انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرط باطل در ضمن عقد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 78 - شخصى چند سال قبل ملكى را با آب خريدارى كرده به مبلغ دو هزار تومان و تحويل هم گرفته و در محضر معاملات قرار گذاشتند كه بعد از انحصار وراثت سند ملك مورد معامله را بايع به مشترى رد نمايد و در صورت تخلف علاوه از دو هزار تومان قيمت پانصد تومان ديگر بايع به مشترى بپردازد ولى بايع چند سال انحصار وراثت را تأخير انداخته تا امروز چون آن ملك و آب ترقى فاحش كرده و در حدود پنج برابر قيمت پيدا كرده بايع اظهار مىدارد كه يا به قيمت امروزى پول بدهيد يا پانصد تومان اضافه بر پول خود كه قرار گذاشته‌ايم بگير آيا بايع حق دارد چنين حرفى بزند يا نه.

جواب:  با فرض آن كه ملك مزبور به بيع صحيح شرعى فروخته شده بايع حقى به آن ندارد و اگر نزاع موضوعى در بين باشد مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال 79 - ملكى را به مبلغ دو ميليون و پنجاه و دو هزار تومان به مدت 7 ماه و نيم به شخصى فروخته و شرط كتبى نمودند كه هر گاه خريدار مدت را باز هم زيادتر نمايد بايد در هر ماه براى هر متر مربع ملك سيصد ريال ما به التفاوت قيمت ملك به فروشنده بپردازد خريدار بعد از 27 ماه و نيم حاضر به تصفيه حساب مىشود فروشنده پس از تخفيف و ملاحظات بابت بيست ماه كه طول كشيده مبلغ دو ميليون وپانصد هزار تومان با رضايت خريدار كه قرارداد و امضاء كرده دريافت نموده بفرمائيد كه اين ما به التفاوت چه حكمى دارد بهره محسوب مىشود يا نه؟

جواب:  در فرض مذكور فروشنده بيش از قيمت تعيين شده در معامله حقى ندارد و مقدار زائد ربا و حرام است.

سؤال 80 - شخصى خانه خود را به مبلغ معينى فروخته كه مقدارى از ثمن نقدا و اصل گرديده و بقيه موكول به اخذ دفترچه رسمى از اداره ثبت املاك توسط بايع شده كه مدت آن غير معلوم بوده بعدا كه سند رسمى اخذ گرديده مدت يك سال و چند ماه مشترى از پرداخت بقيه ثمن خوددارى نموده كه بايع ناچار به علت عدم وصول بقيه ثمن اعلام فسخ نموده حال چون مدت پرداخت بقيه ثمن مجهول بوده و مشترى از پرداخت آن بعدا تعلل ورزيده و بايع اعلام فسخ نموده آيا بايع حق فسخ را داشته يا نه؟

جواب:  در فرض مسأله اگر بيع صحيح واقع شده ملك ملك مشترى است و چون شرط مذكور مدتش تعيين نشده از اعتبار ساقط است و تخلفش موجب خيار نمىشود و بر مشترى واجب است فورا ففورا تتمه ثمن را به بايع تحويل دهد؟


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -