انهار
انهار
مطالب خواندنی

هر گاه روزه گرفتن مشقت يا ضرر داشته باشد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 88 - شخصى كه ضعيف البنيه مىباشد و نمىتواند موقعى كه ماه رمضان مصادف با ايام تابستان و بهار است كه روزها طولانى است روزه بگيرد، ولى در ايام زمستان و پائيز كه روزها كوتاه است مىتواند روزه بگيرد، آيا واجب است در ايامى كه مىتواند روزه بگيرد قضاء روزه را بجا آورد؟ و در صورت وجوب قضا در ايام پائيز يا زمستان آيا براى تأخير قضاء روزه كفاره هم بايد بدهد يا خير؟.

جواب:  در صورت مفروضه اگر روزه گرفتن در تابستان مضر به حال او باشد و سبب مريض شدن شود مىتواند قضاى آن را در پائيز يا زمستان بگيرد و چنانچه قبل از رسيدن رمضان بعد، قضاى آن را گرفتن كفاره ندارد و اگر تا رمضان بعد قضاى آن را بجا نياورد بايد براى هر روز يك مد كفاره بدهد.

سؤال 89 - شخصى تقريبا نه سال پيش از اين، طورى فقير بوده كه اگر كارگرى نمىكرده عائله‌اش گرسنه مىمانده و از بيچارگى در ماه رمضان روزه خود را مىخورده و به عمله‌گى مىرفته حال چند سال است كه غنى شده و هر سال هم حساب نموده و وجوهات خود را داده مستدعى است بطور روشن تكليف اين شخص را معين بفرمائيد وجوهاتى كه تا به حال داده چطور است و بعد از اين چه كند؟.

جواب:  در فرض سؤال چنانچه شما مازادى در آخر سال از كار كرد خود داشته و خمس آن را به اهلش پرداخته‌ايد ذمه شما از بابت خمس برىء شده و اما نسبت به خوردن روزه اگر واقعا چنين بوده كه اگر روزه مىگرفتيد قادر به كار نبوديد و با كار نكردن عائله شما گرسنه مىماندند و چاره‌اى جز افطار و كار كردن و اداره عائله نداشته‌ايد در اين صورت بعيد نيست كه فقط قضاى روزه بر شما واجب باشد و كفاره واجب نباشد و در غير اين صورت كفاره هر روزى شصت مد طعام بر ذمه شما آمده كه به شصت فقير بايد داده شود و توبه نمائيد.

سؤال 90 - روزه گرفتن در هواى گرم تابستان در ماه مبارك رمضان بطورى كه قدرت و توانائى را از انسان سلب مىكند واجب است يا نه؟.

جواب:  اگر روزه مضر به بدن باشد واجب نيست و لكن مجرد ضعف و كم نور شدن چشم مثلا كه بعد از يكى دو ساعت از وقتى كه افطار مىكند بطور كلى عوارض آن بر طرف مىشود ضرر، محسوب نيست.

سؤال 91 - اگر شخص با روزه گرفتن ماه رمضان به هيچ وجه نتواند كسب معاش كند و اگر بخواهد روزه بگيرد يا بايد دست به گدائى بزند و يا عائله‌اش گرسنه بمانند آيا روزه از وى ساقط است يا نه؟.

جواب:  واجب است روزه را بگيرد مگر آن كه حرجى باشد كه ساقط مىگردد.بلى در صورتى كه خوف از مرض داشته باشد روزه، واجب نيست.

سؤال 92 - كارگران مناطق حاره كه روزه براى آنان مشقت دارد و حتى گاهى به حالت غشوه مىافتند آيا واجب است روزه بگيرند يا نه؟.

جواب:  اگر احتمال عقلائى بدهند كه روزه براى آنها مضر و موجب مرض است مىتوانند افطار نمايند ولى غالبا اين احتمال، عقلائى نيست، و اين حكم را نمىتوان بطور عموم، در مناطق حاره گفت بلكه ميزان، احتمال عقلائى ضرر و مرض است خواه منطقه شخص، معتدله باشد يا حاره و لازم است كار را ترك كنند يا تخفيف دهند كه بتوانند روزه بگيرند.

سؤال 93 - الزارع الذي يعيش من طريق الزرع أو العامل الذي يعيش من العمل المخصوص إذا توقف حصاد الزرع والإشتغال في ذلك العمل على إفطار شهر رمضان المبارك فهل يجوز لهما الإفطار أم لا؟.

جواب:  لا يجوز الإفطار في شهر رمضان لغير من وردت الرخصة من الشرع في إفطاره كالمريض والمسافر والشيخ والشيخه وغيرهم.

سؤال 94 - كاركنان نانوائى مىگويند كه با آن حرارتى كه از تنور نانوائى ايجاد مىشود تحمل روزه گرفتن را نداريم تكليفمان چيست؟.

جواب:  كار كردن مجوز ترك روزه نيست. بلى مىتوانند هر روز صبح به چهار فرسخى سفر كنند و در سفر افطار نمايند و به محل كار برگردند و بعدا قضاى روزه را بگيرند و الا بايد تا وقتى كه قدرت دارند روزه بگيرند.

سؤال 95 - اينجانب در منطقه جنگى هستم و نظر به اين كه ايام ماه مبارك رمضان مصادف و مقارن است با برداشت گندم و از طرفى مدت مرخصى كه از جانب مقامات مسئول به بنده داده مىشود بسيار كوتاه مىباشد با توجه به اين كه برداشت و درو كردن گندم در ايام ماه مبارك در زير آفتاب سوزان طاقت فرسا و مشكل مىباشد، ضمنا اگر برداشت گندم در موقع معين صورت نگيرد امكان از بين رفتن محصول هست از حضرتعالى تقاضا دارم بفرمائيد برداشت گندم مقدم است يا اداى فريضه روزه؟

جواب:  جمع آورى زراعت فى نفسه مجوز خوردن روزه نمىشود. بلى با فرض مشقت، مىتوانيد همه روزه بعد از طلوع فجر به چهار فرسخى سفر نموده و در سفر افطار كرده و برگرديد و در حالى كه روزه نيستيد زراعت را جمع آورى كنيد ولى قضاى آن را بعد بايد بگيريد و اگر مسافرت نكرديد واجب است روزه بگيريد تا وقتى كه اتمام آن حرج باشد و قدرت نداشته باشيد آن را تمام نمائيد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -