انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام دیه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  900 : اينجانب در طول خدمت و فعاليت در پزشكي قانوني با موردي مواجه شده ام كه فردي در اثر حادثه تصادف رانندگي بدنبال خورد شدن شيشه جلوي ماشين و پاشيده شدن خرده شيشه به سر و صورت دچار خراشيدگي هاي بسيار متعدد با ابعاد كوچك حدودا 120 مورد جرح به اندازه ارزن گرديده بود و در همين حادثه شخص ديگري دچار شكستگي استخوان در ناحيه زانو شده بود .

كليه آثار و جراحات مصدوم اولي پس از حدود يك هفته بدون بر جاي ماندن كوچكترين اثر قابل ملاحضه بهبود يافت و مصدوم دوم پس از حدود يكسال معالجه بدليل محدوديت حركتي شديد زانو ( كه آن بعلت معالجات طولاني حادث شده بود نه به دليل معيوب جوش خوردي استخوان ) دچار نقص عضو دائم گرديد . ديه متعلقه به مصدوم اول معادل 120 شتر و ديه متعلقه به مصدوم دوم حد اكثر 10 شتر ( چون براي نقص عضوي ايجاد شده ارش مازاد بر ديه نيز وجاهت شرعي و قانوني ندارد ) مي باشد .

آيا اينگونه محاسبه از نظر شرعي صحيح است يا اينكه جراحات موجود در يك عضو چنانچه در اثر ضربه واحد يك زمان حادث شده باشند معادل يك جرح محسوب مي شوند ؟

جواب:  در فرض مذكور چون جراحات متعدد است و هر يك از آنها عنوان و موضوع مستقلي براي تعلق ديه مي باشد ديه هم متعدد است و در صورت مصدوم شدن استخوان بشرحي كه مرقوم داشته ايد ديه شكستگي استخوان هر چند يك پنجم ديه يك پا و يا صد مثقال طلا و يا ده شتر است ولي مخارج معالجه را كه فر موديد يك سال طول كشيده است نير جاني بايد بپردازد بعلاوه اگر نقصي در استخوان باقي مانده و بهبود كامل حاصل نشده است بايد بر مقدار ديه افزوده شود .

سؤال 2_ آيا جائز است انسان براي خودش يا شخص ديگري ( مرد يا زن ) صيغه عقد موقت بخواند ؟ در چه صورت جائز است ؟

جواب:  جائز است ولي احتياط مستحب آن است كه دو نفر بخوانند .

سؤال 3 _ نگاه كردن به صورت خانمي كه آرايش كرده اشكال دارد ؟

جواب:  نگاه به چهره نامحرم از روي ريبه و تلذذ حرام است و در غير ريبه و تلذذ هم اگر آرايش بيش از حد متعارف باشد نيز حرام است 

سؤال  901 : پسر بچه پانزده ساله اي كه شب هنگام پس از بيدار شدن از خواب ، فردي اجنبي را به صورت برهنه با مادرش در اتاق خواب مي بيند ، با اين اعتقاد كه فرد خائن و متجاوز به ناموس بايد كشته شود ، فرد مزبور را كه مبادرت به فرار نموده به قتل مي رساند .

لازم به ذكر است زن مدّعي است كه اولا : با تهديد فرد مقتول مبني بر آبرو ريزي او در صورت تن ندادن به رابطه ، مجبور به باز كردن درب منزل به روي او شده است . ثانيا رابطه نامشروع در حد كمتر از زنا بوده است .

الف ) قتل ارتكابي  توسط نامبرده با اعتقاد به لزوم كشتن اينگونه افراد ، مشمول كداميك از عناوين قتل عمد يا شبه عمد مي شود ؟

ب ) با توجه به ادعاي زن مبني بر اينكه از روي تهديد مجبور به برقراري رابطه با اجنبي شده است ، آيا عمل ارتكابي از سوي فرزند تازه بالغ وي مي تواند مشمول عنوان دفاع از ناموس و در نتيجه عدم شمول ادله قتل عمد در مورد وي باشد ؟

ج ) با توجه به اينكه اطلاعات فقهي نوجوان در احكام شرعي كم بوده ، آيا جهل وي به مسائل مي تواند رفع مسئوليت كند ؟

جواب:  1- در فرض فوق با اعتقاد مذكور قتل مزبور شبه عمد است و مانند اين است كه شخصي را به اعتقاد اينكه مهدور الدم است بكشند و تعدا معلوم شود كه محقون الدم بوده است .

2- چون آن فرد اجنبي را در حال فرار كشته است در موضوع دفاع از مندرج نيست و ادعاي زن در اين مورد تأثيري ندارد .

3- جهل وي به مسأله رافع مسئوليت از جهت حكم تكليفي است ولي حكم وضعي يعني ضمان ديه ، مرتفع نيست .

سؤال  902 : فردي كتابهايش را وسيله ترويج عقايد باطله قرار داده ، به طوري كه با كليه مظاهر حجت و ولايت نسبت به ائمه اطهار سلام الله عليهم اجمعين مخالفت نموده ، تا آنجا كه جشن و چراغاني جهت مواليد ائمه عليهم السلام و ساختن مساجد و امثال آن را صريحا بدعت شمرده و حرمهاي مطهر ائمه عليهم السلام را با ساير زمينها در شرف مساوي دانسته و نسبت به طهارت صديقه طاهره سلام الله عليها و مسائل شفاعت ، شهادت ثالثه ، وجود شيطان ، وجود  ملك ، ليله القدر ، علم امام ، سجده بر تربت سيد الشهداء و بسياري از امور مسلمه مذهب تشكيك و ترديد و يا انكار نموده ، يا مردم را نسبت به قاطبه علما حيّا و ميتا بدبين و مردد ساخته و در زكوه روش مخالفين را اختيار كرده و تقليد از مراجع را بدعت شمرده و در عيد فطر همه ساله تابع اهل سنت شده و اشخاص را به عنوان اينكه اسم خدا بالاتر از اسم ائمه است از تسميه نام حسنين منع نموده و بالاخره منكر معراج جسماني گرديده است . با توجه به موارد فوق و اينكه در كتابهايش چنين تفكرات و اعتقاداتي را ترويج مي كند ، مستدعي است نظر مبارك خود را اولا راجع به خود وي و ثانيا خواندن كتابهايش به همراه نگهداري آنها اعلام فرماييد .

جواب:  اين شخص با توجه به اوصاف و اعمالي كه در فوق ذكر شده ضال و مضل است و خواندن و منتشر كردن و نگهداشتن كتابهايش با خصوصياتي كه در فوق مذكور است حرام است مگر براي كساني كه به اين قصد مطالعه كنند كه بخواهد جواب دهند و قدرت جواب دادن را نيز داشته باشند . 

سؤال  903 : آيا اگر ميتي را بسوزانند آيا ديه دارد ؟

جواب:  ديه آن يكصد مثقال طلا است .

سؤال  904 : زن حامله اي در اثر تصادف غير عمد كشته مي شود و جنين هم در شكم او مي ميرد . آيا قاتل بايد ديه هر دو را پرداخت نماند ؟

جواب:  قاتل ديه هر دو را بايد بدهد .

سؤال  905 : در صورتي كه جنين سقط شده دو قلو يا بيشتر باشد ديه چگونه پرداخت مي شود ؟ به اندازه يك جنين يا هر تعداد كه باشد ؟

جواب:  براي هر كدام عدد يك ديه ثابت است .

سؤال  906 : زني كه عمدا جنين 5 ماهه خود را سقط مي كند آيا موجب قصاص است يا خير ؟

جواب:  در فرض مزبور موجب قصاص نيست بايد ديه بدهد .

جواب:  سقط جنين در هيچ حال جائز نيست و در فرض مذكور ديه را دكتر معالج بايد بدهد .

سؤال  908 : پزشكي كه جهت كنترل جمعيت و پيشگيري از حاملگي اقدام به وازكتومي يا بستن لوله ها مي كند و فرد را عقيم مي كند به طوري كه امكان بازگشت نيز غالبا وجود ندارد . آيا ديه به آن تعلق مي گيرد ؟

جواب:  ديه تعلق مي گيرد و ديه از كار انداختن هر قوه اي از قواي انسان مانند باصره ، سامعه ، ... ديه يك انسان است و قوه توليد مثل هم مانند باصره و سامعه است .

سؤال  909 : آيا بر قطع جوارح ميت ديه تعلق مي گيرد ؟

جواب:  تعلق مي گيرد .

سؤال  910 : ديه سقط جنين در هر يك از موارد زير را مشخص فرماييد .

الف ـ جنين به صورت نطفه باشد .

ب ـ جنين علقه باشد .

ج ـ جنين مضعه باشد .

د ـ جنين اسكلت بندي پيدا كرده باشد .

ه ـ جنين روح پيدا كرده باشد .

جواب:  الف ـ 20 مثقال شرعي طلا ( هر مثقال 18 نخود است )

ب ـ 40 مثقال  شرعي طلا

ج ـ 60 مثقال  شرعي طلا

د ـ 100 مثقال  شرعي طلا

ه ـ يكهزار مثقال  شرعي طلا ( اگر پسر باشد و ديه دختر نصف است )

سؤال 911: شخصى با مراجعه به دادگاه مدعى است كه بر اثر تصادف، استخوانهاى صورتم شكسته و دادگاه، ديه لازم صادر نموده و ليكن زيبايى صورتم به طور كلى آسيب ديده به طورى كه در مجامع عمومى با خجالت حضور پيدا مى‏كنم و به خاطر نقص زيبايى حاصله تقاضاى خسارت نموده‏ام آيا زيبايى مستقلاً يك عنوان خاص است و داراى ارثى و يا ديه خاصى است؟ يا اينكه نظريه كارشناسان فن از جمله پزشكى قانونى در زمينه خسارت وارده و جاهت شرعى دارد يا خير؟

جواب:  اگر در نتيجه جنايت، نقصى در چهره مجنى عليه بوجود آمده كه پزشكى قانونى مى‏تواند براى جبران آن حدى و بهايى معين كند جانى ضامن است.

سؤال ‏912: بچه نابالغ اگر مرتكب گناهى شود مانند قتل يا سرقت يا كار ديگر كه موجب ديه مى‏شود آيا خود بچه بايد بعد از بلوغ ديه را بدهد يا مجازات شود؟ يا ديه بر ولى او واجب است؟

جواب:  ديه به عهده بچه تعلق مى‏گيرد اگر مالى دارد ولى آن را از مال او مى‏پردازند و اگرنه خودش بعد از بلوغ بايد بپردازد.

سؤال 913: اينجانب شاگردان را بيشتر از راه تشويق و اهداء كتاب و لوازم التحرير سوق بدرس خواندن مى‏دادم ولى گاهگاهى هم از راه دلسوزى به دست بچه هايى كه مزاحم ديگر دانش‏آموزان بوده و توجه بدرس نداشتند چوب مى‏زدم بطوريكه قرمز مى‏شد حال متوجه شده ام  بجاى خدمت و عبادت دچار گناه شده و شايد هم ديگه گردنم آمده، در اين حال تكليف من چيست؟

جواب:  افرادى را كه يقين داريد كه ديه نها به گردن شما آمده است اگر مى‏شناسيد يا دسترسى به آنها ممكن نيست بيد مقدار ديه را از بابت مظالم به فقرا بپردازيد.

سؤال 914: احتراماً مرقوم بفرمائيد كه فتواى حضرتعالى در ارتباط با ديه جسد سوخته شده كامل يك فرد مسلمان چيست؟

جواب:  در سؤال بايد توضيح داده شود كه بدن شخص را بعد از مردن سوزانده‏اند يا در حال حيات و چه مقدارر از بدن سوخته است؟ و ظاهر سؤال اين است كه بعد از مردن جسد را سوزانده‏اند و ديه آن صد مثقال شرعى طلا است.

سؤال ‏915: شخصى مرتكب قتل عمدى شده و زنى را بقتل رسانده همچنين در حق اولياء دم مقتوله مرتكب جرح عمدى شده با توجه به اينكه قاتل مرد بوده و مقتول زن مى‏باشد نصف ديه را اولياء دم بايد به جانى و قاتل پرداخت نمايند، النهايه قاتل بايد ديه جراحات وارده باولياء دم كه مجروح شده‏اند بپردازد آيا اول نصف ديه را قاتل اولى دريافت ميكند بعد ديه جراحات را مى‏دهد يا اول ديه جراحات را مى‏دهد بعد نصف ديه را مى‏گيرد يا بطور همزمان عمل مى‏شود؟

جواب:  اولياء دم مقتول در صورت انتخاب قصاص بايد قبل از قصاص نصف ديه را به قاتل بپردازند. و اما نسبت به ديه جرح عمدى، اگر قاتل در حال حيات تمكن بپرداخت ديه جرح را دارد بايد قبل از قصاص پرداخت كند، و اگر چنانچه تمكن ندارد بايد وصيت كند كه ديه جرح را از آن ديه كه دريافت كرده است بپردازند.

سؤال ‏916: شخصى با مراجعه به دادگاه مدعى است كه بر اثر صدمه وارده توسط زيد مبلغ يك ميليون تومان هزينه دارو و درمان نموده است در حاليكه 000/400 تومان ديه به او تعلق گرفته است و خواستار 000/600 تومان مابقى مى‏باشد دادگاه تكليفى دارد يا خير؟

جواب:  هزينه دارو و درمان بايد داده شود و آن غير از ديه است.

سؤال 917: خواهشمند است نظر مباركتان را در مورد ضرر و زيان و يا خسارات مازاد شرعى را در صورت امكان تفصيلاً بيان فرماييد.

جواب:  جانى علاوه بر ديه لازم است مخارج معالجه را نيز بپردازد و ضررى كه وارد شده است جبران نمايد.

سؤال ‏918: درباره انواع ششگانه ديه كه اختيارش از جهت پرداخت با ديه دهنده مى‏باشد آيا اين اختيار فقط در قتل است و يا در تمام اعضاء و واردى كه ديه آنها از طرف شارع مشخص شده مى‏باشد تقاضا مى‏شود نظر مبارك را مرقوم فرماييد.

جواب:  در ديه قتل چون مقادير متعددى از طرف شارع مقدس معين شده است اختيار انتخاب يكى از آنها تخييراً به جانى داده شده است ولى در موارد ديگر ديه از طرف شارع مشخص شده است لذا تخيير مورد ندارد.

سؤال 919: گرچه فتواى مشهور فقهاى بزرگوار «رض» اين است كه ديه را بايد يوم الاداء پرداخت نمود و قيمت ديه را يوم الاداء محسوب مى‏نمايند، ليكن اخيراً مستنداً به نظريه بعضى از اساتيد و بزرگان عصر حاضر شايد به دليل برقرارى يك رويه و نظم خاص در پرداخت ديه قيمت آن را بر مبناى روز صدور و قطعيت حكم محاسبه مى‏كنند حال سؤال اين است: نظر مبارك حضرتعالى در پرداخت قيمت ديه يوم الاداء است يا روز صدور حكم و يا روز وقوع حادثه؟ لطفاً ارشاد نماييد.

جواب:  يوم الاداء ميزان است.

سؤال ‏920: شخصي  در ماه حرام به ديگري  جرح وارد كرده است به سبب همان جرح مضروب در غير ماه حرام از دنيا رفته لطفاً حكم شرعى اين مسئله را بيان فرماييد.

جواب:  تغليظ در ديه به اندازه يك سوم مخصوص كسى است كه در ماه حرام مقتول گرديده است.

سؤال 921: شخص در رانندگى شبانه با چيز مشكوكى تصادف كرده است و بعداً برايش احتمال قوى حاصل شده است كه انسان بوده و مرده است، حالا شخص مرده را و ورثه ايشان را هيچكدامش را نمى‏شناسد لطفاً تكليف اين شخص را مرقوم فرماييد.

جواب:  به احتمال تكليفى ثابت نمى‏شود ولى اگر اطمينان پيدا كرده است كه انسان بوده است بايد با نظر حاكم شرع ديه او را به فقراء به قصد صاحب ديه بپردازد.

سؤال ‏922: شخصى كه در اثر تصادف فوت نموده داراى پدر و مادر و زوجه مى‏باشد در صورت پرداخت ديه به وسيله شركت بيمه يا غيره آيا زوجه هم حقى از ديه دارد و در صورت ذى حق بودن چند يك از ديه را مى‏برد؟

جواب:  ديه هم مثل ساير اموال ميت است و زوجه از آن ارث مى‏برد و فقط كسانى كه به وسيله مادر ميت با او قرابت داند مانند خواهر و برادر مادرى و همچنين دايى‏هاى ميت از آن ارث نمى‏برند و سهم زوجه اگر ميت اولاد ندارد يك چهارم از كل مال بعد از دين و وصيت است.

سؤال ‏923: آيا تنبيه شاگرد از لحاظ شرعى جائز است يا خير؟

جواب:  تنبيه صور مختلف دارد بايد توضيح داده شود و مسلماً تنبيهى كه موجب ثبوت ديه است جائز نيست.

سؤال ‏924: مردى در ماههاى حرام (رجب و ذى القعده و ذى الحجه و محرم) به قتل رسيده با توجه به وقوع قتل در اين زمان موجب اضافه شدن ثلث ديه مى‏شود اگر اولياء دم تقاضاى قصاص داشته باشند چگونه عمل كنند؟

جواب:  در ماه حرام يك ثلث بر آنچه كه مقدر است بايد افزوده شود.

سؤال ‏925: چنانچه فرد محكوم به پرداخت ديه فوت شود و ورثه او قادر به پرداخت ديه نباشند، آيا مى‏توان آن را از بيت المال پرداخت نمود.

جواب:  بيت المال با رعايت سلسله مراتب زير نظر ولى فقيه است و در موردى كه او تشخيص مقتضى بدهد از آن با نظر او پرداخته مى‏شود.

سؤال ‏926: در صورت استنكاف از پرداخت ديه آيا عاقله را مى‏توان حبس كرد يا خير؟ آيا ديه اين است يا مجازات؟ آيا عاقله را به عنوان متهم مى‏توان دستگير و قرار براى او صادر كرد تا از فرار او جلوگيرى شود يا خير؟

جواب:  ديه دين است و امور مذكوره بايد بر اساس ضوابط دين با نظر حاكم شرع صورت گيرد.

سؤال ‏927: در مواردى كه در اثر تصادف شخصى كشته مى‏شود و متخصصين فنى تقصير را صد در صد با مقتول مى‏دانند و از گفته آنان نيز اطمينان حاصل مى‏شود آيا ديه تعلق مى‏گيرد يا خير؟ و بر فرض تعلق بر قاتل است يا بر عاقله؟

جواب:  در فرض سؤال اگر تصادف نحوى باشد كه راننده هيچ گونه تقصيرى نداشته و جلوگيرى از تصادف ممكن نبوده نه عاقله ضامن است و نه راننده ولكن اگر جلوگيرى از تصادف ممكن بود و راننده جلوگيرى نكرده راننده قاتل است، هرچند مقتول نيز تقصير كرده باشد و ديه و يا قصاص متوجه اوست.

سؤال ‏928: دو نفر رفيق در رديف هم سوار موتور بوده و با هم ميوه فروشى مى‏كردند، هنگام حركت يكى از آنها كه عقب نشسته بود از موتور افتاد و كشته شد در صورتى كه براى اولياء مقتول ثابت شده است كه راننده تقصير نكرده و غرضى در كار نبوده اين قتل موجب ديه مى‏شود يا خير؟

جواب:  در فرض سؤال اگر افتادن مقتول به سبب عملى از راننده بوده بدون آنكه قصد انداختن داشته باشد مثل ترمز ناگهانى، قتل خطايى است و ديه بر عهده عاقله است و اگر افتادن او تقصير خودش بوده كسى ضامن نيست.

سؤال ‏929: اگر شخصى كه رانندگى مى‏كند در ميان ماشين خوابش ببرد و ماشينش تصادف كرد يك نفر را بكشد، در اين صورت حكمش حكم قتل خطايى است يا خير؟ و بر فرض اول، چنان چه اداره بيمه ديه آن مقتول را به اوليائش بپردازد ذمه رراننده برى‏ء مى‏شود يا خير؟

جواب:  بعيد نيست مفروض سؤال خطاى شبيه به عمد باشد و ديه بر عهده خود راننده است و اگر اداره بيمه به قصد اداء ديه از طرف قاتل بدهد به مقدارى كه داده است ذمه قاتل از ديه برى‏ء مى‏شود.

 

ج2:

سؤال  845 - مردى كه در اثر قتل عمد يا شبه عمد يا خطاى محض فوت مى‏شود و نتيجه موضوع به پرداخت ديه به يكى از شقوق شرعى منتهى مى‏شود، آيا اين مال (ديه) جزء تركه محسوب است كه ديون به آن تعلّق گيرد و بدواً پرداخت شود سپس باقيمانده تقسيم گردد و يا اينكه ديون متوفّى‏ از آن استخراج نميشود؟

جواب:  جزء اموال ميّت محسوب مى‏شود و در صورت بدهى، بايد از بابت بدهى پرداخت شود.

سؤال  846 - الف: چنانچه در اثر ضربه وارده يك مورد شكستگى حادث گردد، ولى به خاطر خون ريزى شديد جمجمه مورد عمل جراحى قرار گيرد، آيا شكستگى ايجاد شده در استخوان جمجمه توسط طبيب، علاوه بر شكستگى ناشى از ضربه وارده، ديه جداگانه دارد؟

ب: در صورت مثبت بودن پاسخ، پرداخت آن به عهده چه كسى است؟ (جانى يا پزشك معالج)

ج:  در اين مورد آيا بين جنايت عمدى و غير عمدى نظير تصادفات رانندگى، تفاوتى وجود دارد؟

جواب:  در صورتى كه جانى مسبب به حساب آيد و شكستگى توسط پزشك ديه خاصّى داشته باشد بر جانى لازم است ديه را پرداخت نمايد و در اين جهت فرقى بين عمد و غير عمد نمى‏باشد.

سؤال  847 - اگر پدرى يا ولىّ قهرى بچّه‏اى، او را در به اندازه‏اى بزند، كه اگر چه مختصر، اما ديه واجب شود، اين ديه را بايد به چه كسى پرداخت، اگر بخاطر تنبيه و تربيت فرزند باشد چه؟

جواب:  ديه متعلّق به خود فرزند است ولى در صورتيكه غير مميز باشد در اختيار ولى قرار مى‏گيرد تا بر اساس مصلحت بچه مورد استفاده قرار گيرد و در صورتى كه موجب ديه شود فرقى نيست ميان آنچه بجهت تنبيه او را بزند يا بجهت ديگر.

سؤال  848 - آيا ضرب و شتم و ناسزا گفتن فرزند توسط ولىّ او به بهانه تأديب و تصور اينكه ولىّ از اين حق برخوردار است، شرعاً جايز است؟

جواب:  پدر حق زدن فرزند خود را بصورتى كه ديه واجب شود (بدن كبود يا سرخ يا سياه گردد) را ندارد و همچنين حق ندارد كه ناسزا به فرزند خود بگويد.

سؤال  849 - در صورت علم اجمالى به وجود قاتل در بين افراد محدود و معيّن، بفرماييد:

الف: آيا قاضى مى‏تواند براى تعيين قاتل و اجراى قصاص از قرعه استفاده نمايد؟

ب: در صورت منفى بودن پاسخ و لزوم پرداخت ديه، چه كسى بايد ديه را بپردازد و نحوه پرداخت آن چگونه خواهد بود؟

جواب:  الف: خير.

ب: در صورتى كه همه متهمين قسم بخورند كه مرتكب قتل نشده‏اند يا هيچكدام قسم نخورند بايد مشتركاً ديه را همه آنها بپردازند يا با توافق خود با قرعه يكنفر عهده دار ديه شود و اگر بعضى از آنها قسم بخورند و عدّه‏اى نكول كنند بايد ديه را نكول كنندگان بپردازند.

سؤال  850 - آيا حكمت اينكه «ديه زن نصف ديه مرد است» روشن شده است؟

جواب:  ممكن است يكى از علت هاى اينكه «ديه زن نصف ديه مرد است اين باشد كه اداره زندگى و تأمين نيازمنديهاى خانواده به عهده مرد است و يا با از بين رفتن مرد، خانواده بى سرپرست مى‏شود و كسى نيست كه بازماندگان را اداره نمايد، لذا ديه مرد را دو برابر قرار داده ‏اند كه تا حدودى جبران بى سرپرستى خانواده را بنمايد، و در صورتى كه مرد عضوى از اعضاى خود را از دست بدهد و به جهتى توانائى انجام كار را به طور كامل نداشته باشد، باز براى جبران كمبود درآمد خانواده، ديه او را دو برابر تعيين كرده‏ اند، البته حكمت و فلسفه احكام دينى بطور دقيق روشن نيست ولى اين معنى مسلم است كه تمام احكام الهى داراى مصالح و آثار بس ارزشمندى است كه بر اساس آن مصالح، خداوند متعال امورى را بر جامعه فرض و لازم شمرده است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -