انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام وقت نماز

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله 742) موقعی انسان می تواند مشغول نماز شود، که یقین کند1 وقت داخل شده است2، یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند3.
1- گلپایگانی، صافی: یا اطمینان حاصل نماید...
زنجانی: که خودش یا نوع مردم اطمینان کنند...
2- گلپایگانی، صافی: یا اذان گوی وقت شناس مورد وثوق اذان بگوید...
مکارم: یا لااقل یک مرد عادل خبر از ورود وقت دهد؛ اذان شخص وقت شناس و مورد اطمینان نیز کافی است و اگر گمان قوی به دخول وقت از راههای دیگر پیدا کند آن نیز کفایت می کند خواه از روی ساعت صحیح باشد یا غیر آن.
سبحانی: یا یک مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهد یا خود اطمینان به دخول وقت پیدا کند.
3- اراکی: و به گفتهٔ یک نفر عادل بلکه یک نفر مورد اطمینان و همچنین به اذان شخص مورد اطمینان هم می توان اعتماد کرد.
خوئی، تبریزی: بلکه به اذان شخصی که وقت شناس و مورد اطمینان باشد یا به خبر دادن او به دخول وقت نیز می توان اکتفا نمود.
نوری: و أقوی این است که اخبار یک مرد عادل نیز کفایت می کند.
سیستانی: بلکه به اذان و خبر شخصی که مکلّف بداند شدیداً مراعات دخول وقت را می کند، چنانچه موجب اطمینان شود نیز می توان اکتفا نمود.
زنجانی: و بنابراحتیاط واجب خبر دادن یک نفر عادل کافی نیست.
فاضل: مشروط بر آن که خبر و شهادت آنها حسی باشد مثل اینکه شهادت بدهد که سایهٔ شاخص بعد از کم شدن شروع به زیاد شدن نموده است. اذان شخص وقت شناس و مورد اطمینان نیز کافی است.
*****
بهجت: مسأله- در حال توانایی بر تحصیل علم، موقعی انسان می تواند مشغول نماز شود که یقین کند وقت داخل شده است؛ و یا اینکه بنابراظهر شخص عادلی که آشنا با اوقات نماز است اذان بگوید و یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند.
وحید: مسأله- موقعی انسان می تواند مشغول نماز شود که یقین یا اطمینان کند وقت داخل شده است یا دو مرد عادل یا شخصی که مورد وثوق باشد و ظن برخلاف قول او نباشد ، به داخل شدن وقت خبر دهند ، یا کسی که وقت شناس و مورد اطمینان باشد برای اعلام دخول وقت اذان بگوید.
مظاهری: مسأله- موقعی انسان می تواند مشغول نماز شود که اطمینان کند وقت داخل شده است، یا یک نفر ثقه به داخل شدن وقت خبر دهد؛ بنابراین اذان انسان وقت شناس و مورد اطمینان کافی است، چنانچه به گفته منجم ثقه هم می توان اکتفا نمود.
(مسأله 743) نابینا و کسی که در زندان است و مانند اینها بنابراحتیاط واجب باید تا یقین به داخل شدن وقت نکنند مشغول نماز نشوند ، ولی اگر انسان به واسطهٔ ابر یا غبار و مانند اینها که برای همه مانع از یقین کردن است، نتواند در اوّل وقت نماز ، به داخل شدن وقت یقین کند، چنانچه گمان داشته باشد که وقت داخل شده، می تواند مشغول نماز شود.
این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست
*****
گلپایگانی: مسأله- اگر بواسطهٔ ابر یا غبار نتواند در اوّل وقت نماز، به داخل شدن وقت یقین کند، چنانچه گمان داشته باشد که وقت داخل شده می تواند مشغول نماز شود.لکن احتیاط مستحب آن است که نماز را تأخیر بیندازد تا یقین کند وقت داخل شده است ولی در موانع غیر عامه*– مثل نابینایی و زندانی بودن- احتیاط لازم اکتفا نکردن به ظن است.
. خوئی، تبریزی: ولی در چیزهایی که نسبت به شناختن وقت، مانع شخصی باشد مثل نابینایی و در زندان بودن، احتیاط واجب آن است که نماز را تأخیر بیندازد تا یقین (خوئی: یا اطمینان) کند که وقت داخل شده است.
*صافی: در مواقع غیر عادی...
سیستانی: مسأله- اگر بواسطه مانع شخصی مانند نابینایی یا در زندان بودن، نتواند در اوّل وقت نماز به داخل شدن وقت یقین کند باید نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین يا اطمينان کند که وقت داخل شده است؛ و همچنین است بنابراحتیاط لازم اگر مانع از یقین به داخل شدن وقت از موانع عمومی از قبیل ابر و غبار و مانند اینها باشد.
مکارم: مسأله- کسانی که به واسطهٔ وجود مانع در آسمان (مانند ابر و غبار) و یا گرفتاری در زندان و یا نداشتن بینایی چشم نمی توانند یقین به دخول وقت پیدا کنند، چنانچه گمان قوی داشته باشند می توانند مشغول نماز شوند.
زنجانی: مسأله- اگر به خاطر مانعی مثل  وجود ابر یا غبار، در اوّل وقت نماز به داخل شدن وقت اطمینان شخصی یا نوعی حاصل نشود، بنابراحتیاط واجب باید نماز را به تأخیر انداخت تا اطمینان شخصی یا نوعی پیدا شود، یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند؛ به ویژه در مواردی که نسبت به شناختن وقت مانع شخصی وجود داشته باشد، مثلاً بواسطهٔ نابینایی یا بودن در زندان نتواند در اوّل وقت نماز به داخل شدن وقت، اطمینان کند.
بهجت: مسأله- نابینا و کسی که در زندان است، همین قدر که گمان به داخل شدن وقت پیدا کرد داخل نماز می شود؛ ولی احتیاط در این است که نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین و یا اطمینان و یا گمان قوی تر به داخل شدن وقت پیدا کند. و اشخاص دیگر –غیر از نابینا و زندانی- که بواسطه ابر و غبار و مانند اینها توانایی بر تحصیل یقین یا علامّات معتبر را ندارند، در صورتی که احتمال می دهند دسترسی به چیزی پیدا کنند که بواسطهٔ آن علم و یا ظنّ به وقت پیدا می کنند احتیاط در تأخیر نماز است ولی اگر به خاطر تأخیر خود به خود علم یا ظنّ به وقت پیدا می شود احتمال دارد همین قدر که گمان به وقت پیدا کردند بتوانند نماز بخوانند ولی اگر عسر و حرج نباشد احتیاط در تأخیر نماز است.
وحید: مسأله- اگر به واسطه عذرهای عمومی - مانند ابر یا غبار- یا عذرهای شخصی -مانند نابینایی یا بودن در زندان- نتواند اوّل وقت به داخل شدن وقت یقین یا حجت شرعیه ای پیدا کند باید نماز را تأخیر ببیندازد تا یقین یا حجت شرعیه ای پیدا کند که وقت داخل شده است.
سبحانی: مسأله- در اعذار خاصه مانند نابینا و کسی که در زندان است و مانند این ها بنابراحتیاط واجب، باید تا اطمینان به داخل شدن وقت نکنند مشغول نماز نشوند ولی در اعذار همگانی مانند ابر یا غبار و یا مانند این ها که برای همه مانع از یقین کردن است، اگر نتواند در اوّل وقت نماز، به داخل شدن وقت یقین کند ، چنانچه گمان قوی داشته باشد که وقت داخل شده ، می تواند مشغول نماز شود.
(مسأله 744)اگر دو مرد1 عادل به داخل شدن وقت خبر دهند، یا انسان یقین کند2 که وقت نماز شده و مشغول نماز شود 3 و در بین نماز بفهمد که هنوز وقت داخل نشده، نماز او باطل است4. و همچنین است اگر بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را پیش از وقت خوانده5 ولی اگر6 در بین نماز بفهمد وقت داخل شده، یا بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده نماز او صحیح است7.
1- نوری: دو یا یک مرد عادل...
سبحانی: اگر یک مرد عادل...
مظاهری: اگر یک نفر ثقه...
2- خوئی، ‌تبریزی، زنجانی، سیستانی، وحید: اگر به یکی از راههای گذشته [در مسأله 742] برای انسان ثابت شود...
مظاهری: اطمینان کند...
3- اراکی: اگر انسان یقین کند که وقت نماز شده یا با اعتماد به گمان معتبر، مثل گواهی دو نفر عادل، مشغول نماز شود...
فاضل: اگر انسان یقین کند که وقت نماز شده یا دو مرد عادل از روی حس به داخل شدن وقت خبر دهند و مشغول نماز شود...
مکارم: هرگاه مطابق دستورهای بالا مشغول نماز شود...
بهجت: اگر با ملاکهایی که گفته شد داخل شدن وقت را احراز کند و مشغول نماز شود...
4- بهجت: مگر اینکه بتواند عدول کند به نماز نافله و یا نمازی که از او قضا شده باشد...
5- فاضل: [که] نمازش باطل است و باید اعاده کند...
مکارم: باید نماز را اعاده کند...
 6-خوئی، تبریزی: و بنابراحتیاط اگر...
7- خوئی، تبریزی: نماز را اعاده نماید.
(مسأله 745) اگر انسان ملتفت نباشد1 که باید با یقین به داخل شدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقت خوانده نماز او صحيح است2 و اگر بفهمد تمام3 نماز پيش از وقت خوانده4 يا بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است، نمازش باطل است.
این مسأله در رساله آیات عظام: سبحانی و مظاهری نیست.
1- فاضل: اگر انسانی بر اثر غفلت و فراموشی توجه نداشته باشد...
بهجت: اگر انسان نداند و یا فراموش کند ...
2- بهجت: در صورتی که موقع نماز قصد قربت داشته باشد.[پایان مسأله]
3- [کلمه «تمام» در رسالهٔ آیات عظام: خوئی، تبریزی و سیستانی نیست]
4- گلپایگانی، خوئی، تبریزی، سیستانی، صافی، فاضل: یا نفهمد که در وقت خوانده یا پیش از وقت، نمازش باطل است، بلکه اگر بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده است باید (گلپایگانی، فاضل، صافی: به احتیاط واجب) دوباره آن نماز را بخواند.
*****
زنجانی: مسأله- اگر انسان متوجّه نباشد که باید ثابت شود که وقت داخل شده تا مشغول نماز شود چنانچه در بین نماز یا بعد از نماز بفهمد که تمام آنچه خوانده در وقت بوده نماز او صحیح   و گرنه باطل است .
مکارم: مسأله- هر گاه انسان بر اثر غفلت و فراموشی مشغول نماز شود بی آنکه از دخول وقت باخبر گردد، چنانچه تمام نمازش در وقت واقع شده باشد صحیح است و اگر همه یا قسمتی از آن پیش از وقت بود نمازش باطل است.
وحید: مسأله- اگر انسان ملتفت نباشد که باید با ثابت شدن دخول وقت مشغول نماز شود ، چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقت خوانده نماز او صحیح است و اگر بفهمد نماز را پیش از وقت خوانده یا پیش از وقت یا بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده نمازش باطل است.
(مسأله 746)اگر یقین کند1 وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه، نماز او باطل است، ولی اگر در بین نماز یقین داشته باشد که وقت شده2 و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه، نمازش صحیح است3.
این مسأله در رساله آیات عظام:  بهجت و مظاهری نیست.
1- زنجانی: اگر اطمینان کند...
وحید: اگر یقین یا اطمینان کند...
2- وحید: یقین یا اطمینان داشته باشد...
3- نوری: ولی اگر بداند جزئی از نماز در خارج وقت بوده، نماز او باطل است.
زنجانی: اگر در بین نماز اطمینان داشته باشد که وقت شده، نمازش صحیح است، هرچند اطمینان کند که نماز را پیش از وقت شروع کرده است، چنانچه گذشت.
*****
مکارم: مسأله- هرگاه بعد از نماز شک کند نماز را در وقت خوانده یا نه، نماز او صحیح است، به شرط آن که درهنگام شروع نماز غافل از وقت نباشد ولی اگر در بین نماز شک کند نماز او باطل است و باید پس از دخول وقت اعاده کند.
(مسأله 747) اگر وقت نماز به قدری تنگ است که به واسطهٔ بجا آوردن بعضی از کارهای مستحب نماز1، مقداری از آن بعد از وقت خوانده می شود2،باید آن مستحب را بجا نیاورد. مثلاً اگر بواسطهٔ خواندن قنوت، مقداری از نماز بعد از وقت خوانده می شود، باید قنوت نخواند3.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- زنجانی: همچون اذان و قنوت- بلکه سوره – بترسد مقداری از آن بعد از وقت خوانده شود، باید آن مستحب بجا نیاورد و اگر آن را بجا آورد نمازش باطل نمی شود هر چند معصیت کرده است.[پایان مسأله]
2- فاضل: مقداری از واجبات در خارج وقت خوانده شود...
3- فاضل، نوری: و اگر بخواند ، معصیت کرده ولی نمازش صحیح است.
سیستانی: و اگر خواند، در صورتی نماز صحیح است که حداقل یک رکعت آن در وقت واقع شده باشد.
مظاهری: اگر به واسطه خواندن قنوت و تسبیحات مستحبی مقداری از نماز بعد از وقت خوانده می شود باید آنها را نخواند و اگر بخواند معصیت کرده ولی نماز او صحیح است.
(مسأله 748) کسی که به اندازهٔ خواندن یک رکعت نماز وقت دارد1، باید نماز را به نیّت ادا بخواند2 ولی نباید عمداً نماز را تا این وقت تأخیر بیندازد.
1- زنجانی: باید نماز بخواند واگر بدون عذر نماز را  تا این وقت تأخیر بیندازد معصیت کرده، ولی باید نماز را بخواند و در این دو صورت بنابراحتیاط مستحب نیّت ادا و قضا نکند.
2- بهجت: [پایان مسأله].
مکارم: ولی تأخیر انداختن نماز تا این حد حرام است؛ بنابراین اگر به اندازهٔ پنج رکعت تا نماز مغرب وقت داشته باشد، نماز ظهر و عصر را به نیّت ادا بخواند و به همین ترتیب سایر نمازها .
(مسأله 749) کسی که مسافر نیست، اگر تا مغرب 1 به اندازهٔ خواندن پنج رکعت نمار وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند و اگر کمتر وقت دارد باید فقط نماز عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا کند و اگر تا نصف شب 2به اندازهٔ خواندن پنج رکعت 3 نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر کمتر وقت دارد ، باید فقط عشا را بخواند4 و بعداً باید نماز مغرب را بخواند و به احتیاط واجب نیّت ادا و قضا ننماید5.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- خوئی، تبریزی، وحید: تا غروب آفتاب...
2- وحید: کسی که معذور نیست اگر تا نصف شب...
3- فاضل، نوری: چهار رکعت...
4- فاضل: باید اوّل نماز عشا را به نیّت ادا بخواند و بعداً نماز مغرب را بخواند و بنابراحتیاط واجب در نماز مغرب نیّت ادا و قضا ننماید.
5- گلپایگانی، صافی: باید فقط عشا را بخواند و بعداً مغرب را به قصد ما فی الذمّه بجا آورد و تا مقدار یک رکعت به فجر مانده قصد ادا و قضا نکند.
خوئی، تبریزی: باید فقط عشا را بخواند و بعداً مغرب را بجا آورد.
بهجت: باید فقط عشا را بخواند و بعداً باید نماز مغرب را به قصد مافی الذمه بخواند.
وحید: احتیاط واجب ان است که مغرب را به نیّت مافی الذمه بدون قصد ادا و قضا بجا آورد.
مکارم: رجوع کنید به ذیل مسأله 748.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 731.
*****
سیستانی: مسأله- کسی که مسافر نیست، اگر تا غروب آفتاب به اندازهٔ خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر را به ترتیب بخواند، و اگر کمتر وقت دارد باید اول نماز عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا کند، و همچنین اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج رکعت وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب بخواند، و اگر کمتر وقت دارد باید اول عشا را بخواند و بعدا ‌مغرب را بجا آورد بدون آن که نیّت ادا و قضا کند.
زنجانی: مسأله- کسی که مسافر نیست، اگر نماز ظهر و عصر خود را تا نزدیکی غروب آفتاب به تأخیر بیندازد مسأله سه صورت دارد:
اوّل: به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد؛ در این صورت باید نماز ظهر و عصر خود را به ترتیب بخواند.
دوم: به این اندازه وقت ندارد ولی به اندازهٔ یک رکعت یا بیشتر وقت دارد؛ در این صورت نماز ظهرش قضا شده و  باید بدون تأخیر نماز عصر را بجا آورد.
سوم: به اندازه یک رکعت هم وقت نداشته باشد؛ در این صورت نماز ظهر و عصر -هر دو- قضا شده است.
چنانچه غیر مسافر نماز مغرب و عشا را تا نزدیکی نیمه شب به تأخیر بیندازد و به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد ، باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب بخواند. در غیر این صورت، اگر تأخیر بدون عذر باشد دو صورت دارد:
 اوّل: به این اندازه پنج رکعت وقت ندارد، ولی به اندازه یک رکعت یا بیشتر وقت دارد؛ در این صورت باید نماز عشا را فورا بخواند و سپس نماز مغرب را قضا کند و بنابراحتیاط مستحب نماز مغرب را تا پیش از طلوع فجر بخواند و در آن نیّت ادا یا قضا نکند.
دوم: به اندازه یک رکعت هم وقت نداشته باشد؛ در این صورت نماز مغرب و عشا قضا شده و بنابراحتیاط مستحب آن دو را تا پیش از طلوع فجر بجا آورده در آن نیّت ادا یا قضا نکند. و اگر تأخیر با عذر باشد سه صورت دارد:
اوّل: به اندازه چهار رکعت وقت داشته باشد؛ در این صورت نماز مغرب و عشا را به ترتیب انجام داده و بنابراحتیاط مستحب نماز مغرب را تا پیش از طلوع فجر، بدون نیّت ادا یا قضا اعاده کند .
دوم: به اندازه چهاررکعت وقت نداشته ولی به اندازه یک رکعت یا بیشتر وقت داشته باشد؛ در این صورت باید نماز مغرب را بخواند  و تا پیش از طلوع فجر نماز عشا را بجا آورد. و بنابراحتیاط  مستحب نماز مغرب را پیش از آن  بدون نیّت ادا یا قضا اعاده کند و در نماز عشا نیز نیّت خصوص ادا یا قضا نکند. 
سوم:به اندازه یک رکعت هم وقت نداشته باشد؛ در این صورت می باید نماز مغرب و عشا را تا پیش از طلوع فجر بجاآورد وبنابر احتیاط مستحب در آنها نیّت خصوص ادا یا قضا نکند در تأخیر نماز مغرب و عشا تا نزدیکی طلوع فجر با عذر سه صورت وجود دارد:
اوّل:به اندازه پنج رکعت وقت داشته باشد؛ در این صورت باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب بخواند وبنابراحتیاط مستحب در آنها نیّت خصوص ادا یا قضا نکند.
دوم: به این اندازه وقت نداشته باشد ولی به اندازه ٔ یک رکعت یا بیشتر وقت داشته باشد، در این صورت نماز مغربش قضا شده، و باید نماز عشا را در این وقت بجا آورد و بنابراحتیاط مستحب نیّت خصوص ادا یا قضا نکند.
سوم: به اندازه یک رکعت هم وقت نداشته باشد؛ در این صورت نماز مغرب و عشا –هردو- قضا شده است .
گفتنی است که در تأخیر نماز مغرب و عشا تا نزدیکی طلوع فجربدون عذر نیز، این سه صورت وجود دارد و حکم هر سه صورت چنین است که با تأخیر نماز مغرب و عشا از نصف شب بدون عذر، این دو نماز قضا می شوند. – هم چنانکه گذشت- ولی احتیاط مستحب ان است که حکم سه صورت تأخیر با عذر در این اینجا نيز جاری گردد؛ ولی در هر حال نمی تواند  در نماز نیّت ادا کند.
(مسأله 750)کسی که مسافر است اگر تا مغرب1 به اندازهٔ خواندن سه رکعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر را بخواند واگر کمتر وقت دارد، باید فقط عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا کند2. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر کمتر وقت دارد باید فقط عشا را بخواند3 و بعداً مغرب را بدون نیّت ادا و قضا بجا آورد4 و چنانچه بعد از خواندن عشا، معلوم شود که به مقدار یک رکعت یا بیشتر وقت به نصف شب مانده است باید فوراً نماز مغرب را به نیّت ادا بجا اورد.
این مسأله در رساله آیات عظام: مکارم، سبحانی و مظاهری  نیست.
 1- خوئی، تبریزی، وحید: تا غروب آفتاب...
2-وحید: و همچنین مسافری که معذور نیست، اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد ، باید نماز مغرب و عشا را بخواند ، و اگر به آن اندازه هم وقت ندارد ولی می تواند با خواندن نماز عشاء یک رکعت از مغرب را قبل از نصف شب درک کند باید اوّل عشا را بخواند و بعد مغرب را فورا بجا آورد و اگر کمتر از این وقت دارد باید عشا را بخواند و بعد مغرب را بجا آورد، و احتیاط واجب آن است که آن را به قصد مافی الذمه بدون قصد ادا و قضا بخواند و چنانچه بعد از خواندن نماز عشا معلوم شود که از وقت به مقدار یک رکعت یا بیشتر به نصف شب مانده است ، نماز مغرب اداست و باید فورا آن را بجا آورد.
3- بهجت: و بلافاصله مغرب را احتیاطاً به قصد ما فی الذمّه بجا آورد.[پایان مسأله]
4- گلپایگانی، صافی: بعداً مغرب را به قصد ما فی الذمّه بجا آورد...
خوئی، تبریزی: بعداً مغرب را بجا آورد...
******
سیستانی: مسأله- كسي كه مسافر است اگر تا غروب آفتاب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر را به ترتيب بخواند و اگر كمتر وقت دارد، بايد اول عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند، و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب بخواند و اگر به مقدار سه رکعت نماز وقت دارد باید اوّل نماز عشا را بخواند و بعد مغرب را بجا آورد تا یک رکعت از نماز مغرب را در وقت انجام داده باشد و اگر کمتر از سه رکعت نماز وقت دارد باید اوّل عشا را بخواند، و بعداً مغرب را بدون این که نیّت ادا و قضا کند بجا آورد، و چنانچه بعد از خواندن عشا معلوم شود که از وقت به مقدار یک رکعت یا بیشتر به نصف شب مانده است، باید فوراً نماز مغرب را به نیّت ادا بجا آورد.
زنجانی: مسأله- کسی که مسافر است، اگر نماز ظهر و عصر خود را تا نزدیکی غروب آفتاب به تأخیر بیندازد، مسأله سه صورت دارد:
اوّل: به اندازه خواندن سه رکعت نماز وقت دارد؛ در این صورت نماز ظهر و عصر را به ترتیب می خواند.
دوم: به این اندازه وقت ندارد ولی به اندازه یک رکعت یا بیشتر وقت دارد؛ در این صورت نماز ظهرش قضا شده می باید نماز عصر را بجا آورد.
سوم: به اندازه یک رکعت هم وقت نداشته باشد که در این صورت نماز ظهر و عصر -هر دو- قضا شده است.
مسافر اگر نماز مغرب و عشا را تا نزدیکی نیمه شب به تأخیر بیندازد و به اندازه خواندن چهاررکعت وقت داشته باشد، باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب بخواند؛ در غیر این صورت، اگر تأخیر بی عذر باشد سه صورت دارد:
اوّل: به اندازهٔ خواندن سه رکعت وقت داشته باشد؛ در این صورت، نخست نماز عشا را خوانده و پس از آن فوراً نماز مغرب را می خواند و بنابراحتیاط مستحب در آن نیّت ادا یا قضا نکند.
دوم: به این اندازه هم وقت ندارد ولی به اندازهٔ یک رکعت یا بیشتر وقت دارد؛ در این صورت باید نماز عشا را بخواند،و سپس نماز مغرب را قضا کند و بنابراحتیاط مستحب نماز مغرب را تا پیش از طلوع فجر بجا آورد در آن نیّت ادا یا قضا نکند.
سوم: به اندازه یک رکعت هم وقت نداشته باشد؛ در این صورت نماز مغرب و عشا قضا شده و بنابراحتیاط مستحب باید آن دو را تا پیش از طلوع فجر بجا آورده، و نیّت ادا یا قضا نکند.
و اگر تأخیر تا وقتی که کمتر از چهاررکعت وقت دارد با عذر صورت گیرد، مسأله دو صورت دارد:
اوّل: به اندازهٔ یک رکعت یا بیشتر وقت داشته باشد؛ در این صورت باید نماز مغرب را خوانده و تا پیش از طلوع فجر نماز عشا را بجا آورد و بنابراحتیاط مستحب نماز مغرب را خوانده و تا پیش از آن بدون نیّت ادا یا قضا اعاده کند و در نماز عشا نیز نیّت خصوص ادا یا قضا نکند.
دوم: به اندازهٔ یک رکعت هم وقت نداشته باشد؛ در این صورت باید نماز مغرب و عشا را تا پیش از طلوع فجر بجا اورد و بنابراحتیاط مستحب در آنها نیّت خصوص ادا یا قضا نکند.
در تأخیر نماز مغرب و عشا برای مسافر تا نزدیکی طلوع فجر با عذر سه صورت دارد:
اوّل: به اندازه چهاررکعت وقت داشته باشد؛ در این صورت باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب بخواند و بنابراحتیاط مستحب در انها نیّت خصوص ادا یا قضا نکند.
دوم: به این اندازه وقت نداشته باشد ولی به اندازهٔ یک رکعت یا بیشتر وقت داشته باشد؛ در این صورت نماز مغربش قضا شده، باید نماز عشا را در این وقت بجا اورد و بنابراحتیاط مستحب نیّت خصوص ادا یا قضا نکند، بلکه احتیاط مستحب ان است که بعداز قضا کردن نماز مغرب دوباره نماز عشا را قضا کند.
سوم: به اندازه یک رکعت هم وقت نداشته باشد؛ دراین صورت نماز مغرب و عشا هردو قضا شده است. و بنابراحتیاط مستحب در تأخیر بدون عذر تا نزدیکی طلوع فجر نیز حکم تأخیر با عذر جاری می شود؛ ولی نمی تواند در نماز نیّت ادا کند.
(مسأله 751)مستحب است انسان نماز را در اوّل وقت آن بخواند و راجع به ان خیلی سفارش شده است و هرچه به اوّل وقت نزدیک تر باشد بهتر است1، مگر انکه تأخیر آن از جهتی بهتر باشد،2 مثلاً صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- بهجت: مگرمواردی که شارع مقدس استثناء کرده است که خواهد آمد .[پایان مسأله]
 2- سیستانی: مثلاً کمی صبر کند که نماز را به جماعت بخواند به شرط آن که وقت  فضیلت نگذرد.
*****
مکارم: مسأله- یکی از مستحبّات مؤکّد این است که نماز را در اوّل وقت فضیلت آن بخوانند؛ و در روایات راجع به آن بسیار سفارش شده است و هر چه به اوّل وقت فضیلت نزدیک تر باشد بهتر است.
(مسأله 752) هر گاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند ، ناچار است با تیمّم1 نماز بخواند ، چنانچه بداند یا احتمال دهد که 2 عذر او تا اخر وقت باقی است ، می تواند در اوّل وقت نماز بخواند. ولی اگر (مثلاً لباسش نجس باشد یا عذر دیگری داشته باشد و 3) احتمال دهد که عذر او از بین می رود بنابراحتیاط واجب4 باید صبر کند تا عذرش برطرف شود5 و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند6 و لازم نیست به قدری صبر کند که فقط بتواند کارهای واجب نماز را انجام دهد، بلکه اگر برای مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد می تواند تیمّم کند و نماز را با آن مستحبات بجا آورد7.
این مسأله در رسالهٔ آیات عظام: بهجت و مظاهری نیست
1- گلپایگانی، صافی: ناچار است مثلاً بدون ساتر یابا لباس نجس...
2- خوئی، گلپایگانی، صافی، تبریزی، نوری:  چنانچه بداند...
 3- [قسمت داخل پرانتز در رسالهٔ آیات عظام: خوئی، گلپایگانی، صافی و تبریزی نیست]
4- [عبارت «بنابراحتیاط واجب» در رساله آیات عظام: اراکی، خوئی، گلپایگانی، صافی و تبریزی نیست]
5- سیستانی: هر گاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند ناچار است با تیمّم نماز بخواند ، چنانچه مأیوس از برطرف شدن آن باشد، یا احتمال دهد با تأخیر ، از تیمّم هم عاجز شود، می تواند در اوّل وقت هم تیمّم کند و نماز بخواند ولی اگر مأیوس نباشد، باید صبر کند تا عذرش برطرف شود یا مأیوس شود...
وحید: هر گاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند ناچار است با تیمم نماز بخواند چنانچه بداند عذر او تا آخر وقت باقی است می تواند در اوّل وقت نماز بخواند ولی اگر احتمال دهد که عذر او از بین می رود باید صبر کند تا عذر او برطرف شود...
6- گلپایگانی، صافی: در آخر وقت مطابق وظیفه اش نماز بخواند . و امّا اگر ناچار است با تیمّم نماز بخواند حکم آن در مسأله[715] گذشت...
7- خوئی، تبریزی: و در عذرهای دیگر، غیر از موارد تیمّم، اگر احتمال بدهد که عذر او باقی باشد؛ جایز است اوّل وقت نماز بخواند ولی چنانچه در اثناء وقت عذرش برطرف گردد لازم است اعاده نماید.
وحید: و در عذرهای دیگر، غیر از موارد تیمّم، اگر آن عذر تقیّه باشد جایز است اوّل وقت نماز بخواند و اعاده آن لازم نیست هر چند در اثنا وقت عذرش برطرف شود، و در غیر تقیّه اگر احتمال بدهد که عذر او باقی باشد جایز است اوّل وقت نماز بخواند، ولی چنانچه در اثنا وقت عذرش برطرف گردد لازم است اعاده نماید.
سیستانی: و در عذرهای دیگر، غیر از موارد تیمم، اگر چه مأیوس نباشد که عذر او برطرف شود، جایز است اوّل وقت نماز بخواند، ولی چنانچه در اثناء وقت عذرش برطرف گردد در بعض موارد لازم است اعاده نماید.
فاضل، نوری: می تواند با لباس نجس مثلاً نماز را با آن مستحبات بجا اورد.
*****
مکارم: مسأله- کسانی که دارای عذری هستند و یقین دارند عذرشان تا آخر وقت برطرف می شود واجب است صبر کنند. و چنانچه یقین داشته باشند عذر باقی می ماند، صبر کردن واجب نیست؛ امّا اگر احتمال می دهند برطرف شود احتیاط واجب آن است که صبر کنند، مگر در مورد تیمّم که می توانند در چنین صورتی در اوّل وقت نماز بخوانند.
زنجانی: مسأله- هر گاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند ناچار است مثلاً با تیمّم یا لباس نجس نماز بخواند، چنانچه بداند عذر او تا آخر وقت باقی است می تواند در اوّل وقت نماز بخواند، ولی اگر برخلاف عقیدهٔ وی عذر او در وقت برطرف شد باید نماز را دوباره بخواند ، و اگر احتمال  می دهد عذر او از بین می رود می تواند صبر کند تا عذرش برطرف شود و اگر از برطرف شدن عذرش ناامید شد مطابق  وظیفهٔ خود نماز بخواند و می تواند قبل از آن رجاءً مثلاً تیمّم کرده، یا با لباس نجس نماز بخواند در این صورت اگر عذرش تا آخر وقت باقی بود نمازش صحیح است و گرنه، باید آن را اعاده کند.
سبحانی: مسأله- هر گاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند؛ مثلا ناچار است با تیمم یا با لباس نجس نماز بخواند، اگر یقین یا اطمینان دارد که عذر او تا آخر وقت باقی است می تواند در اوّل وقت نماز بخواند. و اگر یقین یا اطمینان دارد که عذر او پیش از پایان وقت مرتفع می شود باید صبر کند. و اگر هیچ یک از دو طرف روشن نشد، احتیاط واجب ایت است که صبر کند تا وضع او روشن گردد.
(مسأله 753) کسی که مسائل نماز و شکیات و سهویات را نمی داند و احتمال می دهد که یکی از اینها در نماز پیش آید1، باید 2 برای یاد گرفتن اینها نماز را از اوّل وقت تأخیر بیندازد3. ولی اگر اطمینان دارد که نماز را به طور صحیح تمام می کند ، می تواند در اوّل وقت مشغول نماز شود4، پس اگر5 در نماز مسأله ای که حکم آن را نمی داند (پیش نیاید نماز او صحیح است و اگر مسأله ای که حکم آن را نمی داند6) پیش آید، می تواند7 به یکی از دو طرفی که احتمال می دهد ، عمل نماید8 و نماز را تمام کند. ولی بعد از نماز باید مسأله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند9.
این مسأله در رسالهٔ آیات عظام: بهجت ، سبحانی و مظاهری نیست
1- سیستانی: کسی که مسائل نماز را نمی داند و نمی تواند بدون یاد گرفتن، آن را به طور صحیح انجام دهد، یا شکیات و سهویات را نمی داند و احتمال می دهد که یکی از اینها در نماز پیش آید و بواسطهٔ یاد نگرفتن، واجبی را ترک کند یا حرامی را مرتکب شود...
وحید: و مبتلا به مخالفت تکلیف الزامی یا احتیاط لازم شود...
2- فاضل: بنابراحتیاط واجب...
وحید: بنابراحتیاط...
3- نوری: کسی که مسائل نماز و شکیّات و سهویّات را نمی داند، اگر مطمئن است که در نماز پیش می آید، واجب است آنها را یاد بگیرد، بلکه بنابراحتیاط واجب مسائلی را که احتمال می دهد در نماز پیش آید، باید یاد بگیرد...
4- سیستانی: اگر به امید ان که بر وجه صحیح نماز را انجام دهد در اوّل وقت مشغول نماز شود...
مکارم: اگر اطمینان دارد که می تواند نماز را به طور کامل تمام کند ، جایز است در اوّل وقت مشغول نماز شود. هرگاه در نماز مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند، می تواند به یکی از دو طرفی که احتمال می دهد، به قصد رجاء عمل کند و باید بعد از نماز مسأله را سؤال کند که اگر باطل بوده، دوباره بخواند(واحتیاط آن است که طرفی را که بیشتر احتمال می دهد بگیرد).
5- فاضل: ولی اگر...
6- [قسمت داخل پرانتز در رسالهٔ آیت الله فاضل نیست].
7- گلپایگانی، خوئی، تبریزی، صافی: جایز است...
8- سیستانی، وحید: جایز است به یکی از دو طرفی که احتمال می دهد (سیستانی: به امید آنکه وظیفه او باشد) عمل نماید...
 9- خوئی، تبریزی، سیستانی: و اگر صحیح بوده اعاده لازم نیست.
*****
زنجانی: مسأله- کسی که مسائل نماز و احکام شک و سهو را نمی داند واحتمال می دهد که یکی از اینها در نماز پیش آید و نمازش را باطل کند، نمی تواند در اوّل وقت با قصد جزمی نماز را شروع کند، بلکه یا باید نماز را در اوّل وقت به قصد رجاء شروع کند یا برای یاد گرفتن اینها نماز را از اوّل وقت به تأخیر بیندازد ولی اگر اطمینان دارد که نماز را به طور صحیح تمام می کند، می تواند در اوّل وقت با نیّت جزمی مشغول نماز شود، و در هر صورت اگر در نماز مسأله ای که حکم آن را نمی داند پیش نیاید نماز او صحیح است و اگر مسأله ای که حکم آن را نمی داند پیش آید، جایز است به یکی از دو طرفی که احتمال می دهد عمل نماید و نماز را تمام کند؛ ولی بعد از نماز باید مسأله را بپرسد که اگر نمازش باطل باشد دوباره بخواند و اگر صحیح بوده اعاده لازم نیست.
(مسأله 754) اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار هم طلب خود را 1 مطالبه می کند در صورتی که ممکن است باید اوّل قرض خود را بدهد ، بعد نماز بخواند و همچنین است اگر کار واجب دیگری که باید فوراً آن را بجا آورد پیش آمد کند، مثلاً ببیند مسجد نجس است که باید اوّل مسجد را تطهیر کند، بعد نماز بخواند. و چنانچه 2 اوّل نماز بخواند، معصیت کرده ولی نماز او صحیح است.
این مسأله در رسالهٔ آیات عظام: بهجت، سبحانی و مظاهری  نیست.
1- زنجانی: که وقتش رسیده...
2- خوئی، تبریزی، سیستانی، زنجانی، نوری، وحید: چنانچه در هر دو صورت...
*****
مکارم: مسأله- هرگاه ببیند مسجد نجس شده بهتر این است که اوّل مسجد را تطهیر کند بعد نماز بخواند، همچنین اگر طلبکاری ایستاده و طلب خود را مطالبه می کند ولی اگر نماز و مقدمات آن وقت زیادی را بگیرد واجب است اوّل مسجد را تطهیر کند و اداء دین نماید بعد نماز بخواند، ولی اگر برخلاف این دستور عمل کند معصیت کرده امّا نمازش صحیح است و در تنگی وقت، نماز مقدم است.
مسائل اختصاصی
مکارم: مسأله 694- مستحب است پنج نماز را در پنج وقت بجا آورد یعنی هر کدام را در وقت فضیلت خود انجام دهد و تنها فاصله دادن به مقدار نافله یا تعقیبات کافی نیست، بلکه معیار همان وقت فضیلت است.
مکارم: مسأله 695- وقت فضیلت نماز ظهر تا موقعی است که سایه شاخص به اندازه خود شاخص شود(منظور سایه ای است که از ظهر به بعد پیدا می شود) و وقت فضیلت عصر از موقعی که سایهٔ شاخص به اندازهٔ خود آن است تا موقعی که به اندازهٔ دو برابر آن شود و وقت فضیلت نماز مغرب از غروب است تا ناپدید شدن «حمرهٔ مغربیّه» (رنگ سرخی که بعد از غروب آفتاب در مغرب ظاهر می شود) و وقت فضیلت نماز عشا از موقعی است که سرخی مزبور ناپدید می شود تا یک سوم از شب و وقت فضیلت نماز صبح از اوّل طلوع فجر یعنی سپیدهٔ صبح است تا موقعی که هوا روشن شود.
سبحانی: مسأله 639- وقت اذان صبح برای نماز و روزه در شب های مهتابی و غیر مهتابی یکسان است و معیار ظهار شدن نور شفق در افق است هر چند در اثر مهتاب یا عوامل دیگر نمایان نباشد و قت نماز صبح از اوّل طلوع فجر صادق تا طلوع آفتاب است و فجر صادق سپییده صبح است که در افق پهن می شود.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -