انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «ادیب الممالک فراهانی» (1296ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
ادیب الممالک,ادیب الممالک شعر,ادیب الممالک فراهانی اشعارآنچه درباره زندگی نامه ادیب الممالک فراهانی در تاریخ آمده است که ایشان میرزا محمد صادق فرزندحاجی میرزا حسین و نوه میرزا معصوم ،برادر قائم مقام بود. او به سال 1277 هجری قمری در روستای گازران اراک به دنیا آمد. محمد صادق فراهانی در سن پانزده سالگی پدرش را از دست داد و براثر فشار بستانکاران و ستمکاری ناصرالدوله-عبدالحمید میرزا- حکمران و رئیس قشون اراک پیاده به تهران آمد. پس از مدتی به دستگاه طهماسب میرزا مویدالدوله راه یافت و بر اثر آشنایی با امیر نظام گروسی- حسنعلی خان- تخلص خود را از پروانه به امیری تغییر داد و با او به کرمانشاه رفت، و چهار سال بعد به تهران بازگشت. مظفرالدین شاه او را لقب ادیب الممالک داد. در سال های بعد، ایشان، روزگاری پیشکار آذربایجان بود.ادیب الممالک مدتی معاون مدرسه لقمانیه تبریز بود، سفری به قفقاز رفت و گذری به خوارزم داشت. ادیب الممالک فراهانی مدتی در مشهد زیست و در سال 1320 هجری قمری به تهران آمد و نویسنده روزنامه ایران سلطانی بود. بعدها مدتی در باکو با روزنامه ارشاد همکاری داشت و پس از گشایش مجلس، سر دبیری روزنامه مجلس را به عهده گرفت و به هنگام فتح تهران در سال 1327 هجری قمری همراه با مجاهدان وارد تهران شد. ادیب الممالک فراهانی مدتی بعد به خدمت وزارت عدلیه در آمد و در آنجا دیدن فسادهای گسترده اداری، او را به سرودن شعرهای تند و هجوهای نیشدار واداشت.

ادیب الممالک فراهانی دیوان,ادیب الممالک یزد,درباره ادیب الممالکدیوان ادیب الممالک فراهانی مشتمل بر قصیده ها، مسمط ها و ترجیع بندها می باشد. شعر او، به گونه محسوسی از رویدادهای روزگارش تاثیر پذیرفته است. او در مسائل اجتماعی و مبارزه های سیاسی درگیر بوده است. شیوه شعرش در قصیده سرایی، بیشتر به شیوه ی انوری نزدیک است و به سبب احاطه اش بر ادب عرب، تلمیح های نامأنوس به گفته ها و احوال پیشینیان، در شعر او بسیار است. گاه دشوار وسنگین به نظر می آید، گاه برخی نشانه های تجدد خواهی در اشعار ادیب الممالک فراهانی هست و هجوهایش، تند و نیشدار است. بویژه هجو هایی که درباره مخالفان مشروطه سروده است و در یکی از قصیده های خود یکی از آنان را آماج دشنام های زشت خود ساخته است.

زندگی نامه ادیب الممالکمادر ادیب الممالک فراهانی، دختر میرزا عبدالکریم و او فرزند میرزا حسن برادر میرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم است.ادیب الممالک  دارای دو خواهر بوده که یکی در حیات ادیب الممالک، وفات کرده و دیگری، شاعره ای تقریبا توانا بوده است.
ادیب الممالک، در سال 1335 هجری قمری که در عدلیه یزد خدمت می کرد،سکته کرد و در بیست و هشتم ربیع الثانی همان سال، در 58 سالگی در گذشت.
دلیل اصلی شهرت : ادیب الممالک فراهانی فردی ادیب بود که در انواع شعر ، لغت فارسی و تازی توانمند و بر ادب و تاریخ عرب و عجم مسلط بود و همین امر باعث شده که اشعار سیاسی و قصیده ها و مدایح ایشان از دسترس فهم عموم مردم خارج گردد.
تاریخ تولد : سال 1277 هجری قمری
تاریخ وفات : سال 1335 هجری قمری

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -