنان نشاط انگیزى است که مشتمل بر یکى از محرّمات مانند توهین، هتک، غیبت، و فساد جنسى نباشد.

1١ – ماهیت طنز و مطایبه شرعی

سؤال: ماهیّت طنز و مطایبه، با رعایت موازین شرعى چیست؟

جواب:  طنز و مطایبه شرعى همان سخنان نشاط انگیزى است که مشتمل بر یکى از محرّمات مانند توهین، هتک، غیبت، و فساد جنسى نباشد.

١٢ – استفاده از برنامه های طنز برای حفظ ارزش های اسلامی

سؤال: آیا مى توان از برنامه هاى طنز و شوخى و خنده و تفریح و سرگرمى، در جهت ارزشهاى اسلام و انقلاب و فقه اسلامى استفاده کرد؟

جواب:  کاملا امکان پذیر است; مشروط بر این که در محتواى آن دقّت کافى شود.

١٣ – ارائه مطالب جدی و واقعی در قالب طنز

سؤال: آیا شرعاً مى توان مطالب جدّى و حقیقى را با لعاب نازک اندیشى و نازک گویى، ظریف کارى و لطیف پردازى، همراه بافکاهى و مطایبه طنز، ارائه کرد؟

جواب:  هرگاه خالى از سخن خلافى باشد، و اهداف سازنده اى حاصل گردد، اشکالى ندارد.

١٤ – طنز در اسلام و سیره معصومین (علیهم السلام)

سؤال: آیا در روایات طنز وجود دارد؟ آیا مى توان طنز را به طنز قرآنى و روایى تقسیم کرد؟

جواب:  در تواریخ اسلامى، و سیره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، یا ائمّه هدى(علیهم السلام)دیده مى شود.

١٥ – معیار طنز ممدوح و مذموم

سؤال: طنز و نقد مذموم، از طنز و نقد و مزاح ممدوح، با چه معیارى جدا مى شود؟

جواب:  معیار، رعایت موازین شرعى، و جدا کردن حلال از حرام است.

١٦ – لطیفه گویی در مورد اهالی مناطق خاص

سؤال: لطیفه هایى که درباره اهالى برخى مناطق ایران گفته مى شود، در چه محدوده اى مجاز، و در چه صورت حرام مى باشد؟

جواب:  در مواردى که باعث هتک اهالى آن منطقه شود، جایز نیست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -