انهار
انهار
مطالب خواندنی

حیوان موطوئه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – حیوانی که با آن وطی شده

سؤال: شخصى به خاطر جاهل بودن به مسأله چند سال قبل با حیوانى وطى مى کند و الآن متوّجه مسأله شده است و احتمال مى دهد که صاحب گوسفند، آن را فروخته و یا این که آن گوسفند احتمالا تلف شده باشد، آیا بر این شخص واجب است که گوسفندى را بکشد و بسوزاند و در صورتى که واجب باشد و به عللى این کار براى او امکان نداشته باشد اگر توبه کند مى تواند از شیر و گوشت گوسفندان استفاده کند و این شخص که کشتن و سوزاندن حیوان برایش (در صورت احتمال وجود آن گوسفند) ممکن نیست آیا عادل است؟

جواب: هرگاه یقین دارد که آن گوسفند از بین رفته است و یا به کسى فروخته شده که از دسترس بیرون است در حال حاضر تکلیفى ندارد و باید جدّاً از کار خود توبه کند و به کلّى از گذشته فاصله گیرد و هرگاه ملکه عدالت و خدا ترسى در او حاصل گردد مى تواند امام جماعت باشد و اگر احتمال مى دهد هنوز آن گوسفند در میان آن گلّه وجود دارد باید قرعه کشى کند ، به این ترتیب که گوسفندان را به دو قسمت مى کند و قرعه اى بر آنها مى زند و باز آن قسمت را به دو قسمت مى کند و مجدّداً قرعه مى زند تا سرانجام یک گوسفند باقى بماند و آن را ذبح مى کند و گوشت آن را مى سوزاند و اگر مال او نیست آن را خریدارى مى کند، مگر این که این کار مشکلات و محذورات مهمّى داشته باشد.

٢ – طریقه قرعه در حیوان موطوئه

سؤال: آیا در مورد گوسفند موطوئه اى که داخل گوسفندان مى باشد و معلوم نیست کدام آنهاست، جایز است که انسان به این شکل قرعه بزند که مثلا از یک تا صد روى گوسفندان شماره بچسباند و بعداً شماره هاى یک تا صد را داخل پلاستیکى بریزد و یکى از شماره ها را بردارد و با آن شماره هایى که روى گوسفند چسبانده مطابقت کند و آن گوسفند را ذبح کند و گوشت آن را بسوزاند؟

جواب: آنچه در روایت وارد شده است آن است که گوسفندان را به دو قسمت تقسیم کند یک قسمت را با قرعه جدا کند و باز آن را به دو قسمت تقسیم کند و به همین ترتیب عمل کند تا یک گوسفند باقى بماند ولى آن طرز قرعه اى که نوشته اید نیز مانعى ندارد زیرا آنچه در روایت آمده بیان نوعى از قرعه است.

٣ – نسل حیوان موطوئه

سؤال: با گوسفندى چند سال پیش در حالى که هنوز بره نیاورده بود و آبستن هم نبود، وطى شده است، اگر الآن که چند سال مى گذرد و برّه هایى آورده ولى نه خود گوسفند و نه برّه هایش معلوم است، خود گوسفند موطوئه را با قرعه جدا و ذبح کند و گوشت آن را بسوزاند، آیا این نسلهایش که در بین گوسفندان است و معلوم نیست کدام یک از گوسفندان نسل او هستند حلال مى شوند؟ و دیگر این که اگر مثلا آن گوسفند موطوئه سفید بوده، آیا این شخص باید بین همه گوسفندان قرعه بزند یا فقط بین گوسفندان سفید؟ و آیا بعد از چند سال قرعه شامل برّه و گوسفند یک ساله نیز مى شود؟

جواب: بنابر احتیاط واجب، بچّه هاى آن حیوان نیز حکم او را دارند و باید به همان ترتیب درباره آنها قرعه زد و عمل کرد.

٤ – کسی که توانایی بر قرعه ندارد

سؤال: اگر شخص واطى به خاطر مسائلى مانند فقر، ترس از آبروریزى یا عدم توانایى بر قرعه به خاطر تعداد زیاد گوسفندان، نتواند قرعه بزند، آیا راه دیگرى وجود دارد و دیگر این که اگر این شخص این کار را نکند و در بقیّه اعمالش مراقبت کند، آیا عادل است؟

جواب: غیر از قرعه کشى راه دیگرى ندارد و باید به وظیفه اش عمل کند در غیر این صورت عادل نیست مگر این که مفسده مهمّى از آن ناشى شود.

٥ – ضمان در حیوان موطوئه

سؤال: زید چندین سال قبل با حیوان عمرو، عمل نامشروع انجام داده است و صاحب حیوان آن را فروخته و قیمت آن را گرفته و مصرف کرده و معلوم نیست حیوان کجاست، مرده است یا زنده، اکنون با گذشت زمان، متوجّه شده و در مقام توبه بر آمده و سؤال مى کند:

الف) قیمت آن حیوان را به صاحب یا ورثه آن ضامن است یا خیر؟

ب) آیا بالغ و مکلّف بودن و نبودن زید و انزال شدن و نشدن منى در حکم فرق مى کند یا خیر؟

ج) در صورت شک در بلوغ و عدم بلوغ وظیفه چیست؟

د) در صورت ضمان، مأکول الّلحم بودن مرسومى حیوان مثل گوسفند و بز و غیره یا ماکول الّلحم مرسومى نبودن آن مثل اسب و الاغ و غیره در حکم فرق مى کند یا خیر؟

هـ) در صورت وجوب اداى قیمت، آیا لازم است به طرف عنوان وجه را اظهار کند چون ممکن است اظهار کردن باعث مفسده و یا شرمندگى و خجلت باشد؟

جواب: الف) ضامن است و باید قیمت آن را بپردازد.

ب) اگر بالغ و مکلّف نباشد این حکم در مورد او جارى نمى شود.

ج) در صورت شک در بلوغ حکم به عدم بلوغ مى کند.

د) درهر دوصورت باید قیمت آن را به صاحبش بدهد ولى در صورت دوّم اگر حیوان پیداشودآن را به شهر دیگرى ببرند و بفروشند پول آن متعلّق به فاعل است.

هـ) اعلام کردن لازم نیست.

٦ – قول دامپزشک درباره وطی حیوان

سؤال: ـ اگر گوسفندى مورد تجاوز قرار بگیرد و دامپزشک تأیید کند، آیا قولش حجّت است؟

جواب: اگر یقین یا اطمینان از قول او حاصل شود، کافى است و اگر یقین و اطمینان حاصل نشود کفایت نمى کند.

٧ – آب دهان و بینی حیوان موطوئه

سؤال: آب دهان و بینی حیوان موطوئه پاک است یا نجس؟

جواب: دلیلی بر نجاست آن نداریم و پاک است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -