انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرط در ضمن عقد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 71 - معمول است در قولنامه‌ها مىنويسند اگر هر يك از متبايعين تا فلان مدت از آنچه در اين ورقه نوشته شده تخلف كرد و يا معامله را به هم زد مبلغ هزار تومان مثلا دادنى باشد آيا اين قرار داد شرعى و التزام به آن واجب است يا خير.

جواب:  اگر در ضمن عقد لازمى اين شرط را كرده باشند لازم الوفاء است.

سؤال 72 - مالك قريه به رعايا اعلام كرده است هر كس در ملك من عمارتى بسازد و يا باغى احداث نمايد و از ملك من به قريه ديگر كوچ كند حق فروش اعيان احداث شده را ندارد ورعيت هم باغ و عمارتى احداث كرده تير و درب و پنجره عمارت و مو باغ را مالك داده يا رعيت اينها را از جاى ديگر خريدارى نموده و در عمارت و باغ به كار برده است اگر رعيت به قريه ديگرى كوچ كند بايد با مالك مصالحه كنند يا رعيت حقى ندارد.

جواب:  اگر درب و تير و پنجره و امثال آنها را مالك داده و به رعيت نبخشيده ملك مالك است ورعيت حقى به آنها ندارد و اما اگر اعيان مذكوره مال خود رعيت بوده مجرد اعلام مذكور موجب خروج از ملك او نمىشود بلى اگر در ضمن عقد لازم رعيت ملتزم شده كه با كوچ كردن واگذار به مالك نمايد واجب است بر او مطابق شرط عمل نمايد.

سؤال 73 - قولنامه‌اى كه در عصر فعلى رايج شده شرعيت دارد يا نه مثلا فعلا جنس را مىفروشد به مبلغ معينى و مشروط بر اين كه تا يك هفته ديگر هر كدام از بايع و مشترى پشيمان شدند مبلغى دادنى باشند آيا اگر اين شرط بنحو شرط نتيجه باشد مثلا گفته شود مبلغى كه آقاى مشترى به بايع از بابت قيمت جنس داده است ثلث آن پس داده نشود صحيح است يا نه؟

جواب:  اگر در ضمن عقد خارج لازم شرط كنند مثلا كه هر كدام فسخ نمود فلان مبلغ به ديگرى بدهد واجب است مطابق شرط عمل نمايند و اگر قرار داد ضمن عقد لازم نباشد عمل به آن واجب نيست و شرط نتيجه نيز به نظر حقير مملك است.

سؤال 74 - اگر شخصى جنسى را نقدا از فروشنده بخرد به شرط اين كه فروشنده پس از انجام معامله همان جنس را به قيمت بيشترى با وعده از وى خريدارى نمايد جايز است يا نه.

جواب:  جائز است.

سؤال 75 - اگر چيزى را به كسى بفروشد و شرط كند كه مشترى مبيع را براى خود نگهدارد و به ديگرى نفروشد آيا چنين شرطى صحيح است يا فاسد و بر فرض فساد ضررى به اصل معامله دارد يا خير.

جواب:  اگر شرط در ضمن عقد لازم بوده بر طبق آن واجب است ولى در صورت فروش معامله صحيح است.

سؤال 76 - فردى به زيد نخ مىفروشد قيمت و مدت تحويل جنس معين مىشود و تمامى وجه را فروشنده تحويل مىگيرد طبق قرار داد فيما بين خريدار شرط مىكند اگر جنسها را تا تاريخ معين شده تحويل ندهيد خسارت وارده به عهده فروشنده خواهد بود و فروشنده هم قبول مى كند فروشنده جنس را به موقع تحويل نداده جنس تنزل مىكند، خسارت به عهده كيست؟

جواب:  در فرض سؤال خريدار حق ندارد خسارت را از فروشنده بگيرد ولى مىتواند معامله را به هم بزند به خيار تخلف شرط و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال 77 - اتومبيل سوارى از طريق نوبت گذارى از كارخانه مربوطه به نرخ رسمى خريدارى مىكنم كه قيمت آن پنجاه هزار تومان ارزانتر از بازار آزاد است

پس از تحويل اتومبيل مزبور را مىفروشم كه استفاده فوق نصيبم گردد آيا اين عمل صحيح است يا خير و پول اضافه دريافتى بدون اين كه كارى روى آن كرده باشم چه حكمى دارد قابل مصرف است يا خير؟

جواب:  در صورتى كه شركت شرطى در ضمن اين معامله نداشته باشد فروش آن جائز است ولى اگر شرط عدم فروش كرده باشد بايد مشترى به شرط عمل كند و در صورت تخلف شرط شركت حق دارد معامله را فسخ كند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -